Dictiornary-Farsi | دارای ساخت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (13 milliseconds)

English	Persian
structured	دارای ساخت


Other Matches

work in progress	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process	کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic	ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/	سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
isobare	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar	دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious	دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled	دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent	دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind	دارای چشم تار دارای دید کم
virile	دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension	دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous	دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried	دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged	دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic	دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
generations	ساخت
structure	ساخت
syntheses	ساخت
synthesis	ساخت
manufactures	ساخت
substandard	بد ساخت
structures	ساخت
workmanship	ساخت
manufacture	ساخت
fabrication	ساخت
manufactured	ساخت
unstructured	بی ساخت
manufactory	ساخت
generation	ساخت
structuring	ساخت
constructions	ساخت
construction	ساخت
make up	ساخت
textures	ساخت
manufacturing	ساخت
formation	ساخت
invenit	ساخت
built	ساخت
form	ساخت
formed	ساخت
performances	ساخت
performance	ساخت
fecit	ساخت
forms	ساخت
design	ساخت
texture	ساخت
habitus	ساخت
designs	ساخت
conformation	ساخت
make-up	ساخت
compositions	ساخت
making	ساخت
composition	ساخت
machine made	ساخت ماشین
graft	ساخت وپاخت
grafted	ساخت وپاخت
manufacturing cost	هزینه ساخت
building blocks	کنده ساخت
grafts	ساخت وپاخت
building block	کنده ساخت
capital structure	ساخت سرمایه
manufacturing	صنعت ساخت
class structure	ساخت طبقاتی
control structure	ساخت کنترل
structuralist	ساخت گرای
design and construction	طراحی و ساخت
covin	ساخت وپاخت
covinous	ساخت وپاختی
structuralists	ساخت گرای
elaborating	ساخت استاد
latent structure	ساخت نهفته
elaborated	ساخت استاد
elaborate	ساخت استاد
elaborates	ساخت استاد
simple structure	ساخت ساده
collusion	ساخت و پاخت
production time	زمان ساخت
production cost	ارزش ساخت
tectonic	زمین ساخت
tectonics	زمین ساخت
production process	روند ساخت
home-made	ساخت میهن
power structure	ساخت قدرت
population structure	ساخت جمعیت
structuralism	ساخت گرایی
tree structure	ساخت درختی
phrase structure	با ساخت عبارتی
personality structure	ساخت شخصیت
collusion	ساخت وپاخت
program structure	ساخت برنامه
social strcture	ساخت اجتماعی
reconstitute	تجدید ساخت
reconstituted	تجدید ساخت
reconstitutes	تجدید ساخت
reconstituting	تجدید ساخت
static structure	ساخت ایستا
assembly	نصب ساخت
shop	محل ساخت
shopped	محل ساخت
shops	محل ساخت
brand name	علامت ساخت
brand names	علامت ساخت
prototyping	ساخت یک نمونه
perceptual structure	ساخت ادراکی
rebuilds	تجدید ساخت
rebuild	تجدید ساخت
make	ساختمان ساخت
mental structure	ساخت ذهنی
well made	خوش ساخت
market structure	ساخت بازار
manufacturing process	پویش ساخت
manufacturing process	فرایند ساخت
manufacture process	فراگرد ساخت
block structure	ساخت کندهای
block structured	با ساخت کندهای
manufacture process	فرایند ساخت
manufacture cost	ارزش ساخت
make	رسیدن به ساخت
make	ساخت ترکیب
affect structure	ساخت عاطفه
agro industry	کشت و ساخت
newmade	تازه ساخت
new buit	تازه ساخت
new built	تازه ساخت
american make	ساخت امریکایی
unstructured interview	مصاحبه بی ساخت
man made	ساخت بشر
productions	ارائه ساخت
production	ارائه ساخت
makes	ساخت ترکیب
makes	رسیدن به ساخت
makes	ساختمان ساخت
man-made	ساخت بشر
group structure	ساخت گروهی
file structure	ساخت پرونده
dynamic structure	ساخت پویا
field strcture	ساخت میدانی
formatio reticularis	ساخت شبکهای
reticular formation	ساخت شبکهای
structures	ساختار ساخت
structuring	ساختار ساخت
forbade	نا مقدور ساخت
family structure	ساخت خانواده
factory order	سفارش ساخت
workmanship	کار ساخت
infra structure	زیر ساخت
data structure	ساخت داده ها
home made	ساخت داخلی
home made	ساخت بومی
homemade	ساخت میهن
deep structure	ژرف ساخت
structure	ساختار ساخت
structured	ساخت یافته
confection	ترکیب ساخت
confections	ترکیب ساخت
isotropic solutions	دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped	دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
colludes	ساخت وپاخت کردن
What can't be cured must be endured. <idiom>	باید سوخت و ساخت.
productions	سرعت ساخت محصول
constructed	ایجاد کردن ساخت
construct	ایجاد کردن ساخت
constructing	ایجاد کردن ساخت
constructs	ایجاد کردن ساخت
clay brick	آجر [ساخت و ساختمان]
claybrick	آجر [ساخت و ساختمان]
clinker	آجر [ساخت و ساختمان]
Intel	بیتی ساخت intel
productions	کنترل ساخت یک محصول
productions	عمل اوری ساخت
production	سرعت ساخت محصول
production	کنترل ساخت یک محصول
brick-bat	آجر [ساخت و ساختمان]
production	عمل اوری ساخت
brick	آجر [ساخت و ساختمان]
design	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
development order	دستور ساخت اماد
structured english	انگلیسی ساخت یافته
structural psychology	روانشناسی ساخت گرا
man made wealth	ثروت ساخت بشر
man made goods	کالاهای ساخت بشر
make or buy decision	تصمیم به ساخت یاخرید
colluding	ساخت وپاخت کردن
fabrication	ساختمان طرز ساخت
style	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
make-up	ساخت [سازمانی یا سیستمی]
it occasioned his death	مرگ اورافراهم ساخت
manufactures	عمل اوردن ساخت
structured interview	مصاحبه ساخت دار
colluded	ساخت وپاخت کردن
collude	ساخت وپاخت کردن
structured walkthroughs	بررسیهای ساخت یافته
the lord will provide	خداوسیله خواهد ساخت
manufactured	عمل اوردن ساخت
he betray himself	او خودرا رسوا ساخت
manufacture	عمل اوردن ساخت