Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
mammilate
دارای پستان
Search result with all words
bosom
دارای پستان شدن
bosoms
دارای پستان شدن
bosomy
دارای پستان برجسته
mammilary
دارای برامدگیهای پستان مانند
mammillate
دارای پستان یا پستانک
Other Matches
mastectomies
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
mastectomy
پاره کردن وبرداشتن پستان یا قسمتی از پستان
breasts
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
breast
نوک پستان هرچیزی شبیه پستان
mammillary
پستان مانند بصورت پستان
mammiform
پستان مانند بصورت پستان
breast
پستان
breasts
پستان
sebesten
سگ پستان
Milky Way
پستان زن
mamma
پستان
mammilliform
پستان
mammilary
پستان
brassiere
پستان بند
wean
از پستان گرفتن
full breasted
بزرگ پستان
to suck milk
پستان مکیدن
breast-feeds
با پستان شیردادن
chesty
درشت پستان
plumper
پستان مصنوعی
breast-feed
با پستان شیردادن
teat
نوک پستان
teats
نوک پستان
breast-fed
با پستان شیردادن
brassieres
پستان بند
bodice
پستان بند
bosomy
پستان مانند
bra
پستان بند
bras
پستان بند
mammary
مربوط به پستان
mastodynia
پستان درد
pap
نوک پستان
mastitis
ورم پستان
mammila
نوک پستان
mammalgia
پستان درد
nipples
نوک پستان
weans
از پستان گرفتن
weaned
از پستان گرفتن
nipple
نوک پستان
dug
نوک پستان
bodices
پستان بند
garget
پستان درد
papilla
نوک پستان
mastoid
پستان مانند
garget
اماس پستان
breast-feeds
شیر پستان دادن
nipple
ازنوک پستان خوردن
breast-feed
شیر پستان دادن
falsie
لایی پستان بند
nipples
ازنوک پستان خوردن
mastodynia
پستان مانند پستانی
breast-fed
شیر پستان دادن
mammary gland
دژپیه یا غده پستان
mastitis
اماس غدههای پستان
teat
شبیه نوک پستان
teats
شبیه نوک پستان
acromastitis
اماس نوک پستان
tit
دختریازن نوک پستان
udder
پستان گاو و مانند ان
tits
دختریازن نوک پستان
udders
پستان گاو و مانند ان
pap
هر چیزی شبیه نوک پستان
mammila
اندام یا چیز دیگرکه مانند پستان باشد
falsie
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
She is laying a guilt trip on
[is guilt-tripping]
me for not breast feeding.
او
[زن]
به من احساس گناه کاربودن میدهد چونکه من
[به او]
شیر پستان نمی دهم.
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
trilinear
دارای سه خط
fraught with
دارای
odoriferous
دارای بو
footy
دارای پا
three-legged
دارای سه پا
iodic
دارای ید
three legged
دارای سه پا
bilabiate
دارای دو لب
glochidiate
دارای مو
glary
دارای تشعشع
humous
دارای موادالی
hook nosed
دارای بینی کج
hook-nosed
دارای بینی کج
splashing
دارای ترشح
ill neighboured
دارای محیط بد
in defect
دارای کاستی
twofold
دارای دو چیز
haired
دارای موی ...
ill neighboured
دارای همسایه بد
unifoliate
دارای یک برگ
geniculate
دارای زانویی
hexameter
دارای شش وزن
elective
دارای حق انتخاب
homolographic
دارای قرینه
hearted
دارای قلب ...
electives
دارای حق انتخاب
glanduliferous
دارای غد دکوچک
heterogamous
دارای مادگی ها
in flower
دارای شکوفه
in force
دارای اعتبار
prerogatives
دارای حق ویژه
prerogative
دارای حق ویژه
melodic
دارای ملودی
melodious
دارای ملودی
synonymous
دارای تشابه
synonymous
دارای ترادف
stilted
دارای چوب پا
weighted
دارای وزن
energetic
دارای انرژی
portentous
دارای فال بد
deadbeats
دارای سکون
deadbeat
دارای سکون
dichotomous
دارای دو بخش
knarred
دارای برامدگی
knock kneed
دارای زانوی کج
salaried
دارای حقوق
formal
دارای فکر
splash
دارای ترشح
splashes
دارای ترشح
in power
دارای اختیارات
indued with charm
دارای فریبندگی
inflorescent
دارای گل اذین
innervate
دارای پی کردن
insectile
دارای حشره
instinct with force
دارای زور
kibed
دارای شکاف
intercommunicate
دارای مراوده
invested with power
دارای اختیار
iodous
دارای یود
isogenous
دارای یک منبع
keyed
دارای جاانگشتی
keeled
دارای تبر ته
keratinous
دارای موادشاخی
lean to
دارای چارطاقی
adamantean
دارای تلئلو
binaural
دارای دو گوش
binocular
دارای دو چشم
binuclear
دارای دو هسته
binucleate
دارای دو هسته
binucleated
دارای دو هسته
bipartite
دارای دوقسمت
biradial
دارای دوشعاع
biramous
دارای دو شاخه
bisulcate
دارای دوشکاف
bizonal
دارای دومنطقه
bodied
دارای بدن
hectic
دارای تب لازم
behinds
دارای پس افت
buckish
دارای خوی بز
bumpiness
دارای برامدگی
calcareous
دارای کلسیم
calcic
دارای اهک
bimotored
دارای دوموتور
bimorphemic
دارای دوشکل
bimolecular
دارای دوملکول
aluminous
دارای زاج
amphibolic
دارای دو معنی
antithetic
دارای ضد ونقیض
antithetical
دارای ضد ونقیض
arbitrative
دارای اختیارحکمیت
artiodactyl
دارای سم شکافته
acetylize
دارای ریشهء
acetylate
دارای ریشهء
accentual
دارای تاکید
prurient
دارای فکرشهوانی
artiodactylous
دارای سم شکافته
aulait
دارای شیر
azotic
دارای ازت
basined
دارای ابگیر
privileged
دارای امتیاز
bicentric
دارای دومرکز
bichrome
دارای دو رنگ
capitated
دارای سرمجزا
cephalous
دارای کله
dipetalous
دارای دوگلبرگ
diplopodous
دارای هزار پا
dipolar
دارای دو قطب
dipteran
دارای دو بال
dolose
دارای قصدجرم
double tongued
دارای دوقول
dyslogistic
دارای خاطرات بد
entitative
دارای وجودخارجی
divans
دارای دوفرفیت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com