Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
interquartile range
دامنه میان چالاکی
Other Matches
midrange
میان دامنه
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
nippiness
چالاکی
fleetness
چالاکی
easiness
[quickness]
چالاکی
celerity
چالاکی
alacrity
[speed]
چالاکی
agility
چالاکی
legerity
چالاکی
promptitude
چالاکی
dexterity
چالاکی
rapidity
چالاکی
promptness
چالاکی
speediness
چالاکی
swiftness
چالاکی
velocity
چالاکی
vivacity
چالاکی
rapidness
چالاکی
quickness
چالاکی
speed of action
چالاکی
medoterranean
واقع در میان چند زمین میان زمینی
vigilance
امادگی چالاکی
dexterity test
ازمون چالاکی
vibrancy
طراوت و چالاکی
finger dexterity test
ازمون چالاکی انگشتان
manual dexterity test
ازمون چالاکی دستها
pep
چالاکی نیرو دادن
futtock
میان چوب میان تیر
intervenient
در میان اینده واقع در میان
tails
دامنه
slope
دامنه
skirted
دامنه
skirt
دامنه
foot
دامنه
sloped
دامنه
tailed
دامنه
tail
دامنه
ranged
دامنه
ranges
دامنه
skirts
دامنه
magnitude
دامنه
talus
دامنه
hillsides
دامنه
brae
دامنه
range
دامنه
scope
دامنه
mountainsides
دامنه
amplitude
دامنه
mountainside
دامنه
hillside
دامنه
slopes
دامنه
hillside
دامنه کوه
pulse amplitude
دامنه تپش
ranges
دامنه تغییرات
range expression
عبارت دامنه
range of motion
دامنه حرکت
range name
نام دامنه
talus
دامنه تالیوز
hill side
دامنه تپه
am
مدولاسیون دامنه
talus
دامنه سنگلاخی
restriction of range
محدودیت دامنه
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
frequency response
خم دامنه- بسامد
feet
پایین دامنه
response amplitude
دامنه پاسخ
range of stress
دامنه تنش
hillsides
دامنه کوه
range format
قالب دامنه
audio frequency
دامنه شنودپذیری
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
wave amplitude
دامنه موج
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
scope
دامنه رسیدگی
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
audibility range
دامنه شنودپذیری
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
maximum amplitude
دامنه حداکثر
criteria range
دامنه ملاک
two tailed test
ازمون دو دامنه
combe
دامنه تپه
colluvial
دامنه کوهی
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
flank
دامنه جناح
flanked
دامنه جناح
flanking
دامنه جناح
class interval
دامنه طبقه
tropic range
دامنه استوایی
f.of mountain
دامنه کوه
tooth flank
دامنه دندانه
discriminating range
دامنه افتراق
tolerance
دامنه تغییرات
talus meterial
واریزه دامنه
tolerances
دامنه تغییرات
interval confidence
دامنه اطمینان
double amplitude
دامنه دوبل
one tailed test
ازمون یک دامنه
range
دامنه تغییرات
amplitude
دامنه بزرگی
range
دامنه
[ریاضی]
ranged
دامنه تغییرات
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
purview
دامنه شمول قانون
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
foothill
تپه دامنه کوه
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
lift
بالارو دامنه بالابری
skirting armor
زره دامنه تانک
lifts
بالارو دامنه بالابری
lifting
بالارو دامنه بالابری
lifted
بالارو دامنه بالابری
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
modular range
دامنه تغییرات مدول
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirt
دامنه کوه حومه شهر
skirts
دامنه کوه حومه شهر
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
skirted
دامنه کوه حومه شهر
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
stepping
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step
قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
omni axial nozzle
نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
freeware
نرم افزاری که در دامنه عمومی قرار دارد و هر کسی بدون پرداخت میتواند از آن استفاده کند
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
wobbulator
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
spring tide
جذر و مد با دامنه زیاد حداکثر جذر و مد نهایی دریایی
lithosol
خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
cross country
میان بر
crosscut
میان بر
through
از میان
between
میان
center
میان
amongst
در میان
among
میان
centers
میان
waist
میان
waistlines
میان
waists
میان
middle part
میان
stagger
یک در میان
staggering
یک در میان
staggers
یک در میان
amid
در میان
mean line
خط میان
mean water
میان اب
overthwart
از میان
per
از میان
centre
میان
centred
میان
intershoot
در میان
diameter
میان بر
omphalos
میان
midrib
رگ میان
middling
میان
middles
میان
thru
از میان
waistline
میان
centered
میان
half back
میان
diameters
میان بر
mesocarp
میان بر
into
در میان
in our midst
در میان ما
shortcut
میان بر
middle
میان
in the midden of
در میان
mongst
میان
slope of cutting
دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
damped wave
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
mesosphere
میان- سپهر
midcourse
میان راه
intercurreace
در میان امدن
merlon
میان دو تیرکش
mesothorax
میان سیه
middle finger
انگشت میان
midships
در میان کشتی
midsection
میان بخش
midrib
رگ میان برگ
middleweight
میان وزن
mesosphere
میان کره
mesoderm
میان پوست
cut of a corner
میان بر کردن
mediastinum
میان پرده
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...