Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
abstractionism
خیال بافی
Search result with all words
envision
خیال بافی کردن
envisioned
خیال بافی کردن
envisioning
خیال بافی کردن
envisions
خیال بافی کردن
Other Matches
knitting pin
میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
plaiting
کج بافی
fabulation
افسانه بافی
meshwork
توری بافی
gnosticize
بافی کردن
knitting machines
ماشین کش بافی
negativism
منفی بافی
ropery
طناب بافی
mythomania
افسانه بافی
binding
شیرازه بافی
matting
حصیر بافی
drapery
پارچه بافی
fabrication
افسانه بافی
draperies
پارچه بافی
confabulation
افسانه بافی
weft wrapping
شیرازه بافی
hosiery
جوراب بافی
plaiting
اریب بافی
knitting needle
میل کش بافی
knitting machine
ماشین کش بافی
turn arounds
شیرازه بافی
philosophism
فلسفه بافی
knitting needle
میل جوراب بافی
osier
بیدمخصوص سبد بافی
macrame knot
گره توری بافی
politick
سیاست بافی کردن
natters
چرند بافی کردن
nattered
چرند بافی کردن
printworks
کارخانه چیت بافی
strander
ماشین طناب بافی
nattering
چرند بافی کردن
natter
چرند بافی کردن
matting
بوریا بافی پوشش حصیری
interlocking
گلیم بافی ابتداء فرش
picot
حلقه زینتی توری بافی
yarn dye
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
politicize
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
twill weave
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
overcasting
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
Elibilinde
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
notional
خیال
apparitions
خیال
apparition
خیال
whim
خیال
minding
خیال
spectrum
خیال
figment
خیال
figments
خیال
mind
خیال
minds
خیال
whims
خیال
fancied
خیال
inapprehensive
بی خیال
phantasma
خیال
phantasy
خیال
freewheeling
بی خیال
idealogy
خیال
fata morgana
خیال
fantasm
خیال
fancies
خیال
fanciest
خیال
fancy
خیال
fancying
خیال
conceptualization
خیال
get off
بی خیال شدن
doubleganger
خیال
notions
خیال
fiction
خیال
carefree
بی خیال
plans
خیال
hallucinations
خیال
plan
خیال
notion
خیال
design
خیال
designs
خیال
hallucination
خیال
wraiths
خیال
wraith
خیال
ideologies
خیال
ideology
خیال
fictions
خیال
phantom
خیال
humoured
خیال
dump
خیال
intention
خیال
phantoms
خیال
fantasy
خیال
fantasies
خیال
humours
خیال
humouring
خیال
humour
خیال
humored
خیال
humors
خیال
humoring
خیال
intentions
خیال
revery
خیال واهی
revery
خیال خام
ideation
خیال اندیشی
absent-minded
پریشان خیال
scatter brained
پریشان خیال
specter
خیال وفکر
i intend to stay here
خیال دارم که ...
maya
خواب و خیال
harebrained
بیفکرو خیال
puzzleheaded
اشفته خیال
absent-mindedly
پریشان خیال
absent minded
پریشان خیال
ideate
خیال کردن
flights of fancy
بال خیال
supposable
خیال کردن
whim wham
خیال وسواس
fanciers
خیال باف
fancier
خیال باز
fancier
خیال باف
thoughts
افکار خیال
thought
افکار خیال
imaginative
<adj.>
خیال آفرین
idealism
خیال اندیشی
ghosts
جان خیال
ghost
جان خیال
autism
خیال پرستی
fanciers
خیال باز
absent
پریشان خیال
abstracted
پریشان خیال
starry-eyed
خیال پرور
starry-eyed
خیال اندیش
starry eyed
خیال پرور
starry eyed
خیال اندیش
visions
خیال تصور
vision
خیال تصور
wool-gathering
خواب و خیال
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
sitting duck
<idiom>
بی خیال نشستن
ideas
فکر خیال
idea
فکر خیال
humor
خیال مزاح
chimeras
خیال واهی
imaginary
وهمی خیال
Utopias
وهم و خیال
chimaera
خیال واهی
cloud castle
خیال خام
daydreaming
خیال باطل
day dreaming
خیال پروری
daydreamer
خیال باف
spectres
خیال وفکر
spectre
خیال وفکر
reverie
خیال واهی
an absurd notion
خیال بیهوده
daydreams
خیال باطل
impression
عقیده خیال
impressions
عقیده خیال
chimera
خیال واهی
thinks
خیال کردن
think
خیال کردن
absentminded
پریشان خیال
abstractedly
با پریشانی خیال
Utopia
وهم و خیال
deem
خیال کردن
fancy free
عاری از خیال
specters
خیال وفکر
he changed his mind
از ان خیال منصرف شد
high flying
خیال پرور
reveries
خیال واهی
daydreamed
خیال باطل
deems
خیال کردن
he thought
خیال می کرد
high flying
بلند خیال
reverie
خیال خام
going to
خیال داشتن
daydream
خیال باطل
uneasily
پریشان خیال
futurism
خیال پرستی
deeming
خیال کردن
far away
پریشان خیال
forced fantasy
خیال فراخوانده
deemed
خیال کردن
reveries
خیال خام
uneasy
پریشان خیال
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
webbing end
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
With peace of mind.
با آرامش خیال وخاطر
daydreams
خیال باطل کردن
daydreamed
خیال باطل کردن
quixote
ادم خیال پرست
With an easy mind (conscience).
با خیال (وجدان ) راحت
intending
خیال داشتن فهمیدن
intends
خیال داشتن فهمیدن
daydreaming
خیال باطل کردن
daydream
خیال باطل کردن
irreflexive
بی خیال بدون بازتاب
dreamer
ادم خیال باف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com