Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
upto the mark
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
Other Matches
pat
بهنگام بموقع
patting
بهنگام بموقع
patted
بهنگام بموقع
pats
بهنگام بموقع
just in time
درست بموقع
You arrived in the nick of time.
درست بموقع رسیدی
ratline
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
intercommand
داخل قسمت داخل یکان
apropos
بموقع
on the stroke
بموقع
timous or meous
بموقع
timely
بموقع
well-timed
بموقع
seasonable
بموقع
in the nick
بموقع
opportune
بموقع
punctual
بموقع
oportunely
بموقع
in time
بموقع
in good time
بموقع
forehanded
بموقع
providentially
بموقع
pertinently
بموقع
well timed
بموقع
betimes
بموقع
opportunely
بموقع
in season
بموقع
elsewhere
درجای دیگر
out of harm's way
درجای امن
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
reversing
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
timous
بموقع بجا
timeous
بموقع بجا
not amiss
بموقع درخورمقتضی
to carry into effect
بموقع اجراگذاشتن
newsworthy
جالب و بموقع
an early visit
دیدنی بموقع
belive
بموقع خود
proper
بجا بموقع
duly
بموقع خود
to stand to one's guns
درجای خودباقی ماندن
transplants
درجای دیگری نشاندن
transfix
درجای خودخشک شدن
misplace
درجای عوضی گذاشتن
transplanting
درجای دیگری نشاندن
transplanted
درجای دیگری نشاندن
to box up
درجای تنگ قراردادن
transplant
درجای دیگری نشاندن
to be in safe keeping
درجای امن بودن
to keep the field
درجای خودثابت ماندن
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
recessional
وابسته بموقع تنفس
make hay while the sun shines
<idiom>
انجام بموقع کار
fitting
بموقع پرو لباس
perching
درجای بلند قرار دادن
platform
درجای بلند قرار دادن
platforms
درجای بلند قرار دادن
perch
درجای بلند قرار دادن
perched
درجای بلند قرار دادن
perches
درجای بلند قرار دادن
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
lock away
درجای قفل شده نگه داشتن
to rap out
بموقع گفتن فی المجلس ساختن
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
to poke up oneself
درجای تنگ رفتن ودر رابروی خود بستن
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
circulars
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
keloid or cheloid
یکجو ربرامدگی درپوست که درجای اسیب دیده پیدا میشود
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
up to date
بهنگام
up-to-date
بهنگام
in season
بهنگام
opportune
بهنگام
precociously
نا بهنگام
betimes
بهنگام
timeous
بهنگام
timous
بهنگام
mistimed
تا بهنگام
timely
بهنگام
seasonable
بهنگام
timous or meous
بهنگام
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
updates
بهنگام دراوری
updating
بهنگام دراوری
The untively death ( passing away ) …
درگذشت نا بهنگام ...
update
بهنگام در اوردن
microsoft
بهنگام سازی
updates
بهنگام در اوردن
updated
بهنگام دراوری
updated
بهنگام در اوردن
update
بهنگام دراوری
intempestive laughter
خنده بیجا یا نا بهنگام
well-timed
بهنگام در وقت مناسب
well timed
بهنگام در وقت مناسب
to poach a start in race
نا بهنگام پیش افتادن
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
whiffle
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
journals
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
journal
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jumper
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
o quake at work and sweet at meals.
<proverb>
به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
I dont mean to intrude .
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
storage
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
to carry out a proposal
پیشنهادی را اجرا کردن پیشنهادی را بموقع اجراگذاشتن
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
refreshed
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
dynamically
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
refresh
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
refreshes
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
dynamic
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
dynamic
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
dynamically
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
maintenance
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
databases
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
master
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changing
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
database
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
change
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
masters
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
changes
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
add
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
adds
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
changing
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
update
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updated
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updates
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
change
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changes
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com