Dictiornary-Farsi | خیلی متکبر خود فروش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
toplofty	خیلی متکبر خود فروش


Other Matches

toploftiness	خیلی متکبر
close price	دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
woollen draper	پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
pearlies	جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence	پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
proud hearted	متکبر
high spirited	متکبر
swaggerer	متکبر
assumptive	متکبر
high and mighty <idiom>	متکبر
haughty	متکبر
bucko	متکبر
inflated	متکبر
inflated	زن متکبر
arrogantly	متکبر
arrogant	متکبر
wine seller	میفروش باده فروش شراب فروش خمار
proudest	متکبر مفتخر
pride ful	تکبرامیز متکبر
prouder	متکبر مفتخر
proud	متکبر مفتخر
perkier	خودنما متکبر
high	خشن متکبر
highest	خشن متکبر
highs	خشن متکبر
imperious	امر متکبر
high muck a muck	شخص متکبر
haught	متکبر تکبرامیز
perky	خودنما متکبر
perkiest	خودنما متکبر
assuming	متکبر لاف زن
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
sale maximization	به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
hard sell	سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sales force	نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
as ptoud as punch	بسیار متکبر و از خود راضی
high hat	متکبر وپر افاده اشرافی ماب
upstart	تازه بدوران رسیده ادم متکبر
upstarts	تازه بدوران رسیده ادم متکبر
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
optional claiming race	مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
rattling	خیلی تند خیلی خوب
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furriers	خز فروش پوست فروش
furrier	خز فروش پوست فروش
emergencies	خیلی خیلی فوری
emergency	خیلی خیلی فوری
sales promotion	افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
oligopoly	انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
vendable	قابل فروش جنس قابل فروش
vendible	قابل فروش جنس قابل فروش
offtake	فروش
marketing	فروش
sale	فروش
iceman	یخ فروش
sells	فروش
taverner	می فروش
vendition	فروش
sales	فروش
turnover	کل فروش
turnover	فروش
retailer	تک فروش
sell	فروش
selling	فروش
vendibility	قابلیت فروش
sale department	بخش فروش
selling	فروش ومعامله
sell	فروش ومعامله
sell	به فروش رفتن
retail dealer	خرده فروش
retail dealer	جزئی فروش
sale manager	مدیر فروش
sale department	قسمت فروش
salability	قابلیت فروش
sale commission	کارمزد فروش
reseller	خرده فروش
pos	قط ه فروش الکترونیکی
fishwives	زن ماهی فروش
slopworker	دوخته فروش
slaver	برده فروش
slave merchant	برده فروش
fishwife	زن ماهی فروش
skinner	پوست فروش
shopping center	مرکز فروش
selling price	قیمت فروش
selling monopoly	انحصار فروش
pride ful	جاه فروش
selling costs	هزینههای فروش
proforma	سیاهه فروش
sellable	قابل فروش
ragman	کهنه فروش
salt seller	نمک فروش
consignment	امانت فروش
milkmaids	شیرو فروش زن
milkmaid	شیرو فروش زن
sales promotion	تبلیغ فروش
sales representative	نماینده فروش
salesroom	محل فروش
sales contract	قرارداد فروش
sales tax	مالیات بر فروش
sales tax	مالیات فروش
sales department	قسمت فروش
sales department	بخش فروش
sales figure	ارقام فروش
huckster	دست فروش
sales for the account	فروش نسیه
hucksters	دست فروش
sales manager	مدیر فروش
sales check	صورت فروش
sales area	حیطه فروش
scholasticate	علم فروش
sale on a large scale	فروش زیاد
sale or return	فروش یا عودت
sale or return	فروش یااعاده
selling	به فروش رفتن
sale price	قیمت فروش
sells	فروش ومعامله
sells	به فروش رفتن
sale quota	سهمیه فروش
sale tax	مالیات بر فروش
sales accounting	حسابداری فروش
sales agent	نماینده فروش
sales analysis	تحلیل فروش
sales area	بازار فروش
sales represntative	نمایندگی فروش
booking clerk	بلیط فروش
cattleman	گاو فروش
chandler	شمع فروش
fleshmonger	گوشت فروش
cheese monger	پنیر فروش
cheesemonger	پنیر فروش
chemic	دارو فروش
cloth merchant	پارچه فروش
clothier	پوشاک فروش
deed of sale	سند فروش
clothier	لباس فروش
cash sale	فروش نقدی
cash on delivery	فروش نقدی
forced sale	فروش قانونی
bowyer	کمان فروش
fruiterer	میوه فروش
bucko	خود فروش
forward sales	پیش فروش
forward sales	فروش سلف
buying and selling	خرید و فروش
nundination	خرید و فروش
forward sale	پیش فروش
forced sale	فروش اجباری
flesher	گوشت فروش
fish fag	زن ماهی فروش
contract of sale	قرارداد فروش
credit sale	فروش غیرنقدی
credit system	فروش اعتباری
crier	دست فروش
duffre	دست فروش
drysalter	کالباس فروش
drover	گله فروش
cutler	کارد فروش
direct selling	فروش مستقیم
credit sale	فروش قسطی
credit sale	فروش نسیه
costermonger	میوه فروش
contract of sales	قرارداد فروش
fellmonger	پوستین فروش
corn chandler	گندم فروش
corn chandler	غله فروش
corn d.	غله فروش
cornfactor	غله فروش
fellmonger	پوست فروش
excise taxes	مالیات بر فروش
euphuist	فصاحت فروش
coster	سبزی فروش
d. in second hand goods	دست فروش
consignments	امانت فروش
news agent	روزنامه فروش
money off offer	فروش با تخفیف
milk man	شیر فروش
merchantable	قابل فروش
mercer	پارچه فروش
meatman	گوشت فروش
mealmen	ارد فروش
mealman	ارد فروش
supercilious	خود فروش
news vendor	روزنامه فروش
dead market	بازار کم فروش
oilman	روغن فروش
pieman	کلوچه فروش
perfumer	عطر فروش
peltmonger	پوست فروش
pedagogical	علم فروش