Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 206 (10 milliseconds)
English	Persian
reverie	خیال واهی
reveries	خیال واهی
chimera	خیال واهی
chimeras	خیال واهی
chimaera	خیال واهی
revery	خیال واهی
Other Matches
unrealistic	واهی
romantics	واهی
romantic	واهی
visional	واهی
airy	واهی
chimerical	واهی
moonshiny	واهی
vagarious	واهی
unsubstantiality	واهی
unsubstantial	واهی
suppositious	واهی
laputan	واهی
unrealistically	واهی
romantically	واهی
unreal	واهی وهمی
whirligig	تصور واهی
delusive	موهوم واهی
chimerically	بطور واهی
wishful thinking	افکار واهی و پوچ
A castle in the air. Wishful thinking.	آرزوی واهی ( خیالی)
gimcrack	تصور واهی نخودهراش
dream up	بطور واهی چیزی را ساختن
vagariously	وهمی از روی هوی و هوس واهی
dump	بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
spectrum	خیال
humours	خیال
fantasies	خیال
doubleganger	خیال
fancying	خیال
conceptualization	خیال
humouring	خیال
minding	خیال
humour	خیال
humors	خیال
humoring	خیال
humored	خیال
idealogy	خیال
inapprehensive	بی خیال
fancy	خیال
fantasy	خیال
whim	خیال
minds	خیال
whims	خیال
fancied	خیال
fancies	خیال
figments	خیال
figment	خیال
notional	خیال
apparitions	خیال
apparition	خیال
fanciest	خیال
fantasm	خیال
mind	خیال
fata morgana	خیال
humoured	خیال
designs	خیال
ideologies	خیال
phantoms	خیال
phantom	خیال
fictions	خیال
fiction	خیال
dump	خیال
carefree	بی خیال
plan	خیال
hallucinations	خیال
hallucination	خیال
plans	خیال
wraith	خیال
notions	خیال
freewheeling	بی خیال
design	خیال
ideology	خیال
phantasma	خیال
notion	خیال
intention	خیال
get off	بی خیال شدن
wraiths	خیال
intentions	خیال
phantasy	خیال
flights of fancy	بال خیال
cloud castle	خیال خام
day dreaming	خیال پروری
daydreamer	خیال باف
imaginative <adj.>	خیال آفرین
absent	پریشان خیال
sitting duck <idiom>	بی خیال نشستن
absent-minded <idiom>	فراموش خیال
futurism	خیال پرستی
going to	خیال داشتن
he changed his mind	از ان خیال منصرف شد
he thought	خیال می کرد
high flying	خیال پرور
humor	خیال مزاح
i intend to stay here	خیال دارم که ...
ideate	خیال کردن
ideation	خیال اندیشی
forced fantasy	خیال فراخوانده
puzzleheaded	اشفته خیال
revery	خیال خام
fancy free	عاری از خیال
wool-gathering	خواب و خیال
harebrained	بیفکرو خیال
high flying	بلند خیال
whim wham	خیال وسواس
far away	پریشان خیال
supposable	خیال کردن
specter	خیال وفکر
scatter brained	پریشان خیال
maya	خواب و خیال
an absurd notion	خیال بیهوده
uneasy	پریشان خیال
daydreamed	خیال باطل
starry-eyed	خیال اندیش
starry eyed	خیال پرور
daydreams	خیال باطل
starry eyed	خیال اندیش
think	خیال کردن
visions	خیال تصور
thinks	خیال کردن
fanciers	خیال باف
vision	خیال تصور
ideas	فکر خیال
abstracted	پریشان خیال
daydream	خیال باطل
spectres	خیال وفکر
uneasily	پریشان خیال
absent-mindedly	پریشان خیال
absent-minded	پریشان خیال
absent minded	پریشان خیال
specters	خیال وفکر
deem	خیال کردن
deemed	خیال کردن
deeming	خیال کردن
starry-eyed	خیال پرور
deems	خیال کردن
idea	فکر خیال
reveries	خیال خام
spectre	خیال وفکر
impression	عقیده خیال
ghost	جان خیال
ghosts	جان خیال
imaginary	وهمی خیال
Utopia	وهم و خیال
impressions	عقیده خیال
idealism	خیال اندیشی
absentminded	پریشان خیال
abstractedly	با پریشانی خیال
thought	افکار خیال
daydreaming	خیال باطل
reverie	خیال خام
fanciers	خیال باز
autism	خیال پرستی
abstractionism	خیال بافی
fancier	خیال باز
fancier	خیال باف
thoughts	افکار خیال
Utopias	وهم و خیال
fantasises	به خواب و خیال فرورفتن
cloud-cuckoo-land	سرزمین خواب و خیال
illusions	خیال باطل وهم
illusion	خیال باطل وهم
fantasising	به خواب و خیال فرورفتن
fantasize	به خواب و خیال فرورفتن
fantasized	به خواب و خیال فرورفتن
With an easy mind (conscience).	با خیال (وجدان ) راحت
With peace of mind.	با آرامش خیال وخاطر
to space out	پریشان خیال شدن
quixote	ادم خیال پرست
fantasizing	به خواب و خیال فرورفتن
fantasizes	به خواب و خیال فرورفتن
fantasised	به خواب و خیال فرورفتن
bovarism	در هم امیزی خیال و واقعیت
irreflexive	بی خیال بدون بازتاب
incogitant	بی خیال فارغ البال
envisioning	خیال بافی کردن
envisioned	خیال بافی کردن
envision	خیال بافی کردن
he hasno notion of going	خیال رفتن ندارد
daydreaming	خیال باطل کردن
gawks	بی خیال نگاه کردن
daydreams	خیال باطل کردن
gawking	بی خیال نگاه کردن
gawked	بی خیال نگاه کردن
his intentions are good	خیال بدی ندارد
i gave up the idea	از ان خیال منصرف شدم
envisions	خیال بافی کردن
daydreamed	خیال باطل کردن
dreamer	ادم خیال باف
intend	خیال داشتن فهمیدن
intending	خیال داشتن فهمیدن
intends	خیال داشتن فهمیدن
simulacrum	صورت خیالی خیال
gawk	بی خیال نگاه کردن
cloud land	عالم خیال یافرض
dreamers	ادم خیال باف
daydream	خیال باطل کردن
phantasm	حاصل خیال ووهم
to form a notion	اندیشه کردن خیال بستن
autistic	وابسته به خیال پرستی توهمی
undesigning	ساده صاف وساده بی خیال

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com