Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
vimineous
دارای شاخه وترکههای خم شونده
Other Matches
biramous
دارای دو شاخه
snagged
پراز ته شاخه دارای برامدگیهای ناصاف
heteromorphic
جور بجور شونده دارای شکلهای گوناگون جانوران دگردیس
hierarchical communications system
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
precipitating
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
forkedly
بطور شاخه شاخه
arborization
شاخه شاخه شدگی
branch
شاخه شاخه شدن
branches
شاخه شاخه شدن
ramify
شاخه شاخه شدن
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
limb
شاخه
embranchment
شاخه
trifid
سه شاخه
bough
شاخه
trifurcation
سه شاخه
boughs
شاخه
nid
شاخه
branch line
شاخه
branch lines
شاخه
virga
شاخه
limbs
شاخه
three way
سه شاخه
ramulose
شاخه شاخه
nib
شاخه
branches
شاخه
branch
شاخه
acaulescent
بی شاخه
connection plug
دو شاخه
variation
شاخه
variations
شاخه
ramulous
شاخه شاخه
ramus
شاخه
pin
در شاخه
pinned
در شاخه
pinning
در شاخه
knag
ته شاخه
plug
دو شاخه
furcate
شاخه شاخه
intersection leg
شاخه
arm
شاخه
forking
شاخه
forking
سه شاخه
fork
شاخه
fork
سه شاخه
plugging
دو شاخه
plugs
دو شاخه
nibs
شاخه
Br
شاخه
doddered
بی شاخه
bifurcation
شاخه
branch cutter
شاخه بر
limbless
بی شاخه
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
coppices
شاخه زاد
sprouted
جوانه شاخه
twiggy
شاخه دار
intersection leg
شاخه یک همبر
branches
شاخه دراوردن
sprout
جوانه شاخه
tuning fork
دو شاخه صوتی
offshoot
شاخه نورسته
coppice
شاخه زاد
branch
شاخه دراوردن
gray ramus
شاخه خاکستری
affluent
شاخه رود
toppers
شاخه زن سوهان
topper
شاخه زن سوهان
ramifications
شاخه شاخگی
ramification
شاخه شاخگی
tributary
شاخه رود
offshoots
شاخه نورسته
sprouts
جوانه شاخه
tuning forks
دو شاخه صوتی
branchy
شاخه دار
alleyways
شاخه ماز
provine
شاخه خوابانده
outbranch
شاخه گستردن
alley
شاخه ماز
lamin
شاخه پردهای
passerine
شاخه نشین
female plug
دو شاخه ماده
lamina
شاخه پردهای
ram's horn hook
قلاب دو شاخه
ramiform
شاخه مانند
linear portion
شاخه خطی
dog leg
شاخه فرعی
alleys
شاخه ماز
insessorial
شاخه نشین
tributary
شاخه انشعاب
tributaries
شاخه رود
fork of ... river
شاخه رودخانه ...
tributaries
شاخه انشعاب
ramify
شاخه بستن
easing out line
شاخه شل کننده
secateur
شاخه قطع کن
branch
شاخه
[دانشی]
ramify
شاخه دادن
boughed
شاخه دار
Dont break that branch off.
آن شاخه رانشکن
crotches
تیر دو شاخه
viminal
شاخه دهنده
bifurcate
دو شاخه شدن
branching
شاخه گزینی
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
twing
شاخه کوچک
twigged
شاخه دار
triradiate
سه شاخه سه شعاعی
banana pin
دو شاخه رادیو
arborescent
شاخه مانند
winging
شاخه شعبه
wing
شاخه شعبه
field
شاخه
[دانشی]
area
شاخه
[دانشی]
division
شاخه
[دانشی]
branchlet
شاخه کوچک
line of business
شاخه پیشه
grain
شاخه چنگال
cable connector
دو شاخه کابل
forked
شاخه دار
crotch
تیر دو شاخه
link
شاخه رابط
traverse leg
شاخه پیمایش
subshrub
شاخه کوچک
spray
شاخه کوچک
sprayed
شاخه کوچک
spraying
شاخه کوچک
sprays
شاخه کوچک
prong
شاخه رودیانهر
blind alleys
شاخه بن بست
sprigs
شاخه کوچک
blind alley
شاخه بن بست
sprig
شاخه کوچک
spriggy
شاخه دار
prongs
شاخه رودیانهر
tow level forked junction
دو شاخه ناهمکف
twig
: شاخه کوچک
distributary
رود شاخه
disbranch
بی شاخه کردن
twigs
: شاخه کوچک
three arm protractor
نقاله سه شاخه
tow level forked junction
دو شاخه دو ترازه
cluster bomb
اویز چند شاخه
bayou
شاخه فرعی رودخانه
deflection component of trail
شاخه سمتی مسیر
hierarchical communications system
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
to lop off a branch
[from a tree]
شاخه ای را
[از درختی]
بریدن
sprit
جوانه یا شاخه کوچک
To cut off a branch .
شاخه ای را قطع کردن
wind component
شاخه سمتی باد
strick
شاخه درخت کتان
percher
مرغ شاخه نشین
pruning knife
چاقوی شاخه زنی
utensil plug
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
دو شاخه وسایل برقی
twin plug
دو شاخه وسایل برقی
tine
نوک شاخه یاسیخ
pricket
شمعدان شاخه دار
leg
شاخه مسیر حرکت
bifurcation
تقسیم بدو شاخه
cluster
اویز چند شاخه
dog-leg
[شاخه فرعی پله]
layer
رگه شاخه خوابانده
layers
رگه شاخه خوابانده
cluster bombs
اویز چند شاخه
legs
شاخه مسیر حرکت
tri corn
کلاه سه گوشه سه شاخه
deadwood
شاخه خشکیده درخت
clusters
اویز چند شاخه
bifurcation
شکاف گاه شاخه
descending branch
شاخه نزولی مسیر گلوله
cultrate
بشکل چاقوی شاخه زنی
branched chain structure
ساختار زنجیری شاخه دار
cultrated
بشکل چاقوی شاخه زنی
divided magnetic circuit
مدار مغناطیسی چند شاخه
deflection component of trail
شاخه سمتی معبر حرکت
unplug
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugged
خارج کردن دو شاخه از سوکت
tridentate
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trident
نیزه سه شاخه عصای سه دندانه
trifurcate
بسه شاخه تقسیم شدن
randie branching index
شاخص شاخه زنی رندیچ
leg
خط واصل بین دو نقطه شاخه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com