Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English
Persian
nosier
دارای شامه تیز فضول
nosiest
دارای شامه تیز فضول
nosy
دارای شامه تیز فضول
nosey
دارای شامه تیز فضول
Other Matches
keen scented
دارای شامه تیز
quick scented
دارای شامه تیزیاتند
matral
وابسته به نرم شامه یا سخت شامه
inbearing
فضول
babbler
فضول
obtrusive
فضول
intrusive
فضول
blab
فضول
blabbed
فضول
blabbing
فضول
meddler
فضول
blabs
فضول
pried
فضول
pries
فضول
meddlesomes
فضول
pry
فضول
prying
فضول
meddlesome
فضول
pryer
فضول
busybodies
فضول
voyeurs
فضول
officious
فضول
tamperer
فضول
prier
فضول
busy body
فضول
nosy parker
فضول
inquisitive
فضول
obtruder
فضول
blabber
فضول
busybody
فضول
voyeur
فضول
blabbers
فضول
blabbering
فضول
blabbered
فضول
smell
شامه
membrance
شامه
meninx
شامه مخ
flair
شامه سگ
smelling
شامه
smells
شامه
smelled
شامه
pellicle
شامه
pleura
شش شامه
membranes
شامه
velum
شامه
membrane
شامه
patagium
شامه
back-seat driver
آدم فضول
A meddler . a busybody . Nosey parker.
فضول باشی
paul pry
فضول اقا
quidnunc
ادم فضول
nosey-parker
آدم فضول
meddler
ادم فضول
back-seat drivers
آدم فضول
an intrusive person
ادم فضول
busybody
ادم فضول
busy body
ادم فضول
impertinence or nency
فضول گستاخ
busybodies
ادم فضول
pleurotomy
برش شامه شش
rhinencephalon
مرکز شامه
dura mater
سخت شامه
pericardium
برون شامه دل
anosmia
فقدان حس شامه
olfaction
حس شامه بویایی
serous membrane
شامه ابکی
pleural
وابسته به شامه شش
evening pragen
نماز شامه
mucous membrance
شامه مخاطی
olfactory nerve
عصب شامه
membran
شامه دار
pia mater
نرم شامه
mater
نرم شامه
mucosa
شامه مخاطی
synovial membrane
شامه یاغشازلالی
endocardium
درون شامه دل
mater
سخت شامه
piamater
نرم شامه
peritoneum
برون شامه روده ها
pericardial
وابسته به برون شامه دل
pericardiac
وابسته به برون شامه دل
perichondrium
شامه غضروف پوش
pleurisy
اماس شامه ریه
meningeal
وابسته به شامه مخ پاشامی
marplot
ادم فضول مداخله کننده
pericarditis
اماس برون شامه قلب
rubberneck
ادم فضول و خاله وارس جهانگرد
bloodhound
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
sleuth hound
یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds
نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
pleurohepatitis
اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
endocranium
سطح داخلی جمجمعه و سخت شامه مغز
intrusive thoughts
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
psilosis
یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear
دارای سه خط
iodic
دارای ید
bilabiate
دارای دو لب
three legged
دارای سه پا
glochidiate
دارای مو
footy
دارای پا
three-legged
دارای سه پا
odoriferous
دارای بو
fraught with
دارای
prerogatived
دارای حق ویژه
pseudonymous
دارای تخلص
geniculate
دارای زانویی
turpentinous
دارای تربانتین
foliolate
دارای برگچه
tristigmatic
دارای سه مادگی
weighted
دارای وزن
trinary
دارای سه متغیر
trigynous
دارای سه مادگی
trigonous
دارای سه زاویه
trinomial
دارای سه عبارت
triradiate
دارای سه شعاع
portentous
دارای فال بد
primiparous
دارای یک اولاد
trifoliolate
دارای سه نشریه
tungstic
دارای تنگستن
deadbeats
دارای سکون
trinal
دارای سه متغیر
primipara
دارای یک اولاد
two handed
دارای دو دست
trimolecular
دارای سه ملکول
trilocular
دارای سه حفره
deadbeat
دارای سکون
tripetalous
دارای سه کلبرگ
glanduliferous
دارای غد دکوچک
legitimate
دارای حق مشروع
pinnular
دارای برگچه
weak eyed
دارای چشم کم سو
equivocal
دارای دومعنی
backed
دارای پشت
warty
دارای زگیل
pinnular
دارای بالچه
short range
دارای برد کم
wapper jawed
دارای ارواره کج
hexameter
دارای شش وزن
pileate
دارای کلاهک
weak sighted
دارای چشم کم سو
univalent
دارای یک فرفیت
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
legitimating
دارای حق مشروع
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
flabby
دارای عضلات شل
petiolate
دارای دمگل
petiolated
دارای دمگل
humous
دارای موادالی
homolographic
دارای قرینه
vivific
دارای حیات
rifled
دارای خان
heterogamous
دارای مادگی ها
unifoliate
دارای یک برگ
unifilar
دارای یک سیم یا نخ
unidirectional
دارای یک جهت
unidirection
دارای یک جهت
underweight
دارای کسروزن
undersigned
دارای امضاء
preemptor
دارای حق شفعه
umbrageous
دارای سوفن
glary
دارای تشعشع
pre emptive
دارای حق شفعه
unipod
دارای یک پایه
haired
دارای موی ...
viniferous
دارای شراب
plumose
دارای دسته پر
short-range
دارای برد کم
hearted
دارای قلب ...
varietal
دارای تنوع
polygamous
دارای چند زن
floaty
دارای اب نشین کم
vagility
دارای تحرک
vagile
دارای تحرک
two way
دارای دو راه
cretaceous
دارای گچ فراوان
stannic
دارای قلع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com