Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English
Persian
deficient
دارای کمبود
Search result with all words
defective
دارای کمبود معیوب
Other Matches
short-handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
deficit
کمبود
deficits
کمبود
deficiency
کمبود
shortfall
کمبود
shortfalls
کمبود
shortages
کمبود
deficiencies
کمبود
shortcoming
کمبود
shortage
کمبود
shortcomings
کمبود
shortsage
کمبود
leakage
کمبود
leakages
کمبود
anoxia
کمبود اکسیژن
hard up
<idiom>
کمبود پول
lacking
فقدان کمبود
time trouble
کمبود وقت
lacks
کمبود نیازمندی
lacked
کمبود نیازمندی
lack
کمبود نیازمندی
underpopulation
کمبود جمعیت
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
leakage
کمبود و کسری
leakages
کمبود کسر
leakages
کمبود و کسری
leakage
کمبود کسر
scurvy
کمبود ویتامین C
credit tightness
کمبود اعتباری
scorbutic
ناشی از کمبود ویتامین C
lack of confidence
کمبود اعتماد به نفس
acholia
فقدات یا کمبود صفرا
lack of self-confidence
کمبود اعتماد به نفس
immunodeficiency
کمبود ایمنی
[پزشکی]
immune defect
کمبود ایمنی
[پزشکی]
short supply
اماد کمبود دار
shortcoming
نکته ضعف کمبود
shortcomings
نکته ضعف کمبود
leukopenia
کمبود گویچههای سفیدخون
dearth
قحط و غلا کمبود
labor shortage
کمبود نیروی کار
understaffed
دچار کمبود کارمند
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
electron deficient molecules
مولکولهای با کمبود الکترون
avitaminosis
کمبود ویتامینها در بدن
deficit
کسر موازنه کمبود سرمایه
attenuation
کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
mulnutrition
کمبود مواد غذائی در بدن
deficits
کسر موازنه کمبود سرمایه
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
xerophthalmia
رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
footy
دارای پا
odoriferous
دارای بو
three-legged
دارای سه پا
bilabiate
دارای دو لب
glochidiate
دارای مو
iodic
دارای ید
trilinear
دارای سه خط
fraught with
دارای
three legged
دارای سه پا
pileate
دارای کلاهک
copperbottomed
دارای ته مسی
petiolated
دارای دمگل
pinnular
دارای برگچه
primiparous
دارای یک اولاد
pinnular
دارای بالچه
prerogative
دارای حق ویژه
pre emptive
دارای حق شفعه
polygamous
دارای چند زن
plumose
دارای دسته پر
preemptor
دارای حق شفعه
prerogatived
دارای حق ویژه
weighted
دارای وزن
primipara
دارای یک اولاد
deadbeat
دارای سکون
deadbeats
دارای سکون
portentous
دارای فال بد
nucleate
دارای هسته
nitrous
دارای شوره
melodious
دارای ملودی
melodic
دارای ملودی
myrrhy
دارای بوی مر
capitated
دارای سرمجزا
dolose
دارای قصدجرم
prerogatives
دارای حق ویژه
myrrhic
دارای بوی مر
salaried
دارای حقوق
palmy
دارای نخل
synonymous
دارای ترادف
petiolate
دارای دمگل
pelliculate
دارای پوسته
papillose
دارای برامدگی
dipolar
دارای دو قطب
dipteran
دارای دو بال
overbusy
دارای کارزیاد
synonymous
دارای تشابه
energetic
دارای انرژی
of that ilk
دارای همان جا
stilted
دارای چوب پا
multilineal
دارای چندین خط
swell butted
دارای ته گنده
flabby
دارای عضلات شل
straight line
دارای خط مستقیم
stannous
دارای قلع
stannic
دارای قلع
staminate
دارای جرثومه نر
splashy
دارای ترشح
spirituous
دارای الکل
equivocal
دارای دومعنی
spiriferous
دارای عضومارپیچی
backed
دارای پشت
sonant
دارای اهنگ
short range
دارای برد کم
rectilinear
دارای مسیرمستقیم
legitimating
دارای حق مشروع
sulfureous
دارای گوگرد
crepitant
دارای صدای خش خش
cretaceous
دارای گچ فراوان
cuspidal
دارای برامدگی
cloven foot
دارای پا یا سم شکافته
dartrous
دارای تبخال
declinatory
دارای تمایل
redundant
دارای اطناب
strontic
دارای استرونیوم
legitimate
دارای حق مشروع
legitimated
دارای حق مشروع
legitimates
دارای حق مشروع
short-range
دارای برد کم
social minded
دارای افکاراجتماعی
silicifoeous
دارای در کوهی
dimply
دارای فرورفتگی
cephalous
دارای کله
dipetalous
دارای دوگلبرگ
diplopodous
دارای هزار پا
rugose
دارای رکه
reversioner
دارای حق رجوع
reboant
دارای واکنش
rattly
دارای صدای تق تق
rarely beautiful
دارای زیبائی
quartziferous
دارای در کوهی
pulsatile
دارای تپش
pulsant
دارای تپش
dimorphic
دارای دو شکل
sabulous
دارای شن ریزه
cirrous
دارای اویز
diandrous
دارای دوپرچم
rifled
دارای خان
cingulate
دارای کمربند
shoaly
دارای جاهای کم اب
shelterer
دارای حفاظ
sexagenary
دارای سن 06 تا96
chymiferous
دارای کیموس
dichotomous
دارای دو بخش
self abnegating
دارای کف نفس
isogenous
دارای یک منبع
chinned
دارای چانه
pseudonymous
دارای تخلص
instinct with force
دارای زور
behinds
دارای پس افت
indued with charm
دارای فریبندگی
in power
دارای اختیارات
in force
دارای اعتبار
bichrome
دارای دو رنگ
bicentric
دارای دومرکز
in flower
دارای شکوفه
in defect
دارای کاستی
ill neighboured
دارای محیط بد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com