Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (7 milliseconds)
English
Persian
tangible property
دارائی محسوس
Other Matches
concrete
محسوس
phenomenal
محسوس
phenomenally
محسوس
tangibly
محسوس
tangible
محسوس
sensible
محسوس
significance
محسوس
patenting
محسوس
patent
محسوس
patents
محسوس
patented
محسوس
impalpable
غیر محسوس
inappreciable
غیر محسوس
sensed difference
تفاوت محسوس
sense datum
شیی محسوس
tangible benefit
سود محسوس
just noticeable difference
کمترین تفاوت محسوس
perceivable
درک کردنی محسوس
phosphoresce
بدون گرمای محسوس
inappreciative
غیر محسوس جزئی
appreciably
قابل ارزیابی محسوس
incorporal
مجرد غیر محسوس
insensibly
بطور غیر محسوس
jnd
کمترین تفاوت محسوس
sensibly
بطور نمایان یا محسوس
markedly
بطور برجسته یا محسوس
appreciable
قابل ارزیابی محسوس
palpably
بطور محسوس یا اشکار
feel
لمس کردن محسوس شدن
feels
لمس کردن محسوس شدن
inappreciably
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
sense datum
امر محسوس وقابل تحلیل
overt act
عملی که در عالم خارج محسوس باشد
belongings
دارائی
holding
دارائی
property
دارائی
estates
دارائی
estate
دارائی
means
دارائی
assets
دارائی
fortunes
دارائی
fortune
دارائی
fund
دارائی
funded
دارائی
havings
دارائی
asset
دارائی
to melted in to another form
بطور غیر محسوس تبدیل شکل دادن
net wealth
دارائی خالص
value of assets
ارزش دارائی ها
legal asset
دارائی قانونی
property insurance
بیمه دارائی
tangible property
دارائی عینی
tangible property
دارائی مادی
quick asset
دارائی نقدی
state property
دارائی دولت
moveable property
دارائی منقول
national asset
دارائی ملی
net asset
دارائی خالص
tangible assets
دارائی مرئی
fixed asset
دارائی ثابت
movable
دارائی منقول
asset ownership
مالکیت دارائی
holding
دارائی سهام
chattel
دارائی منقول
funded
موجودی دارائی
fund
موجودی دارائی
estates
دارائی فردمتوفی
estate
دارائی فردمتوفی
portfolios
سند دارائی ها
portfolio
سند دارائی ها
equity
دارائی خالص
equities
دارائی خالص
bank asset
دارائی بانک
capital asset
دارائی سرمایهای
finance ministry
وزارت دارائی
earning asset
دارائی سوداور
distraint
توقیف دارائی
family asset
دارائی خانوادگی
equity capital
دارائی خالص
gradate
بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
capital net worth
دارائی خالص سرمایهای
appreciation
افزایش ارزش دارائی
earning asset
دارائی ایجادکننده درامد
appreciations
افزایش ارزش دارائی
net asset value
ارزش دارائی خالص
debounce
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
to have a holding in a company
در شرکتی دارائی سهام داشتن
average life
عمر متوسط اقلام دارائی
intangible property
دارائی غیر قابل لمس
net worth tax
مالیات بر اضافه ارزش دارائی
inflationary gap
وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
frozen assets
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
imperceivable
غیر قابل ادراک غیر محسوس
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
the concert of europe
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
tangible costs
هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com