Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
acrochordon
دارای زگیل اویزان
Other Matches
warty
دارای زگیل
verrucous
برامده دارای زگیل
verrucose
برامده دارای زگیل
wart
زگیل دار شدن زگیل پیدا کردن
warts
زگیل دار شدن زگیل پیدا کردن
lippy
پر رو دارای لب اویزان
chapfallen
دارای چانه اویزان
rosulate
روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
aweigh
تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
verrucose
زگیل
tubercle
زگیل
tuber
زگیل
tubers
زگیل
warts
زگیل
verrucous
زگیل
wart
زگیل
verrucas
زگیل
condyloma
زگیل
verruca
زگیل
warty
زگیل دار
warty
زگیل مانند
verruca
زگیل گوشتی
verrucas
زگیل گوشتی
acrochordon
زگیل دار
cockles
رویش زگیل مانند
cockle
رویش زگیل مانند
acrochordon
زگیل پهن کوچک
tuber
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
tubers
سیبک برامدگی زگیل مانند برجستگی
dangler
اویزان
clinch
اویزان
dangles
اویزان
dangling
اویزان
overhanging
اویزان
dangled
اویزان
dangle
اویزان
pendent
اویزان
clinches
اویزان
penduline
اویزان
suspension bridge
پل اویزان
pensile
اویزان
clinched
اویزان
suspension bridges
پل اویزان
clinching
اویزان
hook up
نقشه اویزان
hook-up
نقشه اویزان
dangling
اویزان بودن
hook-ups
نقشه اویزان
suspension bow
رکاب اویزان
stages
نیمکت اویزان
suspend
اویزان کردن
monorails
ترن اویزان
monorail
ترن اویزان
suspending
اویزان کردن
suspends
اویزان کردن
suspension ladder
نردبان اویزان
suspension insulator
مقره اویزان
flappy
اویزان وگشاد
suspension cable
کابل اویزان
stage
نیمکت اویزان
dangles
اویزان بودن
dangled
اویزان بودن
basket tie
گره اویزان
overhangs
اویزان بودن
overhang
اویزان بودن
suspensions
اویزان کردن
overhead rial
ریل اویزان
dangle
اویزان بودن
suspensions
اویزان اویزانی
suspension
اویزان کردن
hang
اویزان کردن
suspension
اویزان اویزانی
hangs
اویزان کردن
hook on
اویزان کردن
hitch tie
گره اویزان
suspension bucket
سطل اویزان
pendant switch
کلید اویزان
dangle
اویزان کردن اویختن
dangles
اویزان کردن اویختن
earlobe
قسمت اویزان گوش
to hand out
از پنجره اویزان کردن
dangling
اویزان کردن اویختن
basket hitch tie
گره اویزان دو خفتی
hanging scaffold
چوب بست اویزان
hanging
اویزان درحال تعلیق
sling load
بار اویزان از هواپیما
overhang
اویزان کردن یا شدن
overhangs
اویزان کردن یا شدن
kiting
اویزان شدن از گلایدر
dangled
اویزان کردن اویختن
earlobes
قسمت اویزان گوش
impendent
تهدید کننده اویزان
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
watch pocket
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
suspension ribbon
لنت اویزان کردن نشان
monkey hang
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
hanging arrow
تیر اویزان شده به هدف
suspends
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspending
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspend
اویزان شدن یا کردن اندروابودن
machanic
کمربند ایمنی اویزان از سقف
sarcoid
زگیل یا جوش گوشتی رویش گوشتی
drag line
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
grab rope
طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
shags
پارچه مویی زبر اویزان بودن
upper arm hang
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
shagging
پارچه مویی زبر اویزان بودن
shag
پارچه مویی زبر اویزان بودن
impend
اویزان کردن در شرف وقوع بودن
takle
به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
kago
تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
flapped
لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
hand glider
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
flaps
لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
sky surfer
هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
flap
لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
gonfalon
پرچمی که نوارهای باریک یاپرچمهای کوچک از ان اویزان است
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
live box
جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
hangnail
ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
hang
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
plumb rule
ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
hung bomb
بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
tackling
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackles
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackled
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackle
چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
sagged
اویزان شدن صعیف شدن
hangers
اویزان کننده معلق کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
sags
اویزان شدن صعیف شدن
sag
اویزان شدن صعیف شدن
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
fraught with
دارای
iodic
دارای ید
footy
دارای پا
trilinear
دارای سه خط
three-legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
terahenous
دارای 4 مادگی
varietal
دارای تنوع
short range
دارای برد کم
entitative
دارای وجودخارجی
melodious
دارای ملودی
tintinnabulary
دارای طنین
double tongued
دارای دوقول
plumose
دارای دسته پر
dolose
دارای قصدجرم
reboant
دارای واکنش
short-range
دارای برد کم
salaried
دارای حقوق
hearted
دارای قلب ...
dipetalous
دارای دوگلبرگ
rifled
دارای خان
prerogative
دارای حق ویژه
prerogatives
دارای حق ویژه
crepitant
دارای صدای خش خش
tinctorial
دارای ته رنگ
titlist
دارای عنوان
tinct
دارای ته رنگ
viniferous
دارای شراب
self abnegating
دارای کف نفس
polygamous
دارای چند زن
melodic
دارای ملودی
vivific
دارای حیات
backed
دارای پشت
humous
دارای موادالی
dyslogistic
دارای خاطرات بد
weak sighted
دارای چشم کم سو
straight line
دارای خط مستقیم
testate
دارای وصیت
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
splashing
دارای ترشح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com