Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
English
Persian
double amplitude
دامنه دوبل
Other Matches
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
duple
دوبل
double u butt weld
جوش لب به لب یو دوبل
double vee guide
راهنمای وی دوبل
dual tire
لاستیک دوبل
double refraction
شکست دوبل
double entry bookkeeping
حسابداری دوبل
dual capacitor
خازن دوبل
double u butt joint
اتصال لب به لب یو دوبل
doubled
بازی دوبل
double
بازی دوبل
double frequency
فرکانس دوبل
double integral
انتگرال دوبل
doubles
بازی دوبل
double seam
درز دوبل
double knot
گره دوبل
double refraction
انکسار دوبل
double acting fuse
فیوز دوبل
double belt
تسمه دوبل
double check
کیش دوبل
double-checking
کیش دوبل
double-checks
کیش دوبل
double diode
دیود دوبل
double-checked
کیش دوبل
fours
مسابقه دوبل
twin lever
اهرم دوبل
twin conductor
هادی دوبل
double bottoms
ناو کف دوبل
doubled up
بازی دوبل
push and pull lever
اهرم دوبل
double-check
کیش دوبل
double accumulator switch
کلید انباره دوبل
double dribble
خطای دوبل در بسکتبال
double integration method
روش انتگرال دوبل
double bank radial engine
موتور ستارهای دوبل
double i butt weld
جوش درزی ای دوبل
double earth fault
اتصال زمین دوبل
double flanged seam
درز- لبه دوبل
double entry
سیستم دفترداری دوبل
double flanged butt joint
اتصال لب به لب- لبه دوبل
double delta connection
اتصال مثلث دوبل
double knee
لوله زانویی دوبل
double three spindle machine
دستگاه سه هرزگردی دوبل
double rotor motor
موتور با رتور دوبل
polyphase earth
اتصال زمین دوبل
indenture
دوبل کردن قرارداد
double tandem engine
موتور سری دوبل
dual crank
میل لنگ دوبل
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
double two high rolling mill
دستگاه نورد مضاعف دوبل
double angle milling cutter
دستگاه فرز زاویه دوبل
double multiple disc clutch
کلاج چند صفحه- دوبل
double track railway bridge
پل راه اهن باسکوی دوبل
double four spindle machine
دستگاه چهار هرزگردی دوبل
double keyway broach
مته دستی با جا خار دوبل
double thrust ball bearing
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double helical gear
چرخ دندانه مارپیچی دوبل
double thrust bearing
یاطاقان با فشار محوری دوبل
double frame hobbing machine
دستگاه فرز غلطکی با قاب دوبل
double accentric press
پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
double squirrel cage
موتور با رتور قفس سنجابی دوبل
adjustable double endwrench
آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
double base diode
دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
up and back
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
service line
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
credit
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credited
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
crediting
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
credits
ستون اعتبار در حسابداری دوبل به حساب بستانکاری کسی گذاشتن
brae
دامنه
talus
دامنه
magnitude
دامنه
range
دامنه
tails
دامنه
mountainside
دامنه
hillside
دامنه
hillsides
دامنه
foot
دامنه
skirt
دامنه
slopes
دامنه
tailed
دامنه
tail
دامنه
ranged
دامنه
ranges
دامنه
skirted
دامنه
sloped
دامنه
slope
دامنه
skirts
دامنه
mountainsides
دامنه
scope
دامنه
amplitude
دامنه
interval confidence
دامنه اطمینان
restriction of range
محدودیت دامنه
response amplitude
دامنه پاسخ
wave amplitude
دامنه موج
f.of mountain
دامنه کوه
scope
دامنه رسیدگی
tooth flank
دامنه دندانه
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
talus
دامنه تالیوز
tolerance
دامنه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
talus
دامنه سنگلاخی
range of stress
دامنه تنش
frequency response
خم دامنه- بسامد
one tailed test
ازمون یک دامنه
flanking
دامنه جناح
pulse amplitude
دامنه تپش
range expression
عبارت دامنه
range
دامنه
[ریاضی]
range format
قالب دامنه
range name
نام دامنه
midrange
میان دامنه
maximum amplitude
دامنه حداکثر
range of motion
دامنه حرکت
talus meterial
واریزه دامنه
flanked
دامنه جناح
two tailed test
ازمون دو دامنه
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
flank
دامنه جناح
hill side
دامنه تپه
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
tropic range
دامنه استوایی
range
دامنه تغییرات
audibility range
دامنه شنودپذیری
feet
پایین دامنه
hillside
دامنه کوه
hillsides
دامنه کوه
discriminating range
دامنه افتراق
audio frequency
دامنه شنودپذیری
class interval
دامنه طبقه
colluvial
دامنه کوهی
criteria range
دامنه ملاک
am
مدولاسیون دامنه
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
ranges
دامنه تغییرات
amplitude
دامنه بزرگی
combe
دامنه تپه
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
ranged
دامنه تغییرات
alleyways
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
modular range
دامنه تغییرات مدول
lift
بالارو دامنه بالابری
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
skirting armor
زره دامنه تانک
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
foothill
تپه دامنه کوه
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
lifts
بالارو دامنه بالابری
interquartile range
دامنه میان چالاکی
lifted
بالارو دامنه بالابری
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
lifting
بالارو دامنه بالابری
purview
دامنه شمول قانون
skirted
دامنه کوه حومه شهر
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
skirt
دامنه کوه حومه شهر
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirts
دامنه کوه حومه شهر
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
step
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle
نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
duodide
دیود مضاعف دیود دوبل
two cell accumulator
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide
جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol
خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
slope of cutting
دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
bight
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
slope of bankment
دامنه خاکریز یا سینه خاکریز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com