Dictiornary-Farsi | خیلی مهیب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
parlous	خیلی مهیب


Other Matches

direful	مهیب
grisly	مهیب
forbidding	مهیب
ugsome	مهیب
horrid	مهیب
gruesome	مهیب
horrendous	مهیب
horrific	مهیب
horrible	مهیب
fearsome	مهیب
she has a well poised head	وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom>	گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom>	موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there	من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilmed	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms	فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
awful	مهیب یا ترسناک
felling	مهیب بیداد گر
tremendous	مهیب فاحش
fells	مهیب بیداد گر
macabre	مهیب ترسناک
felled	مهیب بیداد گر
hideous	مهیب مخوف
awfully	بطور مهیب
terrific	مهیب عظیم
grimly	بطور مهیب
fell	مهیب بیداد گر
sottovoce	صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
bluster	باد مهیب وسهمگین
blustered	باد مهیب وسهمگین
blustering	باد مهیب وسهمگین
blusters	باد مهیب وسهمگین
hideously	بطور مهیب یا زشت
very low frequency	فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
ponderous	خیلی سنگین خیلی کودن
rattling	خیلی تند خیلی خوب
emergency	خیلی خیلی فوری
emergencies	خیلی خیلی فوری
juggernauts	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut	نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
jim dandy	ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
very little	خیلی کم
dumpiness	خیلی
not a few	خیلی ها
very	خیلی
to a large extent	خیلی
routh	خیلی
far and away	خیلی
ten	خیلی
copious	خیلی
damn	خیلی
villainous	خیلی بد
dammit	خیلی
highly	خیلی
many	خیلی
abysmal <adj.>	خیلی بد
in large quantities	خیلی خیلی
for long	خیلی
ritzy	خیلی شیک
stentorian	خیلی بلند
dead slow	خیلی اهسته
primely	خیلی خوب
far and away	خیلی دور
sappy	خیلی احساساتی
rotundily	چاقی خیلی
skinless	خیلی حساس
senseful	خیلی حساس
subminiature	خیلی کوچک
thank you very much	خیلی متشکرم
superrabundant	خیلی زیاد
span new	خیلی تازه
swith	خیلی عظیم
by leaps and bounds	خیلی تند
corking	خیلی زیبا
raff	خیلی زیاد
far off	خیلی دور
hand and glove	خیلی نزدیک
immensurable	خیلی قدیم
in no time	خیلی زود
it is very easily done	خیلی به اسانی
level best	خیلی عالی
level best	خیلی خوب
much was said	خیلی حرفهازده شد
many persons	خیلی اشخاص
lily white	خیلی سفید
many people	خیلی از مردم
iam in bad	خیلی محتاجم
hand in glove	خیلی نزدیک
hand in glove	خیلی صمیمی
much worse	خیلی بدتر
giantess	زن خیلی قدبلند
hand and glove	خیلی صمیمی
precisian	خیلی دقیق
pixilated	خیلی حساس
pianissmo	خیلی نرم
overstrung	خیلی حساس
many people	خیلی اشخاص
oftentimes	خیلی اوقات
of vital importance	خیلی ضروری
lower most	خیلی پست تر
really wicked	خیلی محشر
great <adj.>	خیلی خوب
awesome <adj.>	خیلی خوب
cool <adj.>	خیلی خوب
sick [British E] <adj.>	خیلی خوب
wicked <adj.>	خیلی خوب
really sick	خیلی محشر
costs and arm and a leg <idiom>	خیلی گرونه
regularly [often] <adv.>	خیلی از اوقات
on any number of occasions <adv.>	خیلی از اوقات
oft [archaic, literary] <adv.>	خیلی از اوقات
often <adv.>	خیلی از اوقات
many times <adv.>	خیلی از اوقات
frequently <adv.>	خیلی از اوقات
a lot of times <adv.>	خیلی از اوقات
I spoke my mind.	من خیلی رک گفتم.
Many thanks!	خیلی ممنون!
once in the blue moon	خیلی بندرت
(as) old as the hills <idiom>	خیلی قدیمی
hit bottom <idiom>	خیلی پست
get up the nerve <idiom>	خیلی شلوغ
flying high <idiom>	خیلی شادوشنگول
(go over with a) fine-toothed comb <idiom>	خیلی بادقت
He is a loose card .	خیلی ول است
I had an awful time .	به من خیلی بد گذشت
not so hot <idiom>	نه خیلی خوب
She is very pretentious.	خیلی ادعادارد
number one	خیلی خوب
bone dry	خیلی خشک
very light	خیلی سبک
ultraconservative	خیلی محتاط
toploftiness	خیلی متکبر
skin and bones <idiom>	خیلی لاغر
(a) snap <idiom>	خیلی ساده
To take with a pinch of salt.	خیلی جدی نگرفتن
too tough	خیلی سفت
Nothing more, thanks.	خیلی متشکرم.
mad as a hornet <idiom>	خیلی عصبانی
in seventh heaven <idiom>	خیلی خوشحال
in cold blood <idiom>	خیلی خونسرد
to pieces <idiom>	خیلی زیاده
too bad <idiom>	خیلی بد ،غم انگیز
tickled pink <idiom>	خیلی شادوخوشحال
to spread like wildfire	خیلی زودمنتشرشدن
benedicite	خیلی خوب
pitch-black	خیلی سیاه
very good	خیلی خوب
glorious	خیلی خوب
well	خیلی خوب
wells	خیلی خوب
Neanderthal	خیلی کهنه
decrepit	خیلی پیر
immediate	خیلی فوری
goody-goody	خیلی خوب
goody-goodies	خیلی خوب
extreme	خیلی زیاد
pitch black	خیلی سیاه
precise	خیلی دقیق
raucous	خیلی نامرتب
whopping	خیلی بزرگ
niftier	خیلی خوب
goody goody	خیلی خوب
jolly	بذله گو خیلی
pluperfect	خیلی عالی
confidential	خیلی محرمانه
superabundant	خیلی زیاد
extra-	بسیار خیلی
whackings	خیلی بزرگ
whacking	خیلی بزرگ
extra	بسیار خیلی
high	خیلی بزرگ
exceeding	خیلی زیاد
highest	خیلی بزرگ
highs	خیلی بزرگ
niftiest	خیلی خوب
extras	بسیار خیلی
nifty	خیلی خوب
quaint	خیلی فریف
frequently	خیلی اوقات
open-and-shut	خیلی سهل
open and shut	خیلی سهل
oodles	خیلی زیاد
infinitely	خیلی زیاد
lots	خیلی زیاد
fortissimo	خیلی بلند
often	خیلی اوقات
at most	خیلی باشد
faraway	خیلی دور
precipitates	خیلی سریع
precipitated	خیلی سریع
as good as	خیلی خوب
as stiff as a poker	خیلی خشک
precipitate	خیلی سریع
far	زیاد خیلی
seldom	خیلی کم ندرتا
before you can say knife	خیلی زود
piping hot	خیلی داغ
precipitating	خیلی سریع