Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
lilt
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
lilts
خوش نوا جهش یا حرکت فنری
Other Matches
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
whippy
فنری
elastic
فنری
springy
فنری
latch needle
فنری
automatous
فنری
spring mattress
دشک فنری
spring
حالت فنری
spring plate
صفحه فنری
spring power hammer
چکش فنری
spring pressure gage
فشارسنج فنری
bouncy
فنری پس جهنده
spring suspension
تعلیق فنری
hardboard
تخته فنری
latches
شب بند فنری
spring coupling
کوپلینگ فنری
recoils
فنری بودن
recoiling
فنری بودن
recoiled
فنری بودن
snaps
گیره فنری
snapping
گیره فنری
snapped
گیره فنری
snap
گیره فنری
scarificator
نشتر فنری
snap switch
کلید فنری
spring balance
تعادل فنری
spring balanced
ترازوی فنری
spring contact
کنتاکت فنری
spring washer
واشر فنری
washers
پولک فنری
springs
فنر فنری
door latch
چفت فنری
elastic pavement
روسازی فنری
latch
شب بند فنری
eyeglass
عینک فنری
fahnestock clip
گیره فنری
farthingale
دامن فنری
flexible roller bearing
رولبرینگ فنری
lanternfolding
فانوس فنری
hydrospring
فنری روغنی
washer
پولک فنری
recoil
فنری بودن
springs
حالت فنری
elasticity
خاصیت فنری
spring
فنر فنری
avalement
حالت فنری زانو
hydrospring
دستگاه فنری روغنی
springiness
خاصیت فنری ارتجاع
lock spring
قاب ساعت فنری
spring
حالت فنری داشتن
resilient
نشان دهنده فنری
elastic
فنری سبک روح
spring tester
دستگاه ازمایش فنری
tongues
زبانه فنری کوچک
springs
حالت فنری داشتن
spring loaded
دارای حالت فنری
dandy cart
چرخ فنری شیرفروشان
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gates
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
spring loaded
فنری کلید ناپایدار در مخابرات
barrel chair
صندلی فنری که پشتش سفت ومقعر است
catapult
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulted
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapults
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
catapulting
هرجسمی که دارای خاصیت فنری بوده وبرای پرتاب اجسام بکارمیرود
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
impacts
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact
چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
elasticity
خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
hoopskirt
دامن وپیراهن فنری زنها دامن ژوپن
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile
بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
modulus of elasticity
ضریب ارتجاعی ضریب فنری ضریب جهندگی
convoy schedule
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
k day
روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
departures
حرکت
immobile
بی حرکت
haviour
حرکت
stock-still
بی حرکت
progress
حرکت
vapid
بی حرکت
motion
حرکت
departure
حرکت
agog
در حرکت
moveless
بی حرکت
geste
حرکت
traveled
حرکت
shifted
حرکت
shift
حرکت
demeanour
حرکت
demeanor
حرکت
behaviour
حرکت
travels
حرکت
stillest
بی حرکت
travel
حرکت
movement
حرکت
stationary
بی حرکت
gest
حرکت
motionless
بی حرکت
afloat
در حرکت
still
بی حرکت
stiller
بی حرکت
stills
بی حرکت
progressed
حرکت
traversed
حرکت
motions
حرکت
running
در حرکت
traverse
حرکت
motioning
حرکت
inert
بی حرکت
traverses
حرکت
traversing
حرکت
gesturing
حرکت
behaviuor
حرکت
animals
حس و حرکت
ambulation
حرکت
locomotion
حرکت
animations
حرکت
animation
حرکت
frozen
بی حرکت
progressing
حرکت
behavior
حرکت
animal
حس و حرکت
as you were
حرکت از نو
gestured
حرکت
gesture
حرکت
motioned
حرکت
stirs
حرکت
stirrings
حرکت
stirred
حرکت
stir
حرکت
shifts
حرکت
agoing
در حرکت
progresses
حرکت
circulation
حرکت
circulations
حرکت
scrolling
حرکت
statist
بی حرکت
vowel point
حرکت
oi
در حرکت
stirabout
حرکت
stock still
بی حرکت
maneuver
حرکت
square move
حرکت
hold still
<idiom>
بی حرکت
otiose
بی حرکت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com