English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
muscle bound دارای عضلات سفت وسخت غیر قابل ارتجاع
Other Matches
catalepsy تصلب وسخت شدن عضلات
elastic قابل ارتجاع
supple قابل ارتجاع کش دار
flabby دارای عضلات شل
spring جهیدن قابل ارتجاع بودن
springs جهیدن قابل ارتجاع بودن
springy قابل ارتجاع سرچشمه وار
thermoplastic قابل ارتجاع یا نرمش پذیردراثر حرارت
blockbusters بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
capital قابل مجازات مرگ دارای اهمیت حیاتی
stiffenj سفت وسخت کردن
To stand firm. To stick to ones gun. سفت وسخت ایستادن
sinter بستن وسخت شدن
To be most insistent. To hold tight. سفت وسخت چسبیدن
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
bluenose ادم متعصب وسخت گیر
age سرد وسخت کردن فولاد
ages سرد وسخت کردن فولاد
stretched ارتجاع
restitution ارتجاع
stretch ارتجاع
stretches ارتجاع
carry the ball <idiom> قسمت مهم وسخت را به عهده داشتن
hard as nails <idiom> ازلحاظ جسمانی قوی درشت وسخت
sandalwood چوب محکم وسخت صندل سفید
sandalwoods چوب محکم وسخت صندل سفید
elastic force نیروی ارتجاع
elasticity قابلیت ارتجاع
coefficient of restitution ضریب ارتجاع
resilience قابلیت ارتجاع
inelasticity عدم ارتجاع
driving spring فنر ارتجاع
to be round with any one با کسی رک حرف زدن وسخت گیری کردن
elasticity قوه ارتجاع الاستیسیته
driving rod میله فنر ارتجاع
springiness خاصیت فنری ارتجاع
double standard قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
thermoplasticity قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
elastic limit tensile strength دستگاه اندازه گیری الاستیسیته ارتجاع سنج
contralateral muscles عضلات مخالف
contralateral muscles عضلات مقابل
antigravity muscles عضلات ضد گرانش
skeletal muscles عضلات مخطط
dystaxia رعشه عضلات
catalepsy جمود عضلات
tetany کزاز عضلات
relaxation شل کردن عضلات
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
martinet ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
martinets ادم با انضباط وسخت گیر سخت گیری وانضباط خشک منجنیق سنگ انداز
systremma [leg cramps] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charleyhorse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the calf گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
charley horse [American] [colloquial] گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
cramp in the leg گرفتگی عضلات پا [پزشکی]
guiding عضلات کمکی مجاور
ligamentary مربوط به رباط عضلات
Firm muscles ( flesh ) . عضلات (گوشت ) محکم
vaginismus گرفتگی عضلات مهبل
vaginism گرفتگی عضلات مهبل
kymograph انقباض عضلات و غیره
abasia عدم همکاری عضلات محرکه
tics انقباض غیر عادی عضلات
hamstrung عضلات عقب ران زردپی
tic انقباض غیر عادی عضلات
hamstrings عضلات عقب ران زردپی
hamstring عضلات عقب ران زردپی
pleurodynia درد پهلوو عضلات سینه
pleuralgia درد پهلوو عضلات سینه
extrinsic eye muscles عضلات برون چرخشی چشم
hamstringing عضلات عقب ران زردپی
sweeney ازکار افتادگی یا فلج عضلات کتف
sweeny از کار افتادگی یا فلج عضلات کتف
neuromuscular وابسته باعصاب و عضلات عصبی و عضلانی
cramps گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
knee flexion and extension machine دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
bronchial asthma تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
parkinsonism اختلال مزمن عصبی که با سختی عضلات بدن ولرزش مشخص میشود
achalasia عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
elasticity خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
observable قابل مشاهده قابل گفتن
adducible قابل اضهار قابل ارائه
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
presentable قابل معرفی قابل ارائه
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible قابل درک قابل رویت
presumable قابل استنباط قابل استفاده
combustible قابل سوزش قابل تراکم
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
achievable قابل وصول قابل تفریق
cataleptic مبتلا به بیماری جمود عضلات مبتلا به جمود فکری
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
three-legged دارای سه پا
bilabiate دارای دو لب
fraught with دارای
footy دارای پا
iodic دارای ید
odoriferous دارای بو
three legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
trilinear دارای سه خط
dartrous دارای تبخال
warty دارای زگیل
syntonic دارای بسامدمشابه
tardy دارای تاخیر
windiness دارای باد
synonymous دارای تشابه
cuspidal دارای برامدگی
to be fraught [with] دارای ... بودن
polygamous دارای چند زن
splashing دارای ترشح
tardier دارای تاخیر
stilted دارای چوب پا
entitative دارای وجودخارجی
synonymous دارای ترادف
splashes دارای ترشح
portentous دارای فال بد
primiparous دارای یک اولاد
incapable <adj.> دارای ضعف
unfit <adj.> دارای ضعف
declinatory دارای تمایل
splash دارای ترشح
tardiest دارای تاخیر
primipara دارای یک اولاد
dolose دارای قصدجرم
salaried دارای حقوق
preemptor دارای حق شفعه
dipteran دارای دو بال
dipolar دارای دو قطب
monolith دارای یک سنگ
preponderant دارای مزیت
monoliths دارای یک سنگ
prerogatives دارای حق ویژه
melodious دارای ملودی
melodic دارای ملودی
swell butted دارای ته گنده
pre emptive دارای حق شفعه
double tongued دارای دوقول
dog-eared دارای پرانتز
seamed دارای نشان
prerogative دارای حق ویژه
dyslogistic دارای خاطرات بد
diplopodous دارای هزار پا
dipetalous دارای دوگلبرگ
dichotomous دارای دو بخش
monogamous دارای یک همسر
sulfureous دارای گوگرد
diandrous دارای دوپرچم
alcoholics دارای الکل
alcoholic دارای الکل
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com