English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
English Persian
kiwi دانشجوی هوانوردی
kiwis دانشجوی هوانوردی
Other Matches
aviation aeronautics هوانوردی
aviation هوانوردی
avigation هوانوردی
aeronautism هوانوردی
aviation psychology روانشناسی هوانوردی
aeronautical chart نقشههای هوانوردی
aeronautics علم هوانوردی
air almanac تقویم هوانوردی
aeronautics دانش هوانوردی
air almanac سالنامه هوانوردی
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
air mile هوانوردی معادل 3301
g suit لباس مخصوص هوانوردی
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
aviationelectronic بکارگیری الکترونیک در صنعت هوانوردی یا فضانوردی
holding area منطقه توقف موقت [هوا فضا] [هوانوردی ]
medico دانشجوی طب
cadets دانشجوی نظامی
flying cadet دانشجوی هوایی
cadet دانشجوی نظامی
academical دانشجوی دانشگاه
agriculturalist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
hebraist دانشجوی زبان عبری
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
agriculturist دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
sophomore دانشجوی سال دوم
sophomores دانشجوی سال دوم
freshmen دانشجوی سال اول
junior دانشجوی سال سوم
freshman دانشجوی سال اول
juniors دانشجوی سال سوم
cadet دانشجوی دانشکده افسری
undergraduates دانشجوی دوره لیسانس
undergraduate دانشجوی دوره لیسانس
cadets دانشجوی دانشکده افسری
freshmen دانشجوی سال اول دانشکده
freshman دانشجوی سال اول دانشکده
students دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
midshipman دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
middy دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeian دانشجوی سال اول نیروی دریایی
gymnasiast دانشجوی دانشکده یاگیمنازدرالمان یاکشورهای دیگر
juniors دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
junior دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
plebeians دانشجوی سال اول نیروی دریایی
plebe دانشجوی سال اول نیروی دریایی
academist عضو فرهنگستان فارغ التحصیل یا دانشجوی اکادمی
student teacher شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
freshers نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
rushee دانشجوی داوطلب شرکت درشبانه روزی پسرانه ودخترانه
pleb خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
fresher نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
salutatorian دانشجوی ایراد کننده نطق افتتاحیه جشن فارغ التحصیلی
humanist دانشجوی رشته انسانیت یا ادبیات و اثار باستانی یونان و روم
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
aeronautical designation کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
valedictorians دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorian دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com