Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
loury
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
lowery
دارای ابرهای تیره وپر رعد وبرق
Other Matches
swashbuckler
ادم دعوایی وپر هیاهو وغره دارای زرق وبرق
black a vised
سبزه دارای پوست تیره
spinescent
نوک تیز دارای تیره پشت
medium cloud
ابرهای متوسط
reflecting nebulas
ابرهای بازتابنده
high cloud
ابرهای مرتفع
low cloud
ابرهای کم ارتفاع
magellanic clouds
ابرهای ماژلانی
cumulous
مانند ابرهای متراکم
scattered clouds
ابرهای پراکنده
[هواشناسی]
tortoise shell
پوست ابرهای لاک پشت دریایی
nimbostratus
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
mammatus
ابرهای کومولوس بابرجستگیهای اونگی در سطح تحتانی
cirrocumulus
قطعات ابرهای کوچک وسفیدی که در ارتفاعات زیاد قراردارد
cumulus mammatus
ابرهای متراکمی با برامدگی اونگ مانند در سطح زمین
cumulo nimbus
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
fracto cumulus
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد
cirro cumulus
لایهای از ابرهای کروی یاگوی مانند در ارتفاع تقریبی 0006 متری از سطح زمین
cirrus
لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
shininess
زرق وبرق
showiness
زرق وبرق
sheeny
پر زرق وبرق
glitziest
پر زرق وبرق
glitzier
پر زرق وبرق
lustrous
پرزرق وبرق
gaily
پر زرق وبرق
splendidly
پرزرق وبرق
splendid
پرزرق وبرق
firelight
رعد وبرق
flamboyancy
زرق وبرق
flamboyance
زرق وبرق
glitzy
پر زرق وبرق
lustre
زرق وبرق
clinquant
پرزرق وبرق
thunder storm
رعد وبرق
gorgeously
بازرق وبرق
luster
زرق وبرق
cirro status
ابرهای لایهای خاکستری رنگ یا سفید شیری در ارتفاع تقریبی 0007 متری از سطح زمین
showy
زرق وبرق دار
schiller
زرق وبرق یا شب تابی
brandish
زرق وبرق دادن
brandished
زرق وبرق دادن
brandishes
زرق وبرق دادن
brandishing
زرق وبرق دادن
trumpery
زرق وبرق دار
messaline
زرق وبرق دار
high sounding
پر زرق وبرق وتوخالی
tawdry
زرق وبرق دار
tawdriest
زرق وبرق دار
gorgeous
زرق وبرق دار
high-sounding
پر زرق وبرق وتوخالی
tawdrier
زرق وبرق دار
lackluster
بدون زرق وبرق
gaudy
زرق وبرق دار
thundershower
رگبار همراه با رعد وبرق
fulminate
رعد وبرق زدن غریدن
loud
زرق وبرق دار پرجلوه
spangle
هر چیز زرق وبرق دار
spangles
هر چیز زرق وبرق دار
fulminated
رعد وبرق زدن غریدن
fulminates
رعد وبرق زدن غریدن
loudest
زرق وبرق دار پرجلوه
bedizen
زرق وبرق دار کردن
meretricious
زرق وبرق دار وبد
swashbuckle
لباس پرزرق وبرق پوشیدن
splendor
شکوه وجلال زرق وبرق
louder
زرق وبرق دار پرجلوه
splendors
شکوه وجلال زرق وبرق
splendour
شکوه وجلال زرق وبرق
splendours
شکوه وجلال زرق وبرق
The water and electricity have been cut off our conversation , the
آب وبرق ما قطع شده است
foofaraw
ریزه کاری پر زرق وبرق ناراحتی
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
tinsel
زرق وبرق دار پولک زدن
schiller
تلالو وزرق وبرق ذرات سنگ معدنی
flamboyant
زرق وبرق دار وابسته به مکتب معماری گوتیگ
fracto stratus
ابرهای تکه تکه و نامنظم استراتوس
murine
از تیره موش جانوری از تیره موش
thunderhead
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود
cumuli
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
cumulus
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
heavies
تیره
heavy
تیره
heaviest
تیره
dullest
تیره
dulling
تیره
turbid
تیره
dulls
تیره
owl light
تیره
dull
تیره
darkness
تیره گی
nebulose
تیره
ilk
تیره
owl light
تیره گی
duller
تیره
nubilous
تیره
gloomy
تیره
types
تیره
obscure
تیره
black
تیره
sombrous
تیره
blacked
تیره
obscures
تیره
blacker
تیره
blackest
تیره
typed
تیره
type
تیره
obscurest
تیره
obscurer
تیره
obscured
تیره
obscuring
تیره
blacks
تیره
dark
<adj.>
تیره
darker
تیره
fainted
تیره
fainter
تیره
dashes
خط تیره
faintest
تیره
dashed
خط تیره
faints
تیره
dash
خط تیره
gloomier
تیره
faint
تیره
heavier
تیره
darkest
تیره
dulled
تیره
hazy
تیره
haziest
تیره
family
تیره
hazier
تیره
families
تیره
gloomiest
تیره
duskish
تیره
muddied
تیره
funereal
تیره
opaque
تیره
fuscous
تیره
gens
تیره
indistinct
تیره
fuzzier
تیره
demomination
تیره
murky
تیره
enigmatical
تیره
overcast
تیره
strained
تیره
muddier
تیره
nebulous
تیره
cloudy
تیره
caliginous
تیره
murk
تیره
muddiest
تیره
fuzzy
تیره
fuzziest
تیره
muddying
تیره
muddy
تیره
subfuscous
تیره
muddies
تیره
hazier
تیره و تار
lowery
تیره وگرفته
subgenus
تیره فرعی
spines
تیره پشت
vertebral column
تیره پشت
loury
تیره وگرفته
haziest
تیره و تار
miserable
تیره بخت
hazy
تیره و تار
ridge bone
تیره پشت
bleary
تیره وتار
spine
تیره پشت
unlucky
تیره بخت
sloe
ابی تیره
sloes
ابی تیره
hyphenation
خط تیره گذاری
malvaceae
تیره خطمی
madderwort
تیره روناسیان
haze
تیره و تار
rachis
تیره پشت
darkener
تیره کننده
rannunculacea
تیره الاله
lurid flame
شعله تیره
urtica
تیره گزنه
miserable
تیره روز
obscuring
تیره کردن
clouding
تیره شدن
soft hyphen
خط تیره شرطی
cloud
تیره شدن
simple beam
تیره ساده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com