Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
single breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted
دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
Search result with all words
tuberculous
دارای برامدگی یا دکمه مسلول
Other Matches
knobs
دکمه
stop knob
دکمه
buttoned
دکمه
button
دکمه
tubers
دکمه
buttoning
دکمه
button hole
جا دکمه
shutter release button
دکمه
gemma
دکمه
tuberculum
دکمه
tuber
دکمه
reset button
دکمه
tubercle
دکمه
bottle flower
گل دکمه
botton
دکمه
knop
دکمه
shooting adjustment keys
دکمه
buttons
دکمه
knob
دکمه
unbuttoned
گشودن دکمه
cuffing
دکمه سردست
snap fastener
دکمه قابلمه
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
push button
دکمه فشاری
flue stop
دکمه ارگ
double breasted
کت چهار دکمه
cuffed
دکمه سردست
cuff
دکمه سردست
sleeve link
دکمه زنجیری
radio button
دکمه رادیو
cuffs
دکمه سردست
buttonhole
سوراخ دکمه
buttonhook
قلاب دکمه
mouse button
دکمه ماوس
gemmule
دکمه گیاهک
unbuttons
گشودن دکمه
unbuttoning
گشودن دکمه
gemmiparous
دکمه اور
unbutton
گشودن دکمه
buttonholing
سوراخ دکمه
buttonholes
سوراخ دکمه
snap fastener
دکمه فشاری
alarm push
دکمه اژیر
buttonholed
سوراخ دکمه
knobbed
دکمه دار
buttonhook
دکمه انداز
buttonhook
سگک دکمه
door stop
دکمه کله قندی
fine adjustment knob
دکمه تنظیم دقیق
viewfinder adjustment keys
دکمه یابنده هدف
beater ejector
دکمه تعویض سر همزن
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob
دکمه تنظیم زیرین
film advance mode
دکمه رد کردن فیلم
olivette
دکمه هسته خرمایی
stud
دکمه سردست دسته
buttoned
هرچیزی شبیه دکمه
olivet
دکمه هسته خرمایی
buttoning
هرچیزی شبیه دکمه
button
هرچیزی شبیه دکمه
condenser adjustment knob
دکمه تنظیم تراکم
push botton
دکمه زنگ اخبار
exposure adjustment knob
دکمه نمایش تعداد فیلم
boutonniere
بریدگی یاشکاف جای دکمه
farcy bud
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
seat back adjustment knob
دکمه تنظیم پشتی صندلی
eyes
دکمه یا گره سیب زمینی
eye
دکمه یا گره سیب زمینی
double breasted
کتی که در دو طرف دکمه دارد
eying
دکمه یا گره سیب زمینی
farcy button
دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eyeing
دکمه یا گره سیب زمینی
cornet a pistons
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
righting
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
shell jacket
بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui
جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
righted
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere
گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
right
دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
pelican crossing
دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
double click
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
reefing jacket
یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
O.K.
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
click
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
clicks
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicked
تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu
زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
double
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled
ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar
میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up
استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
glochidiate
دارای مو
bilabiate
دارای دو لب
iodic
دارای ید
fraught with
دارای
footy
دارای پا
odoriferous
دارای بو
three legged
دارای سه پا
three-legged
دارای سه پا
trilinear
دارای سه خط
innervate
دارای پی کردن
fibrinous
دارای مودلیفی
floaty
دارای اب نشین کم
salaried
دارای حقوق
formal
دارای فکر
instinct with force
دارای زور
invested with power
دارای اختیار
foliolate
دارای برگچه
intercommunicate
دارای مراوده
electives
دارای حق انتخاب
feldspathic
دارای فلدسپار
elective
دارای حق انتخاب
double tongued
دارای دوقول
iodous
دارای یود
twofold
دارای دو چیز
dyslogistic
دارای خاطرات بد
splash
دارای ترشح
entitative
دارای وجودخارجی
splashing
دارای ترشح
glanduliferous
دارای غد دکوچک
far reaching
دارای اثرزیاد
splashes
دارای ترشح
febile
دارای حالت تب
prerogatives
دارای حق ویژه
prerogative
دارای حق ویژه
melodic
دارای ملودی
deadbeats
دارای سکون
unifoliate
دارای یک برگ
in force
دارای اعتبار
heterogamous
دارای مادگی ها
deadbeat
دارای سکون
weighted
دارای وزن
hexameter
دارای شش وزن
homolographic
دارای قرینه
humous
دارای موادالی
in flower
دارای شکوفه
ill neighboured
دارای همسایه بد
ill neighboured
دارای محیط بد
hearted
دارای قلب ...
haired
دارای موی ...
geniculate
دارای زانویی
synonymous
دارای تشابه
synonymous
دارای ترادف
stilted
دارای چوب پا
insectile
دارای حشره
energetic
دارای انرژی
portentous
دارای فال بد
inflorescent
دارای گل اذین
binuclear
دارای دو هسته
glary
دارای تشعشع
indued with charm
دارای فریبندگی
in power
دارای اختیارات
in defect
دارای کاستی
hook nosed
دارای بینی کج
basined
دارای ابگیر
bodied
دارای بدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com