Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
medullated
دارای غلاف مخ دار
Other Matches
barrel
غلاف
theca
غلاف
cases
غلاف
case ment
غلاف
case
غلاف
cots
غلاف
cot
غلاف
barrels
غلاف
sheathing
غلاف
chape
ته غلاف
glume
غلاف
scabbards
غلاف
scabbard
غلاف
sheathe
غلاف
sheaths
غلاف
casing
غلاف
shields
غلاف
shield
غلاف
casings
غلاف
calyx
غلاف گل
bushing
غلاف
pods
غلاف
pod
غلاف
bush
غلاف
bushes
غلاف
sheath
غلاف
sheathed
غلاف
sheathes
غلاف
sleeves
غلاف
legumen
غلاف
sleeve
غلاف
pericarp
غلاف
boosters
غلاف
seedvessel
غلاف
booster
غلاف
case
مورد غلاف
case
غلاف پرچم
sheaths
غلاف کردن
invagination
غلاف شدگی
coleoptera
غلاف پران
sheath
غلاف کردن
ensheathe
غلاف کردن
peasecod
غلاف نخود
bean pod
غلاف باقلا
thecal
غلاف دار
thecate
غلاف دار
vagina
غلاف مهبلی
vaginas
غلاف مهبلی
armoring
غلاف دار
flower cup
غلاف کاسه گل
aiming post sleeve
غلاف شاخص
cases
غلاف پرچم
cases
مورد غلاف
myelin sheath
غلاف میلین
scabbard
غلاف سرنیزه
internal shield
غلاف داخلی
invaginate
غلاف کردن
scabbards
غلاف شمشیر
sheathe
غلاف کردن
scabbard
غلاف شمشیر
copper sheath
غلاف مسی
slides
غلاف متحرک
slide
غلاف متحرک
podded
غلاف دار
scabbards
غلاف سرنیزه
lead
غلاف هادی
sheathed
غلاف کردن
unsheathe
از غلاف در اوردن
glumaceous
غلاف دار
leads
غلاف هادی
glumiferous
غلاف اور
sheathes
غلاف کردن
husk
غلاف یا کاسه گل
husks
غلاف یا کاسه گل
jacket
غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
guide
راهنمایی کردن غلاف
guided
راهنمایی کردن غلاف
guides
راهنمایی کردن غلاف
jackets
غلاف لاستیکی یاپلاستیکی
body fit sleeve
پوسته یا غلاف مناسب
stabilizing sleeve
غلاف تثبیت کننده
myelin
پیه غلاف عصب
sheath knife
چاقوی غلاف دار
sheath knives
چاقوی غلاف دار
shield grid
شبکه غلاف دار
shield grid thyratron
تیراترون غلاف دار
sheathed cable
کابل غلاف دار
cod
چنته غلاف سبوس
stabilizing sleeve
غلاف متعادل کننده
scabbards
حفاظ غلاف کردن
adapter booster
غلاف تطبیق دهنده
phimosis
تنگی غلاف حشفه
shielded wire
سیم غلاف دار
lead covered cable
کابل با غلاف سربی
scabbard
حفاظ غلاف کردن
bushing
عایق غلاف حیله گردان
sheathing
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
mesocarp
قشر میانی غلاف میوه
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
parang
یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
myelin sheath
ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
peascod
غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
indusium
پرده یا پوشش روی میوه غلاف میوه
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
gimbals
توپی و غلاف توپی گردان
intussuscept
جذب کردن غلاف کردن
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
odoriferous
دارای بو
bilabiate
دارای دو لب
footy
دارای پا
iodic
دارای ید
three legged
دارای سه پا
fraught with
دارای
glochidiate
دارای مو
trilinear
دارای سه خط
three-legged
دارای سه پا
unfit
<adj.>
دارای ضعف
impotent
<adj.>
دارای ضعف
inable
<adj.>
دارای ضعف
primiparous
دارای یک اولاد
primipara
دارای یک اولاد
prerogatived
دارای حق ویژه
incapacitated
<adj.>
دارای ضعف
incompetent
<adj.>
دارای ضعف
assiduous
<adj.>
دارای پشتکار
preemptor
دارای حق شفعه
hearted
دارای قلب ...
pseudonymous
دارای تخلص
pulsant
دارای تپش
rattly
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
دارای زیبائی
accentual
دارای تاکید
incapable
<adj.>
دارای ضعف
fortified
دارای استحکامات
quartziferous
دارای در کوهی
extant
دارای هستی
haired
دارای موی ...
pulsatile
دارای تپش
reboant
دارای واکنش
aquiline
دارای منقار کج
diligent
<adj.>
دارای پشتکار
patenting
دارای حق انحصاری
beneficial
<adj.>
دارای مزیت
patented
دارای حق انحصاری
expedient
<adj.>
دارای مزیت
handy
[useful]
<adj.>
دارای مزیت
patent
دارای حق انحصاری
homolographic
دارای قرینه
humous
دارای موادالی
pinnular
دارای بالچه
pinnular
دارای برگچه
plumose
دارای دسته پر
hexameter
دارای شش وزن
patents
دارای حق انحصاری
hardworking
<adj.>
دارای پشتکار
pre emptive
دارای حق شفعه
industrious
<adj.>
دارای پشتکار
sedulous
<adj.>
دارای پشتکار
prurient
دارای فکرشهوانی
privileged
دارای امتیاز
heterogamous
دارای مادگی ها
studious
<adj.>
دارای پشتکار
hectic
دارای تب لازم
polygamous
دارای چند زن
copperbottomed
دارای ته مسی
pileate
دارای کلاهک
fibrinous
دارای مودلیفی
billed
دارای نوک
sonant
دارای اهنگ
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
antithetical
دارای ضد ونقیض
social minded
دارای افکاراجتماعی
antithetic
دارای ضد ونقیض
floaty
دارای اب نشین کم
silicifoeous
دارای در کوهی
shoaly
دارای جاهای کم اب
spiriferous
دارای عضومارپیچی
artiodactyl
دارای سم شکافته
flabby
دارای عضلات شل
artiodactylous
دارای سم شکافته
splashy
دارای ترشح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com