Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
short stories
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
novelette
داستان کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
conte
داستان کوتاه
novelet
داستان کوتاه
Other Matches
this story is improbable
این داستان راست نمینماید این داستان بعید بنظر میرسد
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
marchen
داستان
anecdotage
داستان
fable
داستان
novella
داستان
fables
داستان
story
داستان
tale
داستان
tales
داستان
conte
داستان
apologue
داستان
episode
داستان فرعی
underplot
داستان فرعی
decameron
داستان نامه
storybook
داستان نامه
flashback
بازگوی داستان
in a narrative style
بسبک داستان
storybook
کتاب داستان
narratives
داستان داستانسرایی
fairy tales
داستان جن و پری
epitasis
حداعلای داستان
fictionist
داستان نویس
hermitically
هلوان داستان
novels
کتاب داستان
fairy tale
داستان جن و پری
novel
کتاب داستان
hero
پهلوان داستان
heroes
پهلوان داستان
an interesting story
داستان با مزه
to invent stories
داستان ساختن
to spin yarns
داستان ساختن
an iliad of woes
داستان بدبختبی
episodes
داستان فرعی
storyteller
داستان سرا
whodunits
داستان پلیسی
whodunit
داستان پلیسی
make-up
داستان ساختگی
narration
داستان داستانسرایی
narrators
گوینده داستان
catastrophes
عاقبت داستان
catastrophe
عاقبت داستان
parables
داستان اخلاقی
narrator
گوینده داستان
parable
داستان اخلاقی
storytellers
داستان سرا
flashbacks
بازگوی داستان
whodunnits
داستان پلیسی
fictions
داستان اختراع
fiction
داستان اختراع
narrative
داستان داستانسرایی
fictionalizes
داستان سرایی کردن
fairy tale
داستان باور نکردنی
fictionalize
بصورت داستان دراوردن
fictionalized
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
بصورت داستان دراوردن
fictionalizing
داستان سرایی کردن
fictionalize
داستان سرایی کردن
fictionalised
بصورت داستان دراوردن
fictionize
داستان سرایی کردن
fictionize
بصورت داستان دراوردن
fictionalizes
بصورت داستان دراوردن
fictionalises
بصورت داستان دراوردن
donnee
موضوع داستان یا درام
catastrophical
مربوط به عاقبت داستان
fictionalised
داستان سرایی کردن
fairy tales
داستان باور نکردنی
fictionalising
بصورت داستان دراوردن
fictionalising
داستان سرایی کردن
fictionalized
داستان سرایی کردن
fictionalises
داستان سرایی کردن
science fiction
داستان تخیلی علمی
cliff-hangers
مطلب یا داستان جالب
sob stories
داستان گریه اور
novelistic
وابسته به داستان و رمان
serialist
داستان نویس سریال
sob story
<idiom>
داستان اشک آور
personages
شخصیت بازیگران داستان
personage
شخصیت بازیگران داستان
cliff-hanger
مطلب یا داستان جالب
anecdotal evidence
شواهد داستان گونه
story
بصورت داستان در اوردن
novelize
بشکل داستان در اوردن
story
اشکوب داستان گفتن
story recall test
ازمون یاداوری داستان
sob story
داستان گریه اور
ruise
شایعات داستان ساختگی
invention of a false story
جعل داستان دروغی
That's not so!
داستان اینطوری نیست!
cliff hanger
مطلب یا داستان جالب
make up
ساختمان یاحالت داستان ساختگی
cartoon
تصویر مضحک داستان مصور
cartoons
تصویر مضحک داستان مصور
make a picture story test
آزمون داستان سازی مصور
iliad
داستان حماسی منسوب به هومر
romances
کتاب رمان داستان عاشقانه
romance
کتاب رمان داستان عاشقانه
pastorale
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
heroine
زنی که قهرمان داستان باشد
lay
تخم گذاردن داستان منظوم
heroically
زنی که قهرمان داستان باشد
heroines
زنی که قهرمان داستان باشد
What's behind all this?
معنی این داستان چه است؟
character
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
characters
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
lays
تخم گذاردن داستان منظوم
The scene of the nover is laid in scotland.
صحنه داستان دراسکاتلند است
tracts
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
to be back to square one
<idiom>
دوباره به اول داستان رسیدن
tract
داستان یانمایشنامه ویاحوادث مسلسل
cycles
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
skald
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
cock and bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
That's another story.
این داستان
[قضیه]
دیگری است.
cock-and-bull stories
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story
داستان جعلی برای تعریف ازخود
That story is as old as the hills.
داستان خیلی طول و دراز است.
folktale
افسانههای قومی واجدادی داستان ملی
cycled
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
this play does not stage well
این داستان خوب در نمایش در نمیاید
The moral of the story is that …
نتیجه اخلاقی این داستان اینست که ...
Her sad story moved us to tears.
داستان غم انگیزش همه ما را بگریه انداخت
cycle
سیکل یک سری داستان درباره یک موضوع
The whole story was faked up .
تمام داستان قلابی وساختگه بود
achilles
اشیل یا اخلیوس قهرمان داستان ایلیاد هومر
subplot
داستان یا موضوع فرعی وتبعی رمان یانمایشنامه
The moral point of this story is that…
مقصود از این کتاب داستان درواقع اینست که ...
rhapsodies
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody
اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
pick wickian
شبیه پیکویک قهرمان داستان نگارش چارلز دیکنز
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
roman a clef
داستان واقعی که نام شخصیتهای ان بطور ناشناس برده شده
sikt
قطعه خوش مزه داستان مضحک کاباره هاونمایشهای واریته
agamemnon
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
follow up
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
Let me back up and explain how ...
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support.
سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او
[مرد]
باید از آنها حمایت بکند.
dramatic monologue
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
the story is probale
این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
name part
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند
romanticised
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticize
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticized
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
romanticizing
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrating
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrated
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticises
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
narrate
داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
romanticising
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
Once upon a time .
یکی بود یکی نبود ( د رآغاز داستان )
romanticizes
بصورت خیالی دراوردن داستان خیالی نوشتن
dwarfish
کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
stockier
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
stockiest
کوتاه
stocky
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
pygmy
قد کوتاه
pygmy
کوتاه
synoptic
کوتاه
shortest
کوتاه
bas relif
کوتاه
dumpy
کوتاه
short
کوتاه
succinct
کوتاه
curtal
کوتاه
shorter
کوتاه
down
کوتاه
puny
قد کوتاه
pygmies
قد کوتاه
little
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
stunt
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
pigmies
کوتاه
scut
دم کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
of short duration
کوتاه
stunts
کوتاه
pygmies
کوتاه
pigmy
کوتاه
concise
کوتاه
low
کوتاه
stunting
کوتاه
dwarf gallery
دالان کوتاه
britches
شلوار کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com