Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
surface corrosion	خوردگی سطحی
Other Matches
surficial swellings	بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
hair crack	شکاف خوردگی ترک خوردگی
topsoil	خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
wears	خوردگی
wear	خوردگی
corrosion	خوردگی
erosion-corrosion	خوردگی
chafe	خوردگی
chafes	خوردگی
chafing	خوردگی
corrsion	خوردگی
abrasion	خوردگی
abrasions	خوردگی
erosion	خوردگی
shrinkage	چروک خوردگی
ricks	پیچ خوردگی
disbandment	برهم خوردگی
ricking	پیچ خوردگی
cracking	ترک خوردگی
ricked	پیچ خوردگی
vermiculation	کرم خوردگی
inurement	پینه خوردگی
rick	پیچ خوردگی
rugosity	چروک خوردگی
twisting	پیچ خوردگی
twist	پیچ خوردگی
rancidity	باد خوردگی
pliature	چین خوردگی
muss	بهم خوردگی
uneasiness	بهم خوردگی
torsion	پیچ خوردگی
turmoil	بهم خوردگی
twists	پیچ خوردگی
galvanic corrosion	خوردگی گالوانیکی
ruga	تاب خوردگی
graphitic corrosion	خوردگی گرافیتی
cancellation	قلم خوردگی
queasiness	بهم خوردگی
indisposedness	بهم خوردگی
crossing out	قلم خوردگی
screws	پیچ خوردگی
screw	پیچ خوردگی
kink	پیچ خوردگی
induration	پینه خوردگی
backfall	زمین خوردگی
intercrystalline corrosion	خوردگی کریستالی
corrosive action	اثر خوردگی
collission	بهم خوردگی
folding	چین خوردگی
wrinkles	چین خوردگی
fraction	ترک خوردگی
fractions	ترک خوردگی
erosion corrosion	خوردگی- فرسودگی
wrinkling	چین خوردگی
electrolytic corrosion	خوردگی الکترولیتی
wrinkle	چین خوردگی
electrochemical corrosion	خوردگی الکتروشیمیایی
fissuration	ترک خوردگی
folium	چین خوردگی
corrosion control	جلوگیری و کنترل خوردگی
corrosion pit	فرورفتگی در اثر خوردگی
slight cold	سرما خوردگی کم یا جزئی
folding test	ازمایش چین خوردگی
bending over test	ازمایش چین خوردگی
stress corrosion	خوردگی در اثر تنش
disorderliness	اختلال بهم خوردگی
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
indisposition	بهم خوردگی مزاج
turns	پیچ خوردگی قرقره
amusement	فریب خوردگی پذیرایی
amusements	فریب خوردگی پذیرایی
revolts	بهم خوردگی انقلاب
revolt	بهم خوردگی انقلاب
worm hole	جای کرم خوردگی
turn one's stomach <idiom>	باعث حال به هم خوردگی
hot crack	ترک خوردگی گرم
cavities	کرم خوردگی دندان
cavity	کرم خوردگی دندان
trainsick	دچاربهم خوردگی حال
turn	پیچ خوردگی قرقره
folds	چین خوردگی زمین
deceptions	حیله فریب خوردگی
indispositions	بهم خوردگی مزاج
caries	کرم خوردگی دندان
deception	حیله فریب خوردگی
folded	چین خوردگی زمین
fold	چین خوردگی زمین
he is recovered from his cold	سرما خوردگی او برطرف شد
he is rather i. than sick	بهم خوردگی یاساکت دارد
cold cracking	ترک خوردگی فلز سرد
upset _	برهم زنی بهم خوردگی
wears	فرسایش خوردگی جنگ افزارها
stainless steel	فولاد مقاوم در برابر خوردگی
corrosion	زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear	فرسایش خوردگی جنگ افزارها
cross folding test	ازمایش چین خوردگی عرضی
corrosion resistant	مقاومت در برابر خوردگی وزنگ زدگی
carsick	مبتلا به بهم خوردگی حال دراتومبیل
to knock under	تن دردادن اقراربزمین خوردگی کردن ازپادرامدن
shallow foundation	پی سطحی
superficiality	سطحی
surfaced	سطحی
surfaces	سطحی
planar	سطحی
sketchily	سطحی
sketchiest	سطحی
sketchier	سطحی
skin deep	سطحی
surface water	اب سطحی
low level	سطحی
surface	سطحی
acrotic	سطحی
shallow	کم اب سطحی
skin-deep <idiom>	سطحی
sketchy	سطحی
superficial	سطحی
shallower	کم اب سطحی
decahedral	ده سطحی
shallowest	کم اب سطحی
shallows	کم اب سطحی
structural damage	خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
nurse a cold	سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
seasick	مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
oxygen tents	چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
oxygen tent	چادراکسیژن مخصوص معالجه سرما خوردگی وامثال ان
seasickness	تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
varus	پیچ خوردگی پابسوی درون چنبرشدگی پاازدرون
surface tensity	کشش سطحی
surface charge	بار سطحی
pentahedral	پنج سطحی
surface burst	ترکش سطحی
surface width	عرض سطحی
surface treatment	عملیات سطحی
surface treatment	روکش سطحی
polyhedral	چند سطحی
top soil	خاک سطحی
surface treatment	اسفالت سطحی
one level memory	حافظه یک سطحی
n level logic	منطق N سطحی
split-level	چند سطحی
interfacial tension	کشش سطحی
two level store	انباره دو سطحی
low level winds	بادهای سطحی
multi level	چند سطحی
multilevel	چند سطحی
interfacial force	کشش سطحی
topdress	سطحی ریختن
trihedral	سه روی سه سطحی
surface treatment	اندود سطحی
surface targets	هدفهای سطحی
surface leakage	نشت سطحی
surface irrigation	ابیاری سطحی
surface inflow	اب سطحی ورودی
surface burning	احتراق سطحی
surface evaporation	تبخیر سطحی
surface contact rectifier	یکسوکننده سطحی
surface erosion	فرسایش سطحی
surface dressing	پوشش سطحی
surface drains	زهکشهای سطحی
surface detection	راداراکتشافی سطحی
surface detection	اکتشاف سطحی
suface wind	باد سطحی
surface moisture	رطوبت سطحی
surface ornament	تزیینات سطحی
sheet washing	فرسایش سطحی
skin effect	اثر سطحی
surface tension	کشش سطحی
sorption	جذب سطحی
surface soil	خاک سطحی
surface reverbration	برگشتهای سطحی
statical moment	لنگر سطحی
surface outflow	اب سطحی خروجی
surface creep	خزیدن سطحی
superficially	بطور سطحی
flesh wound	زخم سطحی
floating mine	مین سطحی
smattering	دانش سطحی
surfaces	سطحی جلادادن
surfaced	سطحی جلادادن
surface	سطحی جلادادن
free moisture	رطوبت سطحی
singes	سوختگی سطحی
pier	پایه و سطحی
blanket grouting	تزریق سطحی
extensive cultivation	زراعت سطحی
extensive agriculture	کشاورزی سطحی
epilimnion	اب لایه سطحی
area load	بار سطحی
adsorption	کشش سطحی
adsorption	جذب سطحی
adsorbent	جاذب سطحی
dodecahedral	دوازده سطحی
dodecahedron	دوازده سطحی
bounding mine	مین سطحی
ground swell	موج سطحی
formal logic	قضاوت سطحی
singe	سوختگی سطحی
adhesion	جاذبه سطحی
hexahedral	مکعب شش سطحی
hexahedron	جسم شش سطحی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com