English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
spirituous دارای حالت روحانی
Other Matches
reborn تغییر حالت روحانی یافته
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
febile دارای حالت تب
bested دارای حالت ویژه
circumstanced دارای یک حالت معین
resinoid دارای حالت صمغی
spring loaded دارای حالت فنری
syncopator دارای حالت سنکوپ
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
toggles مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggle مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
non-directional design طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
unfrocked روحانی
clergymen روحانی
unwordly روحانی
clergyman روحانی
ethereal روحانی
sacred روحانی
herdsman روحانی
unworldly روحانی
herdsmen روحانی
marabout روحانی
marabou روحانی
heavenly روحانی
etherean روحانی
spiritually روحانی
anagogic روحانی
spiritualist روحانی
spiritual روحانی
spiritualists روحانی
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
pastor پیشوای روحانی
pastors پیشوای روحانی
laywoman زن غیر روحانی
copartnership ردای روحانی
lay غیر روحانی
etherealize روحانی کردن
hierarch رئیس روحانی
charisma جذبه روحانی
pater پدر روحانی
lays غیر روحانی
padre پدر روحانی
spirilual nutriment غذای روحانی
spiritualize روحانی کردن
hymn سرود روحانی
hymns سرود روحانی
prelacy حکومت روحانی
perdition مرگ روحانی
spirituality عالم روحانی
temporal غیر روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
heavenliness روحانی الوهیت
padres پدر روحانی
residentiary روحانی مقیم
spiritual روحانی معنوی
goddaughters دختر خواندهی روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
heaven خدا عالم روحانی
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
raptures وجد روحانی ربایش
raptures شعف وخلسه روحانی
rapture وجد روحانی ربایش
rapture شعف وخلسه روحانی
laymen شخص غیر روحانی
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
heavens خدا عالم روحانی
deconsecrate غیر روحانی کردن
twice born تولدتازه روحانی یافته
spiritualization جنبه روحانی دادن به
subdeacon معاون گماشته روحانی
laicism غیر روحانی بودن
hiearchic وابسته به سران روحانی
secular songs سرودهای غیر روحانی
apostles عالیترین مرجع روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
layman شخص غیر روحانی
priest روحانی کشیشی کردن
pneumatology مبحث موجودات روحانی
secularises غیر روحانی کردن
secularizes غیر روحانی کردن
secularised غیر روحانی کردن
secularising غیر روحانی کردن
secularize غیر روحانی کردن
religious تارک دنیا روحانی
secularized غیر روحانی کردن
priests روحانی کشیشی کردن
secularizing غیر روحانی کردن
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
laity مردم غیر روحانی ناشی
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
spiritual غیر مادی بطور روحانی
defrock خلع کسوت روحانی کردن
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
minor order صفوف روحانی پایین درجه
charism عطیه الهی جذبه روحانی
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
impropriate حرام کردن بدست غیر روحانی دادن
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
imposition of hands هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
simony خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
hierarchies گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
godchild طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
to take orders منصب روحانیت را گرفتن بیکی از درجات روحانی گماشته شدن
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
godchildren طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
churchwarden هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
churchwardens هر یک از دو نفر اعضای غیر روحانی که به برخی از امور کلیسا رسیدگی میکنند
limitarian کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
presbyteries داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
totems روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
estate حالت
phase حالت
predicament حالت
tempers حالت
estates حالت
temper حالت
attitudes حالت
temperament حالت
tempered حالت
attitude حالت
temperaments حالت
grain حالت
idiocrasy حالت
case حالت
cases حالت
phases حالت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com