English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
strumose دارای تورم بالشی
strumous دارای تورم بالشی
Other Matches
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
ionic order سبک بالشی سبک تابخور
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
deflation ضد تورم
swelling تورم
unemployment inflation dilemma تورم
bulged تورم
cumulative inflation تورم
bulges تورم
bulging تورم
inflationary تورم
inflation تورم
swellings تورم
turgescence تورم
tumescence تورم
protuberancy تورم
tumidness تورم
antinode تورم
goutiness تورم
protuberances تورم
protuberance تورم
bulge تورم
hidden inflation تورم پنهان
inflation rate نرخ تورم
secular inflation تورم مزمن
persistent inflation تورم دائمی
persistent inflation تورم مداوم
imported inflation تورم وارداتی
turgidity بادکردگی تورم
rate of inflation نرخ تورم
hyperinflation تورم حاد
secular inflation تورم قرنی
hidden inflation تورم خزنده
undersirable inflation تورم نامطلوب
reflation تورم عمدی
galloping inflation تورم تازنده
galloping inflation تورم افسارگسیخته
galloping inflation تورم چهارنعل
gas inflation تورم گاز
hepatitis تورم کبد
inflationism تورم گرایی
anti drumming sheet ورق ضد تورم
hyperinflation تورم شدید
reflation بازآوری تورم
galloping inflation تورم شدید
monetary inflation تورم پولی
lump تورم [آماس]
tumescence بادکردگی [تورم]
swelling بادکردگی [تورم]
protuberance بادکردگی [تورم]
lump بادکردگی [تورم]
structural inflation تورم ساختاری
disinflation کاهش تورم
creeping inflation تورم ارام
protuberance تورم [آماس]
swelling تورم [آماس]
bulge بادکردگی [تورم]
turgor تورم [آماس]
creeping inflation تورم خزنده
tumidity تورم [آماس]
struma گواتر تورم
bulge تورم [آماس]
disinflationary کاهنده تورم
tumidity بادکردگی [تورم]
bulge برامدگی [تورم]
tumescence تورم [آماس]
swelling برامدگی [تورم]
turgor برامدگی [تورم]
inflation تورم پول
tumescence برامدگی [تورم]
turgor بادکردگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
chronic inflation تورم مزمن
protuberance برامدگی [تورم]
lump برامدگی [تورم]
stagflation تورم رکود
anticipated inflation تورم مورد انتظار
unexpected inflation تورم غیر منتظره
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
reflate تورم ایجاد کردن
reflates تورم ایجاد کردن
reflated تورم ایجاد کردن
reflating تورم ایجاد کردن
tumescence ورم حالت تورم
enlarged tonsils تورم لوزه ها [پزشکی]
runaway inflation تورم افسار گسیخته
tumefaction ورم حالت تورم
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
anticipated inflation تورم پیش بینی شده
ingotism تورم و رشد بیش از حدبلورها
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
swell باد غرور داشتن تورم
inflatable قابل تورم یا باد کردن
swelled باد غرور داشتن تورم
swells باد غرور داشتن تورم
unexpected inflation تورم پیش بینی نشده
frost heave تورم خاک در اثر یخبندان
expectational inflation تورم پیش بینی شده
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
goiterogenic ایادکننده تورم غده تیروئید
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
trilinear دارای سه خط
bilabiate دارای دو لب
three legged دارای سه پا
odoriferous دارای بو
footy دارای پا
fraught with دارای
iodic دارای ید
glochidiate دارای مو
three-legged دارای سه پا
pseudonymous دارای تخلص
quartziferous دارای در کوهی
rarely beautiful دارای زیبائی
deadbeat دارای سکون
calcareous دارای کلسیم
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
rattly دارای صدای تق تق
reboant دارای واکنش
floaty دارای اب نشین کم
pre emptive دارای حق شفعه
multilineal دارای چندین خط
bumpiness دارای برامدگی
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
buckish دارای خوی بز
pulsant دارای تپش
pulsatile دارای تپش
preemptor دارای حق شفعه
weighted دارای وزن
prerogatived دارای حق ویژه
polygamous دارای چند زن
synonymous دارای تشابه
bizonal دارای دومنطقه
pelliculate دارای پوسته
papillose دارای برامدگی
palmy دارای نخل
overbusy دارای کارزیاد
bisulcate دارای دوشکاف
melodious دارای ملودی
melodic دارای ملودی
prerogative دارای حق ویژه
of that ilk دارای همان جا
plumose دارای دسته پر
pinnular دارای بالچه
pinnular دارای برگچه
pileate دارای کلاهک
foliolate دارای برگچه
energetic دارای انرژی
petiolated دارای دمگل
petiolate دارای دمگل
bodied دارای بدن
stilted دارای چوب پا
synonymous دارای ترادف
prerogatives دارای حق ویژه
reversioner دارای حق رجوع
straight line دارای خط مستقیم
dipolar دارای دو قطب
dipteran دارای دو بال
dolose دارای قصدجرم
double tongued دارای دوقول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com