Dictiornary-Farsi | خیلی ضعیف کردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (38 milliseconds)

English	Persian
to lay low	خیلی ضعیف کردن [بیماری]


Other Matches

I was laid low with the flu.	آنفولانزا من را خیلی ضعیف کرد.
hypotension	فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
pall	ضعیف شدن ضعیف کردن
palls	ضعیف شدن ضعیف کردن
palling	ضعیف شدن ضعیف کردن
palled	ضعیف شدن ضعیف کردن
softies	پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy	پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie	پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
sap	ضعیف کردن
frays	ضعیف کردن
frayed	ضعیف کردن
fray	ضعیف کردن
unnerved	ضعیف کردن
unnerving	ضعیف کردن
attenuating	ضعیف کردن
attenuated	ضعیف کردن
attenuates	ضعیف کردن
attenuate	ضعیف کردن
unnerve	ضعیف کردن
debilitate	ضعیف کردن
unnerves	ضعیف کردن
lower	ضعیف کردن
sapped	ضعیف کردن
lowered	ضعیف کردن
lowering	ضعیف کردن
saps	ضعیف کردن
enfeeble	ضعیف کردن
lowers	ضعیف کردن
to let somebody treat you like a doormat <idiom>	با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
pass out <idiom>	ضعیف وغش کردن
fainter	ضعف کردن ضعیف
faint	ضعف کردن ضعیف
faints	ضعف کردن ضعیف
faintest	ضعف کردن ضعیف
fainted	ضعف کردن ضعیف
enervate	جسما ضعیف کردن
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
weaken	ضعیف کردن سست شدن
weakening	ضعیف کردن سست شدن
weakened	ضعیف کردن سست شدن
weakens	ضعیف کردن سست شدن
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
shore up <idiom>	اضافه کردن چیزی که ضعیف است
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
weak constitution	بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
avianize	ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
rattling	خیلی تند خیلی خوب
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
slather	خیلی پخش کردن
to make somebody's blood boil <idiom>	کسی را خیلی خشمگین کردن
live high off the hog <idiom>	خیلی تجملاتی زندگی کردن
make one's blood boil <idiom>	کسی را خیلی عصبانی کردن
overawed	خیلی وحشت زده کردن
overawe	خیلی وحشت زده کردن
overawing	خیلی وحشت زده کردن
to keep somebody on a short leash	آزادی کسی را خیلی کم کردن
miniaturization	خیلی کوچک کردن چیزی
overawes	خیلی وحشت زده کردن
work one's fingers to the bone <idiom>	خیلی سخت کار کردن
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
slashes	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash	تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
gaping	خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
drop a hint <idiom>	فاش کردن اتفاقی یک چیز خیلی جزئی
gape	خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes	خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaped	خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
to rifle the ball into the goal	با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
to blast something	با صدای خیلی بلند بازی کردن [آلت موسیقی]
to live like animals [in a place]	در شرایط مسکنی خیلی بد زندگی کردن [اصطلاح تحقیر کننده ]
emergency	خیلی خیلی فوری
emergencies	خیلی خیلی فوری
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
weaknesses	ضعیف
weaker	ضعیف
puny	ضعیف
weakest	ضعیف
weak	ضعیف
leaned	ضعیف
pusillanimous	ضعیف
faintish	ضعیف
weakling	ضعیف
weaklings	ضعیف
weakly	ضعیف
amateur	ضعیف
amateurs	ضعیف
swipes	ضعیف
poor	ضعیف
defenceless	ضعیف
anemic	ضعیف
slack	ضعیف
faint	ضعیف
feeblish	ضعیف
fainter	ضعیف
fainted	ضعیف
faintest	ضعیف
languid	ضعیف
faints	ضعیف
slackest	ضعیف
slacks	ضعیف
poorer	ضعیف
poorest	ضعیف
adynamic	ضعیف
softest	ضعیف
lean	ضعیف
softer	ضعیف
soft	ضعیف
languorous	ضعیف
sappy	ضعیف
wonky	ضعیف
fragile	ضعیف
langorous	ضعیف
asthenic	ضعیف
poverty stricken	ضعیف
defective	ضعیف
poverty-stricken	ضعیف
slender	ضعیف
leans	ضعیف
infirm	ضعیف
anile	ضعیف
minor control	کنترل ضعیف
dubs	بازیگر ضعیف
weaken	ضعیف شدن
weakened	ضعیف شدن
low voltage line	خط فشار ضعیف
dead colour	رنگ ضعیف
feeblish	ضعیف نما
daff	ضعیف النفس
low voltage	فشار ضعیف
impuissant	بی قوت ضعیف
glimmers	روشنایی ضعیف
gleam	نور ضعیف
gleamed	نور ضعیف
gleaming	نور ضعیف
gleams	نور ضعیف
poorish	نسبتا ضعیف
dub	بازیگر ضعیف
glimmer	روشنایی ضعیف
banjo hitter	توپزن ضعیف
glimmered	روشنایی ضعیف
dubbed	بازیگر ضعیف
glimmering	روشنایی ضعیف
shakier	سست ضعیف
light current	جریان ضعیف
shakiest	سست ضعیف
shaky	سست ضعیف
rickety	سست ضعیف
hackers	تنیسور ضعیف
imbecile	ضعیف العقل
imbeciles	ضعیف العقل
glimmerings	روشنایی ضعیف
weakening	ضعیف شدن
cachectic	ضعیف البنیه
weakens	ضعیف شدن
weak currency	پول ضعیف
soft money	پول ضعیف
die down <idiom>	ضعیف تر شدن
water down <idiom>	ضعیف شدن
flagging	کاهنده ضعیف
hacker	تنیسور ضعیف
miskick	ضربه ضعیف
weak point	نقطه ضعیف
low tension	فشار ضعیف
loose coupling	جفتگری ضعیف
low level signal	سیگنال ضعیف
weakhearted	ضعیف النفس
weak mixture	مخلوط ضعیف
weak minded	ضعیف الاراده
puisne	ضعیف نارسا
low potential	فشار ضعیف
victim	حریف ضعیف
low	پایین ضعیف
victims	حریف ضعیف
decrepit	ضعیف وناتوان
low current	جریان ضعیف
lean concrete	بتن ضعیف
weak current	جریان ضعیف
lean lime	اهک ضعیف
hen hearted	ضعیف القلب
poor lime	اهک ضعیف
low field	میدان ضعیف
weak industry	صنعت ضعیف
weak tradition	حدیث ضعیف
weak economy	اقتصاد ضعیف
light current engineering	مهندسی جریان ضعیف
low voltage transformer	ترانسفورماتور فشار ضعیف
low order	کم اثر کم انرژی ضعیف
communication cable	کابل جریان ضعیف
atonic	ضعیف مربوطبسستی و بی قوتی
low voltage switch	کلید فشار ضعیف