English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
to contain one self خود داری یا حوصله کردن
Other Matches
I cant be bothered. bother the flies! برو بابا حوصله داری !
To be patient. To bear up. حوصله کردن ( حوصله بخرج دادن )
dude ranch گله داری واسب سواری وحشم داری
statecraft کشور داری ملک داری
You deserve it. حق داری ( استحقاق آنرا داری )
mood حوصله
moods حوصله
of little patience کم حوصله
forbearing با حوصله
self-contained با حوصله
impatient بی حوصله
craw حوصله
short-tempered کم حوصله
refrains خود داری کردن
run the show اختیار داری کردن
baby-sits بچه داری کردن
baby-sitting بچه داری کردن
housekeep خانه داری کردن
keep house خانه داری کردن
wake شب زنده داری کردن
refraining خود داری کردن
refrain خود داری کردن
waked شب زنده داری کردن
refrained خود داری کردن
To keep late nights [hours] شب زنده داری کردن
to possess oneself خود داری کردن
to govern one's passions خود داری کردن
baby sit بچه داری کردن
attorn اجاره داری کردن
baby-sat بچه داری کردن
get by نگه داری کردن
to keep shop دکان داری کردن
to rule the roast اختیار داری کردن
explicit rent اجاره داری کردن
baby-sit بچه داری کردن
to keep house خانه داری کردن
wakes شب زنده داری کردن
natarize محضر داری کردن گواهی رسمی کردن
i am fed up حوصله ام سر رفت
have patience with me با من حوصله کنید
it irks me حوصله ام سررفت
i cannot bear him حوصله او را ندارم
iam bored حوصله ام سر رفته
self contained با حوصله محتاط
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
roister عیاشی و شب زنده داری کردن
to run the show در کاری اختیار داری کردن
He exhausted(taxed)my patience.I got fed up with him. حوصله ام را بسر آورد
to flinch the flagon ازخوردن نوشابه خود داری کردن
to keep oneself to oneself ازامیزش بادیگران خود داری کردن
to recede from an opinicn ازافهار عقیدهای خود داری کردن
to recede from an engagement از افهار عقیدهای خود داری کردن
to keb at a lamb ازشیردادن به بره خود داری کردن
gange باسیم نازک نگاه داری کردن
lucubrate شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
proctorize زیر انضیاط در اوردن اختیاری داری کردن بر
to have patience تاب اوردن حوصله داشتن
Be patient . صبر داشته باش ( حوصله کن )
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
collapse capitalism فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
If you don't feel like it, (you can) just stop. اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
capitalism کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
tensility کش داری
bigamy دو زن داری
grittiness شن داری
wet storage تر داری
blind man's buff از من داری
quartermaster سررشته داری
slavery برده داری
house work خانه داری
vigilance شب زنده داری
trusteedhip امانت داری
farming مزرعه داری
quartermasters سررشته داری
blind mans buff ازمن داری
trusteeship امانت داری
bank protection ساحل داری
self restraint خود داری
refusal خود داری رد
refusals خود داری رد
household art هنرخانه داری
creaminess خامه داری
charges عهده داری
fasting روزه داری
capitalism سرمایه داری
continenece خود داری
serrulation دندانه داری
bulkiness جثه داری
housekeeping خانه داری
incumbency عهده داری
slaveholding برده داری
bean caper پیرسن داری
conchiferous داری صدف
thrift خانه داری
bulkiness تنه داری
viscosity شیره داری
wake شب زنده داری
rhythmicity نواخت داری
menage خانه داری
vigil شب زنده داری
vigils شب زنده داری
sang froid خود داری
stigmatism خال داری
cellarge حق انبار داری
retenv خود داری
night waking شب زنده داری
leasing اجاره داری
non commital خود داری
sang-froid خود داری
lucubration شب زنده داری
tenancy اجاره داری
tenancies اجاره داری
Exchequer خزانه داری
bursary خزانه داری
bursaries خزانه داری
altruism همگونه داری
dry storage خشک داری
communism مردم داری
angulation زاویه داری
notbility خانه داری
tenure اجاره داری
leasehold اجاره داری
treasurership خزانه داری
tresury general خزانه داری کل
angularity زاویه داری
treasury general خرانه داری کل
treasury خزانه داری
charge عهده داری
patchiness وصله داری
angularity گوشه داری
spinosity سیخ داری
wakefulness شب زنده داری
abstinence;or abstinency خود داری
pernoctation شب زنده داری
waked شب زنده داری
wakes شب زنده داری
anti capitalist ضد سرمایه داری
fisk خزانه داری
house keeping operation اعمال خانه داری
capitalism رژیم سرمایه داری
Chancellor of the Exchequer وزیر خزانه داری
keeps حفافت امانت داری
household art اصول خانه داری
Chancellors of the Exchequer وزیر خزانه داری
capitalist countries کشورهای سرمایه داری
capitalist system نظام سرمایه داری
refrainment خود داری اجتناب
chamberlainship پرده داری گنجوری
capitalistic منسوب به سرمایه داری
You have cobwebs in your head. <idiom> تو گچ تو سرت داری. [اصطلاح]
succulence اب داری حالت ابکی
black capitalism سرمایه داری سیاه
day nursery بچه داری در روز
joint tenancy اجاره داری مشترک
holding متصرفی اجاره داری
advanced capitalism سرمایه داری پیشرفته
angularity زاویه داری لاغری
spatiality فضا داری فضائیت
industrial capitalism سرمایه داری صنعتی
nolle proseequi خود داری از پی کرد
bailment امانت داری سمساری
joint tenancy شرکت در اجاره داری
keepworthy قابل نگه داری
double entry دفتر داری مضاعف
bourgeoisie سرمایه داری بورژوازی
How old are you?Whats your age? چند سال داری ؟
light housekeeping کارهای خانه داری
land tenure اجاره داری زمین
chest تابوت خزانه داری
chests تابوت خزانه داری
mixed capitalism سرمایه داری مختلط
precapitalism پیش از سرمایه داری
precapitalism ماقبل سرمایه داری
continence خویشتن داری پرهیزگاری
quartermasters رسته سررشته داری
What do you feel like having today? امروز تو به چه اشتها داری؟
procurator general کفیل خزانه داری
quartermaster رسته سررشته داری
day nurseries بچه داری در روز
keep حفافت امانت داری
home economics اقتصاد خانه داری
subtenancy اجاره داری دست دوم
He is a brainy person . آدم کله داری است
purulence زخم چرکی چرک داری
capitalization اعمال سیستم سرمایه داری
capacity utilization rate نرخ بهره داری از فرفیت
jointure اجاره داری مشترک و مشاعی
mental reservation خود داری از ذکر مطلبی
quartermasters فروشگاه وسایل سررشته داری
He has a glib (an oily, a persuasive,asmooth)tongue. آدم سر وزبان داری است
You really are cheeky! واقعا" عجب رویی داری !
Treasury Department اداره خزانه داری [ در آمریکا]
quartermaster فروشگاه وسایل سررشته داری
Do you have an extra pen to lend me? یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
piquancy گوشه داری طعنه امیزی
passive resistance خود داری از قبول یاموافقت
cornetcy پرچم داری سواره نظام
ruffed دارای یقه چین داری
accounties علم حساب یا دفتر داری
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com