English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English Persian
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
Other Matches
nitrous دارای نیتروژن با طرفیت پایین
nitric دارای نیتروژن با فرفیت بالا
denitrogenation جدا کردن نیتروژن
nitrogenize با نیتروژن ترکیب کردن
azote نیتروژن
nitrogen نیتروژن
nitrogen گاز نیتروژن
nitrogen bases بازهای نیتروژن
nitrification نیتروژن گیری
nitrometer نیتروژن سنج
denitration نیتروژن دهی
azotometer نیتروژن سنج
liquid nitrogen نیتروژن مایع
nitrogen fixation تثبیت نیتروژن
nitrous oxide نیتروژن مونوکسید
nitrogenous نیتروژن دار
nitriding نیتروژن دادن
laughing gas نیتروژن مونوکسید
nitration نیتروژن دارشدن
nitrogen tetroxide تتراکسید نیتروژن
nitrogen rule قاعده نیتروژن
nitrogen monoxide نیتروژن مونوکسید
denitrification نیتروژن دهی
azotic وابسته به نیتروژن ازت دار
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
innervate دارای پی کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
nationalize دارای ملیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
gifts دارای استعداد کردن
personalize دارای شخصیت کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
personify دارای شخصیت کردن
systemize دارای همست کردن
whipstitch دارای مرز کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
nationalised دارای ملیت کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
vallum دارای استحکامات کردن
crenelate دارای کنگره کردن
crenellate دارای کنگره کردن
castellate دارای استحکامات کردن
index :دارای فهرست کردن
indexed :دارای فهرست کردن
indexes :دارای فهرست کردن
potentialize دارای استعداد کردن
ensoul دارای روح کردن
fluoridate دارای فلورید کردن
gift دارای استعداد کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
embrasures دارای منفذ کردن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
embrasure دارای منفذ کردن
rampart دارای استحکامات کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
tooth دارای دندان کردن
populates دارای جمعیت کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
tinkles دارای طنین کردن
populate دارای جمعیت کردن
populating دارای جمعیت کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
tinkle دارای طنین کردن
insoul دارای روح کردن
personifies دارای شخصیت کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
personifying دارای شخصیت کردن
tinkling دارای طنین کردن
tinkled دارای طنین کردن
body دارای جسم کردن
nationalising دارای ملیت کردن
bodies دارای جسم کردن
personified دارای شخصیت کردن
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
to p a thing person with athing کسی را دارای چیزی کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
panes دارای جام شیشه کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
reengine دارای موتور تازه کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
bedevilling دارای روح شیطانی کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
ravine دارای دره تنگ کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
methodize دارای روش یاقاعدهای کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
pane دارای جام شیشه کردن
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivating تهییج کردن دارای انگیزه شده
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
motivates تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoe دارای کفش کردن نعل زدن به
masterminded دارای نبوغ فکری ابداع کردن
shoeing دارای کفش کردن نعل زدن به
retrench دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
bells دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
masterminding دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds دارای نبوغ فکری ابداع کردن
woof پارچه کتانی دارای پود کردن
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
woofs پارچه کتانی دارای پود کردن
shoes دارای کفش کردن نعل زدن به
mastermind دارای نبوغ فکری ابداع کردن
systematize دارای روش یا قاعده کردن اسلوب دادن به
systemmatize دارای روش یاقاعده کردن اسلوب دادن
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
to piss off the wrong people <idiom> آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
tackles از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackled از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackle از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
tackling از عهده برامدن دارای اسباب و لوازم کردن بعهده گرفتن
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
air condition دارای دستگاه تهویه کردن تهویه کردن
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
choke bore روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
dovetailing کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetail کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
frets دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
fret دارای نقشههای پیچ در پیچ کردن
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
corn-effect ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
bilabiate دارای دو لب
odoriferous دارای بو
three-legged دارای سه پا
three legged دارای سه پا
glochidiate دارای مو
fraught with دارای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com