English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
English Persian
crenelate دارای کنگره کردن
crenellate دارای کنگره کردن
Other Matches
knurl الت کنگره سازی کنگره دارکردن
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
sinuate موجدار کنگره کنگره
nurl کنگره دار کردن
mills کنگره دار کردن
mill کنگره دار کردن
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
jag دندانه دار کردن کنگره دار کردن
aronade کنگره
knurl اج کنگره
indentation کنگره
serra کنگره
congresses کنگره
embattled کنگره
indentations کنگره
jag کنگره
Guelphic crenellation کنگره
congress کنگره
battlement کنگره
crenation کنگره
engrail کنگره دارکردن
indentation کنگره تضریس
knurl دانه کنگره
battlement کنگره بارو
nurl دندانه کنگره
crenated کنگره دار
castellated کنگره دار
congress man عضو کنگره
indented کنگره دار
denticle کنگره زیرقرنیس
milled کنگره دار
knurled کنگره دار
knurling tool کنگره ساز
crenate کنگره دار
congressional مربوط به کنگره
allering کنگره دیوار
crenulation کنگره کوچک
perforation لبه کنگره یی
indentations کنگره تضریس
floor leaders رهبران کنگره امریکا
bartizan کنگره بالای برج
bartisan [کنگره روی سقف]
dental پیشرفتگی کنگره مانند
bartizan [کنگره روی سقف]
Capitol عمارت کنگره درشهرواشینگتن
scalloper کنگره دار کننده
jaggies دندانه دار بودن کنگره
congresswomen بانوی عضو کنگره امریکا
congresswoman بانوی عضو کنگره امریکا
dentil کنگره چهار گوش لبه قرنیس
caulicole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caulcole [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
caul [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
cauliculus [ساقه اصلی تزئین برگ کنگره ای]
Callimachus [صورت طوماری برگ کنگره ای آتنی]
congressman عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
congressmen عضو کنگره یا مجلس قانون گذاری امریکا
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
pectinated line [خط شکسته، دندانه ای و یا کنگره ای که در طرح های هندسی و ایلیاتی بکار می رود.]
crown-steps لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
castle style [نوعی معماری قرن هجدهم میلادی با کنگره و مزغل و پله های مارپیچی]
personate خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grates باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
grated باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
grate باشبکه مجهز کردن شبکه دارکردن دارای نرده وپنجره اهنی کردن
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
incorporating جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
incorporates جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
threads دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
incorporate جادادن دارای شخصیت حقوقی کردن ثبت کردن
militarize جنگ طلب کردن دارای روح نظامی کردن
edges : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
reman دارای نفرات تازه کردن مردانگی کردن
edge : دارای لبه تیز کردن تحریک کردن
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
inflaming دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishes دارای اثاثه کردن مجهز کردن
inflame دارای اماس کردن ملتهب کردن
furnish دارای اثاثه کردن مجهز کردن
catalyze دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
inflames دارای اماس کردن ملتهب کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
furnishing دارای اثاثه کردن مجهز کردن
innervate دارای پی کردن
tinkle دارای طنین کردن
embrasures دارای منفذ کردن
body دارای جسم کردن
bodies دارای جسم کردن
embrasure دارای منفذ کردن
populate دارای جمعیت کردن
freckle خال دارای کک مک کردن
tinkled دارای طنین کردن
tinkling دارای طنین کردن
tinkles دارای طنین کردن
fluoridate دارای فلورید کردن
gifts دارای استعداد کردن
vallum دارای استحکامات کردن
gift دارای استعداد کردن
tooth دارای دندان کردن
potentialize دارای استعداد کردن
zigzagging دارای پیچ و خم کردن
index :دارای فهرست کردن
populates دارای جمعیت کردن
indexes :دارای فهرست کردن
indexed :دارای فهرست کردن
hydroxylate دارای هیدروکسیل کردن
hydrogenate دارای هیدروژن کردن
nationalize دارای ملیت کردن
ensoul دارای روح کردن
personify دارای شخصیت کردن
nationalised دارای ملیت کردن
nationalises دارای ملیت کردن
varnishing دارای فاهرخوب کردن
varnish دارای فاهرخوب کردن
nationalizing دارای ملیت کردن
nationalizes دارای ملیت کردن
nationalising دارای ملیت کردن
varnished دارای فاهرخوب کردن
zigzags دارای پیچ و خم کردن
nitrogenize دارای نیتروژن کردن
varnishes دارای فاهرخوب کردن
personified دارای شخصیت کردن
rampart دارای استحکامات کردن
insoul دارای روح کردن
whipstitch دارای مرز کردن
transistorize دارای ترانسیتور کردن
zigzag دارای پیچ و خم کردن
personifying دارای شخصیت کردن
castellate دارای استحکامات کردن
personalize دارای شخصیت کردن
zigzagged دارای پیچ و خم کردن
vitaminize دارای ویتامین کردن
systemize دارای همست کردن
populating دارای جمعیت کردن
substantivize دارای ماهیت کردن
personifies دارای شخصیت کردن
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
rehabilitate دارای امتیازات اولیه کردن
sanitate دارای لوازم بهداشتی کردن
rehabilitating دارای امتیازات اولیه کردن
wig دارای گیس مصنوعی کردن
prongs دارای چنگک یا چنگال کردن
tat دارای حاشیه توری کردن
granulate دارای ذرات ریز کردن
methodize دارای روش یاقاعدهای کردن
prong دارای چنگک یا چنگال کردن
flyspeck دارای لکه مگس کردن
rehabilitated دارای امتیازات اولیه کردن
rehabilitates دارای امتیازات اولیه کردن
ravines دارای دره تنگ کردن
ravine دارای دره تنگ کردن
wigs دارای گیس مصنوعی کردن
bedevilling دارای روح شیطانی کردن
pane دارای جام شیشه کردن
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
fulcrum دارای نقطه اتکاء کردن
bedevil دارای روح شیطانی کردن
to p a thing person with athing کسی را دارای چیزی کردن
panes دارای جام شیشه کردن
bedevilled دارای روح شیطانی کردن
to p a thing for a person کسی را دارای چیزی کردن
bedevils دارای روح شیطانی کردن
reengine دارای موتور تازه کردن
criss-crossing دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossed دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses دارای نقش چلیپایی کردن
tongues گفتن دارای زبانه کردن
criss-cross دارای نقش چلیپایی کردن
Tekke motife نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
bell دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
shoes دارای کفش کردن نعل زدن به
motivates تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoeing دارای کفش کردن نعل زدن به
bells دارای زنگ کردن کم کم پهن شدن
motivated تهییج کردن دارای انگیزه شده
motivate تهییج کردن دارای انگیزه شده
shoe دارای کفش کردن نعل زدن به
substantialize دارای وجود خارجی کردن یاشدن
woof پارچه کتانی دارای پود کردن
motivating تهییج کردن دارای انگیزه شده
mastermind دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminded دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminding دارای نبوغ فکری ابداع کردن
masterminds دارای نبوغ فکری ابداع کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com