Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
to commit murder	خون ناحق ریختن
Other Matches
misbegot	ناحق
unjustifiable	ناحق
iniquitous	ناحق
false	ناحق
unjust	ناحق
wronging	ناحق
undue	ناحق
wrong	ناحق
wrongs	ناحق
misbegotten	ناحق
unreasonable	ناحق
unjustified	ناحق
blood guilt	خونریزی ناحق
bloodguilt	خونریزی ناحق
to impinge on justice	کار ناحق کردن
bloodguiltiness	خون ریزی ناحق
inquitous	غیر عادلانه ناحق
unjusified	بیمورد ناحق ناروا بی جهت
u. claims	دعاوی غیر مشروع یا ناحق
disassemble	به هم ریختن
lash vi	ریختن
mewing	پر ریختن
sheds	ریختن
cast concrete	ریختن
dump	ریختن
interfusion	در هم ریختن
mewed	پر ریختن
interfuse	در هم ریختن
grout	ریختن
effuse	ریختن
disembogue	ریختن
mew	پر ریختن
shed	ریختن
shedding	ریختن
birl	ریختن
bestrew	ریختن
pours	ریختن
pouring	ریختن
strew	ریختن
strewed	ریختن
strewing	ریختن
strewn	ریختن
sands	شن ریختن
infusing	ریختن
besprinkle	ریختن
affution	ریختن
affuse	ریختن
affose	ریختن
pour	ریختن
mixing	در هم ریختن
poured	ریختن
infuse	ریختن
infused	ریختن
infuses	ریختن
strews	ریختن
lave	ریختن
sand	شن ریختن
to inject into the bowels	ریختن
spilling	ریختن
spills	ریختن
to take a cast of	ریختن
to water	آب ریختن
to take to one's legs	ریختن
spilled	ریختن
spill	ریختن
skink	ریختن
spilled or spilt	ریختن
yeild	ریختن
fob	بجیب ریختن
to pour out	بیرون ریختن
sands	ماسه ریختن شن
vent	بیرون ریختن
bottle	دربطری ریختن
vented	بیرون ریختن
vents	بیرون ریختن
venting	بیرون ریختن
sand	ماسه ریختن شن
defoliate	برگ ریختن
perspiring	عرق ریختن
rewrite	از نو طرح ریختن
rewrites	از نو طرح ریختن
rewriting	از نو طرح ریختن
rewritten	از نو طرح ریختن
rewrote	از نو طرح ریختن
emit	بیرون ریختن
emits	بیرون ریختن
to forge out plans	نقشه ریختن
to make plans	نقشه ریختن
to forge out plans	برنامه ریختن
to make plans	برنامه ریختن
emitting	بیرون ریختن
bottles	دربطری ریختن
emitted	بیرون ریختن
perspires	عرق ریختن
outpour	بیرون ریختن
effuse	بیرون ریختن از
to come down with a run	فرو ریختن
dish out	در فرف ریختن
to make hay of	روی هم ریختن
to pour out tea	چایی ریختن
to rain tears	اشک ریختن
to shed tears	اشک ریختن
to spawn eggs	ریختن تخم
to break out	بیرون ریختن
encase in concrete	بتن ریختن
inurn	در خاکدان ریختن
overfeed	زیادمصالح ریختن در
oviposit	تخم ریختن
practise or tice	طرح ریختن
inpour	بدرون ریختن
illapse	فرو ریختن
grout	دوغاب ریختن
fall in	فرو ریختن
die cast	ریختن حدیدهای
die cast	ریختن فشاری
desquamate	پوست ریختن
tun	دربشکه ریختن
cans	درقوطی ریختن
canning	درقوطی ریختن
can	درقوطی ریختن
To cast in a mould .	درقالب ریختن
baskets	درسبد ریختن
basket	درسبد ریختن
come along <idiom>	برنامه ریختن
topdress	سطحی ریختن
top pour	ریختن از بالا
cast up hill	سربالا ریختن
cast concrete	بتن ریختن
bottom pour	از زیر ریختن
bottom cast	از زیر ریختن
bollix	بهم ریختن
to tumble down	فرو ریختن
ecdysis	پوست ریختن
top cast	ریختن از بالا
spew	بخارج ریختن
defoliated	برگ ریختن
spews	بخارج ریختن
spewing	بخارج ریختن
spewed	بخارج ریختن
huddling	روی هم ریختن
infusions	ریختن پاشیدن
infusion	ریختن پاشیدن
back up	معکوس ریختن
sheds	پوست ریختن
shedding	پوست ریختن
defoliates	برگ ریختن
defoliating	برگ ریختن
stoke	سوخت ریختن در
sacks	درکیسه ریختن
jug	درکوزه ریختن
saucers	در نعلبکی ریختن
saucer	در نعلبکی ریختن
moults	موی ریختن
moulted	موی ریختن
moult	موی ریختن
molts	موی ریختن
molting	موی ریختن
molted	موی ریختن
shed	پوست ریختن
barrels	در خمره ریختن
stoking	سوخت ریختن در
weep	اشک ریختن
stokes	سوخت ریختن در
stoked	سوخت ریختن در
caves	فرو ریختن
cave	فرو ریختن
dishes	در بشقاب ریختن
dish	در بشقاب ریختن
weeps	اشک ریختن
blocks	قالب ریختن
bleeds	خون ریختن
bleed	خون ریختن
flush	اب را بافشار ریختن
block	قالب ریختن
back-up	معکوس ریختن
barrel	در خمره ریختن
draft	از بشکه ریختن
drafted	از بشکه ریختن
drafts	از بشکه ریختن
dust	ریختن پاشیدن
dusted	ریختن پاشیدن
flushing	اب را بافشار ریختن
dusts	ریختن پاشیدن
blocked	قالب ریختن
sacked	درکیسه ریختن
crumble	فرو ریختن
jetted	بیرون ریختن
huddles	روی هم ریختن
huddled	روی هم ریختن
huddle	روی هم ریختن
void	بیرون ریختن
recast	ازنو ریختن
recasts	ازنو ریختن
jetting	بیرون ریختن
crumbling	فرو ریختن
crumbles	فرو ریختن
crumbled	فرو ریختن
recasting	ازنو ریختن
decant	ریختن شراب
decanting	ریختن شراب

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com