English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
procuration fiscal دادستان بخش در اسکاتلند
Search result with all words
lord advocate دادستان کل مامور به اسکاتلند
Other Matches
scottish gaelic زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
north britain اسکاتلند
Scotland اسکاتلند
kirk کلیسای اسکاتلند
scotland yard اسکاتلند یارد
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
orkney lslands جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
hebrides جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
gael مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
Attorneys General دادستان کل
public prosector دادستان
law officers of the crown دادستان
Federal Prosecutor General دادستان کل
prosecuting attorney دادستان
Federal Attorney General دادستان کل
dirctor of public prosecutions دادستان
pursuers دادستان
public prosecutors دادستان
procurator fiscal دادستان
procurators fiscal دادستان
Attorney General دادستان
public prosecutor دادستان
accusers دادستان
accuser دادستان
Attorneys General دادستان
pursuer دادستان
Attorney General دادستان کل
Solicitors General معاون دادستان
Solicitor General معاون دادستان
united states attorney دادستان کل ایالات متحده
plea deal [between Prosecution and Defense] توافق مدافعه [بین دادستان و وکیل دفاع]
procurator معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurators معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
glengarry نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
Solicitor General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
Solicitors General مشاور حقوقی دولت که دررتبه پایین تر از دادستان است
cross examination به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
judge advocate دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com