English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
buttress دارای شمع یاحائل
buttressed دارای شمع یاحائل
buttresses دارای شمع یاحائل
buttressing دارای شمع یاحائل
Other Matches
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear دارای سه خط
three legged دارای سه پا
fraught with دارای
odoriferous دارای بو
bilabiate دارای دو لب
three-legged دارای سه پا
footy دارای پا
glochidiate دارای مو
iodic دارای ید
pinnular دارای برگچه
petiolate دارای دمگل
of that ilk دارای همان جا
rifled دارای خان
weighted دارای وزن
pelliculate دارای پوسته
plumose دارای دسته پر
overbusy دارای کارزیاد
papillose دارای برامدگی
pinnular دارای بالچه
palmy دارای نخل
pileate دارای کلاهک
petiolated دارای دمگل
deadbeat دارای سکون
monometallic دارای یک فلز
monoclinal دارای یک شیب
monatomic دارای یک جوهرفرد
monandrous دارای یک شوهر
prerogatives دارای حق ویژه
miasmatic دارای دمه بد بو
miasmal دارای دمه بد بو
melodious دارای ملودی
prerogative دارای حق ویژه
mammilate دارای پستان
salaried دارای حقوق
magneto دارای مغناطیس
formal دارای فکر
synonymous دارای تشابه
synonymous دارای ترادف
deadbeats دارای سکون
portentous دارای فال بد
nucleate دارای هسته
nitrous دارای شوره
myrrhy دارای بوی مر
myrrhic دارای بوی مر
multilineal دارای چندین خط
multiflorous دارای بیش از سه گل
multifid دارای چندشکاف
energetic دارای انرژی
muciferous دارای مخاط
stilted دارای چوب پا
monopetalous دارای یک گلبرگ
splash دارای ترشح
accredited دارای اعتبارنامه
stannic دارای قلع
staminate دارای جرثومه نر
low spirited دارای روحیه بد
low-spirited دارای روحیه بد
deficient دارای کمبود
redundant دارای اطناب
splashy دارای ترشح
spirituous دارای الکل
spiriferous دارای عضومارپیچی
sonant دارای اهنگ
legitimate دارای حق مشروع
legitimated دارای حق مشروع
legitimates دارای حق مشروع
stannous دارای قلع
squibs دارای صدای فش فش
preferable دارای رجحان
syntonic دارای بسامدمشابه
swell butted دارای ته گنده
alcoholic دارای الکل
alcoholics دارای الکل
monogamous دارای یک همسر
monogamous دارای یک زن یا یک شوهر
bigamous دارای دو زن یا دو شوهر
sulfureous دارای گوگرد
strontic دارای استرونیوم
twofold دارای دو چیز
straight line دارای خط مستقیم
legitimating دارای حق مشروع
rectilinear دارای مسیرمستقیم
flabby دارای عضلات شل
rattly دارای صدای تق تق
rarely beautiful دارای زیبائی
quartziferous دارای در کوهی
pulsatile دارای تپش
pulsant دارای تپش
pseudonymous دارای تخلص
primiparous دارای یک اولاد
primipara دارای یک اولاد
prerogatived دارای حق ویژه
squib دارای صدای فش فش
preemptor دارای حق شفعه
pre emptive دارای حق شفعه
melodic دارای ملودی
reboant دارای واکنش
reversioner دارای حق رجوع
social minded دارای افکاراجتماعی
silicifoeous دارای در کوهی
shoaly دارای جاهای کم اب
shelterer دارای حفاظ
sexagenary دارای سن 06 تا96
equivocal دارای دومعنی
backed دارای پشت
short range دارای برد کم
short-range دارای برد کم
handy <adj.> دارای مزیت
self abnegating دارای کف نفس
sabulous دارای شن ریزه
rugose دارای رکه
polygamous دارای چند زن
splashes دارای ترشح
fibrinous دارای مودلیفی
azotic دارای ازت
dolose دارای قصدجرم
basined دارای ابگیر
dipteran دارای دو بال
dipolar دارای دو قطب
bicentric دارای دومرکز
bichrome دارای دو رنگ
diplopodous دارای هزار پا
dipetalous دارای دوگلبرگ
dimply دارای فرورفتگی
dimorphic دارای دو شکل
dichotomous دارای دو بخش
bimolecular دارای دوملکول
double tongued دارای دوقول
aulait دارای شیر
feldspathic دارای فلدسپار
febile دارای حالت تب
far reaching دارای اثرزیاد
adamantean دارای تلئلو
aluminous دارای زاج
amphibolic دارای دو معنی
entitative دارای وجودخارجی
antithetic دارای ضد ونقیض
antithetical دارای ضد ونقیض
arbitrative دارای اختیارحکمیت
artiodactyl دارای سم شکافته
artiodactylous دارای سم شکافته
dyslogistic دارای خاطرات بد
bimorphemic دارای دوشکل
bimotored دارای دوموتور
cretaceous دارای گچ فراوان
crepitant دارای صدای خش خش
buckish دارای خوی بز
bumpiness دارای برامدگی
calcareous دارای کلسیم
calcic دارای اهک
capitated دارای سرمجزا
copperbottomed دارای ته مسی
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
cephalous دارای کله
cirrous دارای اویز
cingulate دارای کمربند
chinned دارای چانه
cuspidal دارای برامدگی
dartrous دارای تبخال
binaural دارای دو گوش
binocular دارای دو چشم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
bipartite دارای دوقسمت
diandrous دارای دوپرچم
biradial دارای دوشعاع
biramous دارای دو شاخه
bisulcate دارای دوشکاف
bizonal دارای دومنطقه
declinatory دارای تمایل
bodied دارای بدن
chymiferous دارای کیموس
splashing دارای ترشح
iodous دارای یود
invested with power دارای اختیار
intercommunicate دارای مراوده
instinct with force دارای زور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com