Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English
Persian
underemployed
دارای شغل نیمه وقت
Search result with all words
half evergreen
دارای برگهای نیمه سبز درفصل زمستان
Other Matches
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
division line
خط نیمه
semi
نیمه
half deck
نیمه پل
semis
نیمه
part way
نیمه
in noon of night
در نیمه شب
midnight
نیمه شب
stiffish
نیمه شق
mid-
نیمه
mid
نیمه
moiety
نیمه
semiformal
نیمه رسمی
semi-precious
نیمه بهادار
subconscious
نیمه اگاه
semi-final
نیمه نهایی
semi-conscious
در حال نیمه غش
semi-conscious
نیمه بیهوش
semifluid
نیمه ابکی
semi-precious
نیمه گرانبها
quasi private
نیمه خصوصی
sub-tropical
نیمه حاره
midway
نیمه راه
semigloss
نیمه درخشان
underemployed
نیمه کار
subconsciously
نیمه هشیار
drafts
نیمه نهایی
drafted
نیمه نهایی
semiofficial
نیمه رسمی
draft
نیمه نهایی
quasi public
نیمه دولتی
preconscious
نیمه هشیار
subconscious
نیمه هشیار
quasi public
نیمه عمومی
subconsciously
نیمه اگاه
semi mechanization
نیمه مکانیزه
semiconscious
نیمه بیهوش
semiautomatic
نیمه خودکار
semiarid
نیمه خشک
semiarboreal
نیمه درختی
semiaquatic
نیمه ابزی
semiactive
نیمه فعال
semi trailer
نیمه یدک
semicrystalline
نیمه متبلور
semi skilled
نیمه ماهر
semiconscious
نیمه اگاه
semiconscious
نیمه هوشیار
semicolonial
نیمه ازاد
semicolonial
نیمه مستعمره
semicolonialism
نیمه مستعمراتی
semi independent
نیمه مستقل
semi conductor
نیمه هادی
semicivilized
نیمه متمدن
semicinductor
نیمه رسانا
semicinductor
نیمه هادی
semicrystalline
نیمه بلورین
semi official
نیمه رسمی
quasi convex
نیمه محدب
half-timbered
نیمه چوبی
semi literate
نیمه نویسا
quasi concave
نیمه مقعر
subliminal
نیمه خوداگاه
subliminally
نیمه خوداگاه
quasi commercial
نیمه بازرگانی
semifixed
نیمه ثابت
semifinal
نیمه نهایی
semierect
نیمه قائم
second half
نیمه دوم
semidetached
نیمه مجزا
semidivine
نیمه الهی
semidivine
نیمه خدا
semidome
نیمه گنبد
semidomesticated
نیمه اهلی
semi
نیمه تاحدی
semis
نیمه تاحدی
semierect
نیمه ایستاده
semi-conscious
نیمه هشیار
backcourt
نیمه دفاعی
left heart
نیمه چپ قلب
semitranslucent
نیمه شفاف
semitransparent
نیمه شفاف
semitropic
نیمه گرمسیری
semivitrified
نیمه شیشهای
shaly clay
رس نیمه بلوری
solid state
نیمه هادی
half-mast
نیمه افراشتن
half-mast
نیمه افراشتگی
brow ague
درد نیمه سر
semitranslucent
نیمه کدر
semirigid
نیمه سخت
semiskilled
نیمه ماهر
semisolid
نیمه جامد
before mid night
قبل از نیمه شب
semisynthetic
نیمه مصنوعی
translucent
نیمه شفاف
megrim
درد نیمه سر
semisynthetic
نیمه ترکیبی
semiterrestrial
نیمه خاکی
demigod
نیمه خدا
parboils
نیمه پختن
half mast high
نیمه افراشته
partial
نیمه کامل
half
نیمه نخست
half loaded
سلاح نیمه پر
subarid
نیمه خشک
half faced
نیمه کاره
subfossil
نیمه سنگواره
subovate
نیمه بیضی
subsaline
نیمه شور
inchoate
نیمه تمام
subadult
نیمه بالغ
parboiling
نیمه پختن
parboiled
نیمه پختن
parboil
نیمه پختن
midsummer
نیمه تابستان
halvers
نیمه مشترک
half way
نیمه راه
half tracked
نیمه شنی
subacute
نیمه حاد
half time
نیمه بازی
foreconscious
نیمه هشیاری
semigloss
نیمه شفاف
semilustrous
نیمه درخشنده
partial fixing
نیمه گیرداری
semimobile
نیمه متحرک
semilogarithmic
نیمه لگاریتمی
part-time
نیمه وقت
part time
نیمه وقت
dwarf wall
دیوار نیمه
semiopaque
نیمه شفاف
semiopaque
نیمه کدر
semilog
نیمه لگاریتمی
semiliquid
نیمه مایع
semihard
نیمه سخت
semihard
نیمه محکم
semi finals
نیمه نهایی
semi-finals
نیمه نهایی
partially sighted
نیمه بینا
semilate
نیمه دیررس
aileron
نیمه سنتوری
aileron
نیمه لچکی
partially hearing
نیمه شنوا
semiparasitic
نیمه انگلی
semipro
نیمه حرفهای
first half
نیمه نخست
semiprivate
نیمه خصوصی
middle watch
نگهبانی نیمه شب
semipublic
نیمه همگانی
nocturn
عبادت نیمه شب
semipermeable
نیمه تراوا
semireligious
نیمه مذهبی
midyear
نیمه سال
half-bat
آجر نیمه
midwatch
پاس نیمه شب
halfway
نیمه راه
half-column
نیمه ستون
half-time
نیمه نخست
semipermanent
نیمه جاودان
submediterranean climate
اقلیم نیمه مدیترانهای
semirandom access
دستیابی نیمه تصادفی
semiconductor memory
حافظه نیمه رسانا
subception
ادراک نیمه هشیار
semiconductor memory
حافظه نیمه هادی
semiconductor device
دستگاه نیمه هادی
subsaturated
نیمه اشباع شده
half-mast
پرچم نیمه افراشته
semiconductor storage
حافظه نیمه هادی
solid state cartridge
کارتریج نیمه هادی
semidefinite matrix
ماتریس نیمه معین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com