Total search result: 210 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
trichotomous |
دارای سه قسمت |
|
|
Search result with all words |
|
trombone |
شیپور دارای قسمت میانی متحرک |
fronted |
دارای قسمت جلو |
an fitting |
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد |
balanced control surfaces |
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا |
choke bore |
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد |
discontiguous |
دارای قسمت جدا |
dorsiventral |
دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص |
landdau |
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است |
trey |
پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار |
Other Matches |
|
butt |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butts |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
butted |
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف |
terneplate |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
quartersaw |
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن |
terne |
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع |
ecphora |
پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.] |
plank |
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری |
shuttling |
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو |
long bone |
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند |
cross disbursing |
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات |
base section |
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی |
section |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
sections |
قسمت قسمت کردن برش دادن |
fanfold |
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد |
shuttles |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttles |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttled |
حمل کردن قسمت به قسمت |
executing agency |
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی |
shuttled |
قسمت قسمت حرکت کردن |
shuttle |
حمل کردن قسمت به قسمت |
shuttle |
قسمت قسمت حرکت کردن |
public relations officer |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
public relations officers |
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی |
detachments |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
detachment |
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه |
army nurse corps |
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
isobare |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
isobar |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
isobars |
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی |
soft shelled |
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم |
cementitious |
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان |
ringent |
دارای دهن باز دارای لبان برگشته |
shuttle |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
shuttle |
بمباران قسمت به قسمت |
to sell in lots |
قسمت قسمت فروختن |
shuttled |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
p.p.m |
قسمت در یک میلیون قسمت |
throttled |
عبور قسمت به قسمت |
shuttled |
بمباران قسمت به قسمت |
parts per million |
قسمت در میلیون قسمت |
shuttles |
بمباران قسمت به قسمت |
shuttles |
راهپیمائی قسمت به قسمت |
throttle |
عبور قسمت به قسمت |
throttling |
عبور قسمت به قسمت |
throttles |
عبور قسمت به قسمت |
gravel blind |
دارای چشم تار دارای دید کم |
galleried |
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی |
virile |
دارای نیروی مردی دارای رجولیت |
low tension |
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم |
acinaseous |
دارای تخم و بذر دارای تخمدان |
forward overlap |
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی |
cross refer |
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن |
outrigged |
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی |
railway division |
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن |
division police petty officer |
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت |
idiomorphic |
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود |
cellular unit |
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا |
end stopped |
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی |
isotropic solutions |
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص |
skag |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
skeg |
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی |
Indo-persian rug |
قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.] |
off colored |
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر |
polyisotopic |
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ |
monadelphous |
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه |
winy |
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب |
winey |
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب |
pentadactyl |
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه |
sect |
قسمت |
sects |
قسمت |
division |
قسمت |
agencies |
قسمت |
compartmental |
قسمت قسمت |
grist |
قسمت |
rasher |
قسمت |
it fell to my lot to go |
قسمت |
data division |
قسمت |
internode |
قسمت |
piecemeal |
قسمت به قسمت |
kismet |
قسمت |
agency |
قسمت |
rashers |
قسمت |
departments |
قسمت |
dole |
قسمت |
underfoot |
قسمت کف پا |
segments |
قسمت |
segment |
قسمت |
section |
قسمت |
arm |
قسمت |
divisions |
قسمت |
batches |
قسمت |
batch |
قسمت |
department |
قسمت |
sections |
قسمت |
unit |
قسمت |
portions |
قسمت |
portion |
قسمت |
caboodle |
قسمت |
units |
قسمت |
percentage |
قسمت |
percentages |
قسمت |
piece |
قسمت |
pieces |
قسمت |
cross section of a gravity dam |
قسمت |
installments |
قسمت |
instalment |
قسمت |
instalments |
قسمت |
plank |
قسمت |
snick |
قسمت |
detachment |
قسمت |
detachments |
قسمت |
part |
قسمت |
cantos |
قسمت |
canto |
قسمت |
Corp |
قسمت |
feck |
قسمت |
compartments |
قسمت |
components |
قسمت |
ratios |
قسمت |
component |
قسمت |
compartment |
قسمت |
head stall |
قسمت سر |
partition |
قسمت |
in sections |
قسمت قسمت |
party |
قسمت |
in part |
در یک قسمت |
partitions |
قسمت |
ratio |
قسمت |
northwards |
قسمت شمالی |
portions |
سرنوشت قسمت |
organization |
یکان قسمت |
organizations |
یکان قسمت |
slices |
سهم قسمت |
medical department |
قسمت بهداری |
patrolled |
قسمت گشتی |
service |
قسمت یکان |
patrolling |
قسمت گشتی |
serviced |
قسمت یکان |
organisations |
یکان قسمت |
bachelor quarters |
قسمت مجردی |
section |
بخش قسمت |
artillery corps |
قسمت توپخانه |
ashi noko |
قسمت داخلی کف پا |
foot |
قسمت پایینی |
sections |
بخش قسمت |
initialled |
اولین قسمت |
pouf |
قسمت پف کردن |
naval establishment |
قسمت دریایی |
portion |
سرنوشت قسمت |
patrol |
قسمت گشتی |
partition |
قسمت کردن |
slice |
سهم قسمت |
better part |
قسمت بیشتر |
tripartition |
قسمت سوم |
beginning |
قسمت اول |
staddle |
قسمت تحتانی |
black body |
قسمت خطرناک |
beginnings |
قسمت اول |
northward |
قسمت شمالی |
bulk |
قسمت عمده |
bulk |
قسمت بزرگ |
purchasing department |
قسمت خرید |
middle part |
قسمت میانی |
millesimal |
یک هزارمین قسمت |
part and parcel <idiom> |
قسمت مهمولازم |
hauling part |
قسمت کشنده |
subsections |
قسمت فرعی |
subsection |
قسمت فرعی |
hauling part |
قسمت متحرک |
head piece |
قسمت بالا |
exosphere |
قسمت خارجی جو |
installation |
قسمت نظامی |
moiety |
قسمت مساوی |
quadrant |
یک قسمت از چهاربخش |
men's apartments |
قسمت مردانه |
installations |
قسمت نظامی |
titbits |
قسمت لذیذغذا |
titbit |
قسمت لذیذغذا |
purchasing office |
قسمت خرید |
leg |
بخش قسمت |
overflow section |
قسمت سر ریز سد |
detachments |
قسمت زیرامر |
broadest |
قسمت پهن |
departments |
قسمت هیئت |
actine |
قسمت خارجی |
departments |
قسمت شعبه |
department |
قسمت شعبه |
active federal service |
قسمت کادر |
active installation |
قسمت فعال |
operating agency |
قسمت اجرایی |
administration building |
قسمت اداری |
advance detachment |
قسمت پیشرو |
advance detachment |
قسمت سرجلودار |
advance party |
قسمت پیشرو |
detachment |
قسمت زیرامر |
palmation |
قسمت پنجهای |
legs |
بخش قسمت |
vaward |
قسمت جلو |