Dictiornary-Farsi | خیر خواهی مردم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
public spiritedness	خیر خواهی مردم


Search result with all words

public spirit	خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly	ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
Other Matches

Take it or leave it.	می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
democracy	مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies	مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
plebiscites	مردم خواست رای قاطبه مردم
popular	مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite	مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them <idiom>	نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
home rule	حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
population	تعداد مردم مردم
populations	تعداد مردم مردم
toxicomania	سم خواهی
uranism	همجنس خواهی
thou wilt go	خواهی رفت
will to power	قدرت خواهی
blackmail	باج خواهی
blackmailed	باج خواهی
homosexuality	همجنس خواهی
oestrus	گشن خواهی
nosophilia	بیماری خواهی
zealotry	هوا خواهی
blackmails	باج خواهی
willy-nilly	خواهی نخواهی
willy nilly	خواهی نخواهی
inversion	همجنس خواهی
inversions	همجنس خواهی
progressiveness	ترقی خواهی
progressivism	ترقی خواهی
zoophily	حیوان خواهی
zoophilia	حیوان خواهی
Why dont you leave me alone?	از جان من چه می خواهی ؟
sapphism	همجنس خواهی
ephebophilia	جوان خواهی
homoerotism	همجنس خواهی
thou shalt go	خواهی رفت
coprophilia	مدفوع خواهی
blackmailing	باج خواهی
hebephilia	نوجوان خواهی
zeal	خیر خواهی
electron affinity	الکترون خواهی
estrus	گشن خواهی
benevolence	خیر خواهی
benevolence	نیک خواهی
illy	ازروی بد خواهی
thanatomania	مرگ خواهی
amende honorable	پوزش خواهی
amativeness	خاطر خواهی
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
apologises	عذر خواهی کردن
royalistic	مبنی برسلطنت خواهی
tribadism	همجنس خواهی فاعلی
to offer an apology	عذر خواهی کردن
sapphism	همجنس خواهی زنان
apologizing	عذر خواهی کردن
apologized	عذر خواهی کردن
apologising	عذر خواهی کردن
liberalism	اصول ازادی خواهی
urning	در همجنس خواهی مردان
apologize	عذر خواهی کردن
apologizes	عذر خواهی کردن
apologised	عذر خواهی کردن
polled	نظر خواهی کردن
abundancy motive	انگیزه فزون خواهی
poll	نظر خواهی کردن
Do you want some more food ?	بازهم غذا می خواهی ؟
appealable	قابل پژوهش خواهی
latent homosexuality	همجنس خواهی نهفته
hypersexuality	فزون خواهی جنسی
Why do you want to know ? dont be nosy.	می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
Pick, what you like [want] !	هر کدام را می خواهی بردار!
What the hell do you want?	چه زهر ماری می خواهی ؟
crystal growth affinity	رشد خواهی بلور
apologise	عذر خواهی کردن
supercilious	از روی خود خواهی
polls	نظر خواهی کردن
faute de mieux	همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
Do you want to have your fortune told?	می خواهی برایت فال بگیرم ؟
She is hopping mad .	چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
Having hardly arrived you want to. . .	هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at	خواهی نخواهی اقدام کردن
generosity	خیر خواهی گشاده دستی
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !	مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
When in Rome, do as the Romans do! <proverb>	خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
You wI'll benefit by this book .	از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
If you want to sell your car , I am your man .	اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
nothing serves to but apology	هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.	اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
radicalism	روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
the deaf	مردم کر
folks	مردم
folk	مردم
people	مردم
population [pop.]	مردم
peopling	مردم
the people	مردم
peoples	مردم
peopled	مردم
public	مردم
jawsmith	مردم فریب
many people	بسیاری از مردم
public notice	آگهی به مردم
men of intellgence	مردم باهوش
most people	بیشتر مردم
many people	خیلی از مردم
manragora	مردم گیاه
land n	قوم مردم
lao	مردم تایی
laotian	مردم تایی
mandrake	مردم گیاه
population [pop.]	تعداد مردم
on the tongues of men	سر زبان مردم
lowest common denominator	مردم پذیر
head counts	شمارش مردم
head count	شمارش مردم
unsociability	مردم گریزی
the total population	همه مردم
the public	عموم مردم
the old	مردم سالخورده
the offscourings humanity	مردم پست
the multitude	توده مردم
the million	توده مردم
the many	بیشتر مردم
the american public	مردم امریکا
people say	مردم می گویند
openly	در انظار مردم
Among the people .	درمیان مردم
other people	مردم دیگر
other people	سایر مردم
outside opinion	رای مردم
outside opinion	عقیده مردم
underfed	مردم گرسنه
flower people	مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
ombudsmen	فریادرس مردم
ombudsman	فریادرس مردم
lowest common denominators	مردم پذیر
the dregs of the people	مردم پست
unsociable	مردم گریز
misanthrope	مردم گریز
unsocial	مردم گریز
all men	مردم همه
rushing	ازدحام مردم
all men	کلیه مردم
hoi polloi	توده مردم
anthropometry	مردم سنجی
canaille	مردم پست
communists	مردم گرا
rushed	ازدحام مردم
rush	ازدحام مردم
popular	مردم پسند
townsfolk	مردم شهری
misanthropes	مردم گریز
all men	همه مردم
popularity	مردم پسندی
mobs	انبوه مردم
mandate	دستور مردم به
mobbing	انبوه مردم
anarchy	خودسری مردم
mobbed	انبوه مردم
mob	انبوه مردم
omnibuses	توده مردم
mandated	دستور مردم به
populace	توده مردم
mandates	دستور مردم به
mandating	دستور مردم به
anthropology	مردم شناسی
reputedly	در نظر مردم
communism	مردم داری
citizenry	مردم تبعیت
common	: مردم عوام
commonest	: مردم عوام
masses	توده مردم
commoners	: مردم عوام
omnibus	توده مردم
citizenship	مردم تبعیت
communist	مردم گرا
massing	توده مردم
public-spirited	خیرخواه مردم
plebeian	توده مردم
plebeians	توده مردم
parade	اجتماع مردم
paraded	اجتماع مردم
parading	اجتماع مردم
demos	توده مردم
corporation	گروهی از مردم
mass	توده مردم
commons	مردم عادی
ruck	مردم عادی
parades	اجتماع مردم
rucks	مردم عادی
sociability	مردم امیزی
demography	مردم نگاری
corporations	گروهی از مردم
the offscourings humanity	طبقه پست مردم
vulgus	مردم طبقه پایین
democracies	حکومت قاطبه مردم
vox populi	اراء یا افکار مردم
up front	جلو چشم مردم
It benefits the people .	فایده اش به مردم می رسد
The will of the nation [people]	اراده ملت [مردم]
To muzzle the people.	دهان مردم را بستن