Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
acid corrosion of concrete	خورده شدن بتن بوسیله اسید
Other Matches
picric acid	اسید پیکریک [اسید زهرین، زرد و تلخ مزه]
barbiturate	نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
little	خورده
eaten	خورده
irriguous	اب خورده
it was eaten	خورده شد
underdog	سگ شکست خورده
tetched	بهم خورده
teched	بهم خورده
symphsis	عضوجوش خورده
puckery	چین خورده
failure	شکست خورده
underdogs	سگ شکست خورده
stickit	شکست خورده
starveling	گرسنگی خورده
moth eaten	بید خورده
conglomerates	به هم جوش خورده
hammer hard	چکش خورده
aggresive	خورده شده
messy	بهم خورده
brushed	شانه خورده
stamped	تمبر خورده
writhen	تاب خورده
writhen	پیچ خورده
indisposed	بهم خورده
worm eaten	کرم خورده
vermiculate	کرم خورده
twisty	پیچ خورده
conglomerate	به هم جوش خورده
belly pinched	گرسنگی خورده
plicated	چین خورده
dislocated	بهم خورده
on oath	قسم خورده
callous	پینه خورده
corrosion	خورده شدن
kaput	کاملا شک ست خورده
mussy	بهم خورده
turkey	شکست خورده
turkeys	شکست خورده
mildewy	باد خورده
jiggly	تکان خورده
kinky	پیچ خورده
kinky	گره خورده
deluded	فریب خورده
moth-eaten	بید خورده
eaten	خورده شده
grubbier	کرم خورده
grubbiest	کرم خورده
grubby	کرم خورده
patsy	فریب خورده
cancelled	قلم خورده
worm-eaten	کرم خورده
picked	کلنگ خورده
clift	ترک خورده
clefts	ترک خورده
cleft	ترک خورده
maggoty	کرم خورده
craven	شکست خورده
distempered	بهم خورده
withered	چروک خورده
carious	کرم خورده
thrawart	پیچ خورده
wound	پیچ خورده
wounding	پیچ خورده
engrained	پینه خورده
butt welded	از سر جوش خورده
folded picture	تصویر تا خورده
wounds	پیچ خورده
crimpled	چوروک خورده
crackly	چین خورده
corrodible	خورده شدنی
fretted by rust	زنگ خورده
crossed out	قلم خورده
dehiscent	ترک خورده
failures	شکست خورده
acids	اسید
acid water	آب اسید
achromatopsia	اسید
acid	اسید
acid proof	ضد اسید
acid resisting	ضد اسید
rolled iron or steel	فولاد نورد خورده
rolled profile	نیمرخ نورد خورده
sclerous	متصلب پینه خورده
seared conscience	وجدان پینه خورده
chartered accountant	حسابدار قسم خورده
spun glass	شیشه تاب خورده
beaten	چکش خورده فرسوده
rolled glass	شیشه نورد خورده
patsy	شخص گول خورده
i have caught a thorough chill	سرمای حسابی خورده ام
to be fooled	فریب خورده بودن
certified public accountant	حسابدار قسم خورده
interwrought	بهم جوش خورده
to be deluded	فریب خورده بودن
inure or en	پینه خورده کردن
common ashlar	سنگ چکش خورده
deep dyed	زیاد رنگ خورده
grounded	توپ به زمین خورده
it is sufficiently stamped	کم تمبر خورده است
thraw	پیچ خورده دررفته
lost	شکست خورده گمراه
rancid	باد خورده فاسد
indurate	پینه خورده کردن
These shoes dont fit me.	زنگ مدرسه خورده
wrounght iron mill bar	اهن جوش خورده
weldment	چیز جوش خورده
Today I took laxatives.	امروز مسهل خورده ام.
chiseled	چوب اسکنه خورده
foul anchor	لنگر تاب خورده
chiselled	چوب اسکنه خورده
impacted	باهم جوش خورده
cut in	چاک خورده شکافته
Are you daft ?	مگر مغز خر خورده ای ؟
cat gets one's tongue <idiom>	گربه زبونش را خورده
bound barrel	لوله تاب خورده
I have a cold.	من سرما خورده ام. [پزشکی]
glutamic acid	اسید گلوتامیک
hydraulic acid	اسید کلریدریک
fumaricacid	اسید فوماریک
acidify	اسید کردن
boric acid	اسید بوریک
acidimeter	اسید سنج
acidolysis	اسید کافت
diprotic acid	اسید دو پروتونی
caro's acid	اسید کارو
acid bath	حمام اسید
acyl exchange	اسید کافت
acidophile	اسید دوست
acrylic acid	اسید اکریلیک
conjugate acid	اسید مزدوج
ascorbic acid	اسید اسکوبیک
gluconic acid	اسید گلوکونیک
gallic acid	اسید گالیک
battery acid	اسید باتری
l amino acid	-L امینو اسید
battery acid	اسید باطری
diacid	اسید دو فرفیتی
diacidic	اسید دو فرفیتی
hyperacidity	زیادی اسید
benzoic acid	بنزوییک اسید
oxyacid	اکسی اسید
acid leach	شستشو با اسید
amino acid	اسید آمینه
chromic acid	اسید کرومیک
inorganic acid	اسید معدنی
amino acid	آمینو اسید
lewis acid	اسید لوویس
hard acid	اسید سخت
acid proof brick	آجر ضد اسید
acid resisting paving	کفپوش ضد اسید
acidic group	گروه اسید
formic acid	اسید فرمیک
acid group	گروه اسید
acid soluble	محلول در اسید
acid solution	محلول اسید
acid tower	برج اسید
acid proof floor tile	موزاییک ضد اسید
acid resisting paint	رنگ ضد اسید
acid radical	ریشه اسید
acid radical	بنیان اسید
acid pump	تلمبه اسید
acid proof wire	سیم ضد اسید
acid proof paint	رنگ ضد اسید
acid proof floortile	کاشی ضد اسید
acid tank	مخزن اسید
acid reclaim	بازیابی اسید
butyric acid	اسید بوتیریک
acid fume	دود اسید
carbonic acid	کربنیک اسید
acid=proof galosh	گالش ضد اسید
acetylenic acid	اسید استیلنی
acetylene acid	اسید استیلنی
acidification	اسید سازی
accumulator acid	اکومولاتور اسید
abietic acid	ابیتیک اسید
acidification or acidizing	اسید شوئی
acid acceptor	اسید پذیر
acid acceptor	پذیرنده اسید
acid freeder	اسید رسان
fatty acid	اسید چرب
acid free	بدون اسید
acid equivalent	هم ارزشیمیایی اسید
acid dip	شستشو با اسید
acid carboy	غرابه اسید
acid anhydride	انیدرید اسید
acid receiver	مخزن اسید
citric acid	سیتریک اسید
sulphric acid	اسید سولفوریک
pseudo acid	شبه اسید
poly acid	پلی اسید
picric acid	اسید پیکریک
phosorous acid	اسید فوسفور
peroxymonosulfuric acid	اسید کارو
peroxy acid	پروکسی اسید
oxyphile	اسید گرای
oxyphile	اسید دوست
oxyphil	اسید گرای
oxyphil	اسید دوست
ribonucleic acid	ریبونوکلئیک اسید

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com