Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
to overdose a patient
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
Other Matches
narcotize
داروی مسکن دادن
to drug somebody
به کسی داروی مخدر دادن
lose one's shirt
<idiom>
پول زیادی را از دست دادن
exsiccative
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
exsiccant
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
mercurialize
جیوه ردن داروی جیوه دار دادن
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
antimalarial
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
liquor
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
liquors
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
shoulders
[اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
ills
بیمار
sicklier
بیمار
bedfast
بیمار
bedrid
بیمار
patient
بیمار
sickly
بیمار
pulmonic
بیمار
bedridden
بیمار
sickliest
بیمار
patients
بیمار
ill
بیمار
woozy
بیمار
sick
بیمار
ill-
بیمار
sickest
بیمار
wooziest
بیمار
woozier
بیمار
out-patient
بیمار سرپائی
out-patients
بیمار سرپائی
psyho
بیمار روانی
outpatient
بیمار سرپایی
maniac
بیمار مانیایی
maniacs
بیمار مانیایی
dangeously sick
سخت بیمار
psychotic
بیمار روانی
love sick
بیمار عشق
podagric
بیمار نقرس
look for
بیمار بودن
patient
بیمار مریض
languideyes
چشمان بیمار
sick nurse
پرستار بیمار
patients
بیمار مریض
inpatient
بیمار بستری
psychopaths
بیمار روانی
sickrooms
اتاق بیمار
psychopath
بیمار روانی
sickroom
اتاق بیمار
sick industry
صنعت بیمار
sick of love
بیمار عشق
homesick
بیمار وطن
unhealthy
غیر سالم بیمار
languishing
بیمار عشق شدن
languishes
بیمار عشق شدن
in-patient
بیمار بستریدر بیمارستان
you will become sick
شما بیمار میشوید
languished
بیمار عشق شدن
happy go lucky
اسان گذران بیمار
languish
بیمار عشق شدن
carer
مراقبو تیماردار بیمار
outpatient
بیمار سرپایی بیمارستان
bedpans
لگن بیمار بستری
bedpan
لگن بیمار بستری
in-patients
بیمار بستریدر بیمارستان
The patient went off in a faint
بیمار غش کرد ( از حال رفت )
strecher
تخت روان حمل بیمار
rehabilitant
بیمار یا معلول درحال نوتوانی
The patients hrart stopped beating.
قلب بیمار از کار افتاد ( ایستاد )
packing sheet
حوله ترکه بتن بیمار بپیچند
Smoking makes you ill and it is also expensive.
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
eliza
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
antifebrine
داروی تب بر
febrifnge
داروی تب بر
pyretic
داروی تب بر
antipyretic
داروی تب بر
pulmonic
داروی شش
narcitic
داروی مخدر
anticonvulsive
داروی ضد تشنج
antidepressant
داروی ضد افسردگی
bute
داروی ضد درد
anesthetic
داروی بیحسی
sedative
داروی مسکن
antiparalytic
داروی ضدفلج
digestant
داروی گوارنده
ataraxic
داروی مسکن
eyewash
داروی چشم
antihistamine
داروی ضد هیستامین
obstruent
داروی قابض
pain killer
داروی درد کش
eye wash
داروی چشم
antidepressive
داروی ضد افسردگی
aperient
داروی ملین
ataractic
داروی مسکن
nepenthes
داروی غمزدا
nepenthe
داروی غمزدا
sedatives
داروی مسکن
antimanic ru
داروی ضد شیدایی
haematogen
داروی خون زا
galenical
داروی گیاهی
galactopoietic
داروی شیرزا
downers
داروی مسکن
jalap
داروی مسهل
downer
داروی مسکن
anorexic
داروی اشتها کم کن
liverwort
داروی جگر
wormseed
داروی ضد کرم
tickicide
داروی کنه کش
wormroot
داروی ضد کرم
patent medicines
داروی اختصاصی
relaxant
داروی بیحالی
pep pill
داروی انگیزان
gossypium
داروی فشار
roborant
داروی نیروبخش
stimulant drug
داروی محرک
drug
داروی مخدر
drugged
داروی مخدر
drugging
داروی مخدر
drugs
داروی مخدر
psychedelic
داروی توهم زا
pep pills
داروی انگیزان
rubella
داروی محمره
anodyne
داروی دردزا
patent medicine
داروی اسپسیالیته
cholagogue
داروی زرداب کش
patent medicine
داروی اختصاصی
toxicant
داروی سمی
depilatory
داروی ازاله مو
cephalalgic
داروی سردرد
all heal
داروی هردرد
anesthetic
داروی بیهوشی
patent medicines
داروی اسپسیالیته
vomitoryt
داروی قی اور
psychoactive drug
داروی روانگردان
psoric
داروی جرب
allheal
داروی هر درد
miticide
داروی موش کش
corrobrant
داروی نیروبخش
carminative
داروی ضد نفخ
An apple a day keeps the doctor away.
<proverb>
با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست.
[چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
escharotic
داروی سوزاننده یا خشکاننده
anaesthesia
بی حسی داروی بیهوشی
permissible dosage
میزان داروی مجاز
salve
داروی تسکین دهنده
anaesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
overdoses
داروی بیش از حد لزوم
anesthetics
بی حسی داروی بیهوشی
splenetic
اسپرزی داروی اسپرز
sudatory
داروی عرق اور
ataraxic
داروی ارام کننده
elixir of life
داروی زندگی بخش
anaesthetic
بی حسی داروی بیهوشی
astringent
سفت داروی قابض
injection
داروی تزریق کردنی
ataractic
داروی ارام کننده
overdose
داروی بیش از حد لزوم
vomitive
برگرداننده داروی قی اور
emetic
داروی استفراغ اور
downers
داروی خواب آور
alleviative
داروی تسکین دهنده
panaceas
داروی همه درد
cure-all
داروی همه درد
panacea
داروی همه درد
cure-alls
داروی همه درد
ophthalmic
داروی چشم درد
soporific
داروی خواب اور
downer
داروی خواب آور
acopon
داروی نیرو بخش
patent medicines
داروی ثبت شده
anti-histamine
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
psychedelic
داروی روان گردان
patent medicine
داروی ثبت شده
anti-histamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
antihistamines
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
dope
اگاهی داروی مخدر
dopes
اگاهی داروی مخدر
narcitic
داروی خواب اور
truth drug
داروی کشف حقیقت
antiphlogistic
داروی اماس نشان
haemostatic
داروی خون بند
parturifacient
داروی درد تند کن
aphrodisiac
داروی مقوی غرایزجنسی
aphrodisiacs
داروی مقوی غرایزجنسی
narcotism
اثر داروی مخدر
emetics
داروی استفراغ اور
tranquilizer
داروی تسکین دهنده
detergent
داروی پاک کننده
restrictive
داروی پیش گیر
detergents
داروی پاک کننده
odontalgic
داروی دندان درد
psychoactive drug
داروی فعال کننده روان
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
vulnerary
بهبود دهنده داروی زخم
hydragogue
داروی پیشاب اور یادافع اب
elaterium
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
sympathomimetic drug
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
styptic
داروی بند اور خون
galenical
دوای نباتی داروی جالینوسی
disinfectant
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
sternutator
داروی عطسه واشک اور
calefacient
داروی گرم کننده گرمی ده
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...