Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
Other Matches
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
fimbrillate
دارای ریشه فریف
serrulate
دارای دندانههای فریف
serrulated
دارای دندانههای فریف
reticulated
دارای شبکه سه بعدی فریف
penicillate
دارای شبکه توری فریف
plumulate
دارای پرهای فریف و ریز
rugulose
دارای چینهای فریف وکوچک
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
curvaceous
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
curvacious
دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
gamopetalous
دارای گلبرگ پیوسته
gamosepalous
دارای کاسبرگ پیوسته
gamophyllous
دارای برگ پیوسته
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
thickest
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker
طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
brattle
صدای پچ پچ وبهم خوردن بشقاب
blundered
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunders
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
seasickness
تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
churns
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
churned
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
churn
دائما وشدیداچیزی را تکان دادن وبهم زدن
blundering
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
seasick
مبتلا به استفراغ وبهم خوردگی حال در سفردریا
blunder
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
away
پیوسته بطور پیوسته
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
delicate
فریف
fine
فریف
svelte
فریف
svelt
فریف
precieux
فریف
elegant
فریف
slender
فریف
fined
فریف
precieuse
فریف
chichi
فریف
finest
فریف
mignon
فریف
minikin
فریف
subtile
فریف
pindling
فریف
elegant style
انشا فریف
fine skill
مهارت فریف
fine structure
استخوانبندی فریف
fine adjustment
تنظیم فریف
elegant maners
اطوار فریف
fine boring
سوراخکاری فریف
fine structure
ساختار فریف
aesthetically
فریف طبع
lenis
رقیق فریف
aesthetic
فریف طبع
wiredrawn
طویل و فریف
sheer
مستقیما فریف
tinnily
بطور فریف
in miniature
بطور فریف
quaint
خیلی فریف
superfine
بسیار فریف
hyperfine
فوق فریف
high grade zink
زینک فریف
airy-fairy
فریف و لطیف
sheer
پارچه فریف حریری
fine boring machine
دستگاه مته فریف
dainty
هر چیز فریف و عالی
capillaries
فریف عروق شعریه
capillary
فریف عروق شعریه
edition de luxe
چاپ فریف یا تجملی
finesse
ضربه فریف و ماهرانه
davenport
یکنوع میزتحریر فریف
finely
بطورعالی یا فریف یا ریز
commercial light gage sheet
ورق فریف تجارتی
supersubtle
فوق العاده فریف
fine miscle movement
حرکت فریف عضلانی
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
floc
کلالهای ازرشتههای فریف
fretsaw
اره فریف کاری
nobby
فریف خیلی شیک
hyperfine structure
ساختار فوق فریف
fret saw
اره فریف کاری
fibers
الیاف
wire gauze
تور فریف سیم مانند
in petto
سری بصورت خیلی ریز و فریف
cambric
نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
h.f.s
structure hyperfine ساختار فوق فریف
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
raffia
الیاف رافیا
man-made fiber
الیاف شیمیایی
to unravel woven
[knitted]
fabric
از هم جداکردن
[الیاف]
man-made fiber
الیاف مصنوعی
glass fibers
الیاف شیشه
ravel
از هم جداکردن الیاف
vulcanized fiber
الیاف وولکانیده
ramie
الیاف گیاه
fibrillation
تشکیل الیاف
vegetable fiber
الیاف گیاهی
acetate fibers
الیاف استاتی
undyed
<adj.>
الیاف خام
fiber optics
الیاف نوری
mechlin
توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette
یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
cotton-carder
جدا کننده الیاف
viscose rayon
الیاف سلولزی مصنوعی
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
piassava
الیاف نخل پیاساوا
crepe paper
کاغذ الیاف درشت
hydrophobic
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
manila rope
الیاف یا طناب مانیلا
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
orientation of fibers
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
stripping of dye
رنگبری کردن از الیاف
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
bleaching
رنگ زدایی الیاف
shrinkage
جمع شدن الیاف
coir
الیاف سخت وزبر
diatomite
ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
density
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
plucker
ماشین الیاف بازکن پشم
fascicle
دسته یامجموعه کوچک الیاف
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
tow
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
acetate rayon process
فرایند تهیه الیاف استاتی
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
polyester
الیاف یاپارچه پولی استر
fascicule
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fasciculus
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
tows
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
iceneedle
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
protein fiber
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
oakum
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
bone china
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
henequen
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
tip fading
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
ingrain
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
blade
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
dacron
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
malines
تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
yacht rope
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
flock
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
affined
پیوسته
proximate
پیوسته
round-the-clock
پیوسته
burst
پیوسته
alway
پیوسته
on end
پیوسته
everywhen
پیوسته
on and on
پیوسته
uninterrupted
پیوسته
married
پیوسته
cohesive
به هم پیوسته
eternal
پیوسته
bursts
پیوسته
unremittingly
پیوسته
incessantly
پیوسته
legato
پیوسته
non-stop
پیوسته
annexed
پیوسته
never ceasing
پیوسته
ceaselessly
پیوسته
ceaseless
پیوسته
attached
پیوسته
contiguous
پیوسته
continued
پیوسته
incessant
پیوسته
perpetually
پیوسته
continuous
پیوسته
allied
پیوسته
in connexion with
پیوسته به
coadunate
پیوسته
d. in
پیوسته
coalescent
پیوسته
syndetic
پیوسته
cursive
پیوسته
conjoint
پیوسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com