English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
patent دارای حق امتیاز امتیازی
patented دارای حق امتیاز امتیازی
patenting دارای حق امتیاز امتیازی
patents دارای حق امتیاز امتیازی
Other Matches
most favored nation کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
privileged دارای امتیاز
ahead دارای امتیاز بیشتر
privileged دارای امتیاز یا حق ویژه
patented دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patents دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patent دارای امتیاز یا حق ثبت شده
patenting دارای امتیاز یا حق ثبت شده
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
prerogatives امتیازی
concessionary امتیازی
prerogative امتیازی
concessive امتیازی
preferential امتیازی
six ضربه 6 امتیازی
sixes ضربه 6 امتیازی
point scale مقیاس امتیازی
three point فن 3 امتیازی کشتی
four ضربه 4 امتیازی
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
it is a privilege to see him دیدن اویکنوع امتیازی است
yerkes bridges point scale مقیاس امتیازی یرکیز-بریجز
preferentially با قائل شدن حقوق امتیازی
centurian بازیگر 001 امتیازی کریکت
accessit امتیازی که به شاگردان ممتاز داده میشود
let point امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
tonnage rent حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
handicaps مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
leases امتیاز
scores امتیاز
privilege امتیاز
lease امتیاز
prerogatives امتیاز
plus امتیاز
chartered امتیاز
chartering امتیاز
charters امتیاز
rectums امتیاز
rectum امتیاز
game bird یک امتیاز
point امتیاز
pre eminence امتیاز
prominency امتیاز
run یک امتیاز
royalty حق امتیاز
royalties حق امتیاز
prerogative امتیاز
priviege امتیاز
scored امتیاز
pas امتیاز
concession امتیاز
concessions امتیاز
score امتیاز
ad امتیاز
ads امتیاز
credited امتیاز
distinction امتیاز
franchises امتیاز
franchise امتیاز
credit امتیاز
charter امتیاز
prominence امتیاز
runs یک امتیاز
franc امتیاز
upper hand امتیاز
francs امتیاز
credits امتیاز
scoreless بی امتیاز
advantage امتیاز
pre-eminence امتیاز
licenses امتیاز
scoreline خط امتیاز
exclusiveness امتیاز
licences امتیاز
scorelines خط امتیاز
licence امتیاز
act of grace امتیاز
crediting امتیاز
distinctions امتیاز
magna cum laude با امتیاز زیاد
concessionary agreement امتیاز نامه
loved امتیاز صفر
ace امتیاز سرویس
aces امتیاز سرویس
love امتیاز صفر
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
loves امتیاز صفر
loss on points باخت با امتیاز
precedency امتیاز سابقه
awarding of points امتیاز دادن
maritime lien امتیاز دریایی
preferential امتیاز دهنده
odd امتیاز دادن
match points اخرین امتیاز
match point اخرین امتیاز
licence owner صاحب امتیاز
odder امتیاز دادن
oddest امتیاز دادن
perfect score امتیاز کامل
go-ahead امتیاز برتر
prerogative حق یا امتیاز ویژه
converts امتیاز گرفتن
privileged امتیاز دار
foot score line خط امتیاز انتهایی
headstart امتیاز در شروع
outpoint برنده با امتیاز
win on points پیروزی با امتیاز
insurance امتیاز مطمئن
law of advantage قانون امتیاز
convert امتیاز گرفتن
converted امتیاز گرفتن
converting امتیاز گرفتن
precedence امتیاز سابقه
field privilege امتیاز فیلد
patenting امتیاز نامه
patents امتیاز نامه
patented امتیاز نامه
patent امتیاز نامه
decisions برنده با امتیاز
decision برنده با امتیاز
double figures امتیاز دو رقمی
scoreless بدون امتیاز
concessioner صاحب امتیاز
concession deed امتیاز نامه
worst امتیاز اوردن
chalk up کسب امتیاز
concessionaire صاحب امتیاز
worst- امتیاز اوردن
game point امتیاز پایانی
concessionary صاحب امتیاز
set point اخرین امتیاز
differentia وجه امتیاز
score sheet برگ امتیاز
grantee صاحب امتیاز
burn امتیاز گرفتن از حریف
indult اجازه نامه امتیاز
point spread امتیاز قابل انتظار
burns امتیاز گرفتن از حریف
prerogatives امتیاز مخصوص حق ارثی
handicap امتیاز دادن اشکال
fifteen نخستین امتیاز گیم
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
bowled for a duck باختن بازیگر بی امتیاز
prerogative امتیاز مخصوص حق ارثی
home whistle امتیاز واقعی یا فرضی
home court advantage امتیاز بازی در خانه
draw first blood کسب نخستین امتیاز
high run حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
software license امتیاز نرم افزار
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
read write privilege امتیاز خواندن- نوشتن
monopolized امتیاز انحصاری گرفتن
scoring key [کلید امتیاز دهی]
duck اخراج توپزن بی امتیاز
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
monopolizes امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize امتیاز انحصاری گرفتن
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
ice امتیاز سرنوشت ساز
monopolised امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises امتیاز انحصاری گرفتن
licensees صاحب جواز یا امتیاز
licensee صاحب جواز یا امتیاز
handicaps امتیاز دادن اشکال
wining by deukjoom برد تکواندو با امتیاز
monopolising امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing امتیاز انحصاری گرفتن
break one's duck کسب نخستین امتیاز
tallying کسب یا ثبت امتیاز
To score points. امتیاز آوردن ( ورزش )
point درجه امتیاز بازی
decision برنده کشتی با امتیاز
tally کسب یا ثبت امتیاز
service ace امتیاز سرویس تنیس
To gain an advantage. کسب امتیاز کردن
To keep the score. حساب امتیاز رانگاهداشتن
tallied کسب یا ثبت امتیاز
double bogey دوبار کسب امتیاز
counted تعداد امتیاز توپزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com