Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
savoir vivre
دانش اداب ومعاشرت
Other Matches
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
mores
اداب
practices
اداب
propriety of behaviour
اداب
ceremonial
اداب
etiquette
اداب
elegant maners
اداب
manners
اداب
ceremonials
اداب
rules of decorum
اداب
good manners
اداب
devoir
اداب
habitude
اداب
rite
اداب
protocol
اداب ورسوم
tactful
مبادی اداب
tactfully
مبادی اداب
unmannered
بدون اداب
preciosity
اداب دانی
liturgy
اداب نماز
unmennerly
بدون اداب
liturgies
اداب نماز
punctual
اداب دان
religious rites
اداب دینی
polite
مبادی اداب
politer
مبادی اداب
he has no manners
اداب ندارد
politest
مبادی اداب
decorum
اداب دانی
protocols
اداب ورسوم
turkism
اداب وسنن ترکی
etiquette
علم اداب معاشرت
punctiliously
بسیار مبادی اداب
punctilious
بسیار مبادی اداب
breach of propriety
عدم رعایت اداب
customs of war
اداب عرفی جنگ
ritually
از روی اداب ومراسم
kith
علم اداب معاشرت
formality
رعایت اداب ورسوم
military courtesy
اداب معاشرت نظامی
formalism
رعایت ائین و اداب
tactless
بدون مبادی اداب
military courtesy
رفتارو اداب نظامی
tactlessly
بدون مبادی اداب
judaize
اداب و رسوم یهودی را پذیرفتن
to observe the proprieties
اداب معاشرت را نگاه داشتن
toilet training
اموزش اداب توالت رفتن
unconventionality
عدم رعایت اداب و رسوم
anglomania
شیفتگی برای اداب انگلیسی ها
Scotticisms
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
Scotticism
اداب وخصوصیات اسکاتلندی خسیسی
americanization
پذیرش اخلاق و اداب امریکایی
formal
مقید به اداب ورسوم اداری
frenchify
اداب ورسوم فرانسویها را داشتن
italianism
پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
keep up with the times
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
sinify
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothy
ادم مبادی اداب چرب زبان
sinicize
مطابق اداب ورسوم چینی کردن
smoothies
ادم مبادی اداب چرب زبان
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
clownish
دارای رفتار زمخت وبدون اداب
smoothie
ادم مبادی اداب چرب زبان
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
agriology
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
propriety
قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bon ton
روش خوب رفتار از روی نزاکت وطبق اداب معموله
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
customs of war
اداب مربوط به جنگ که بدون انکه قدرت قانونی داشته باشد موردقبول دولتهاست
knowledge
دانش
know how
دانش
understanding
دانش
realizing
دانش
scholarship
دانش
realising
[British]
دانش
scholarships
دانش
sciences
دانش
science
دانش
cognition
دانش
wisdom
دانش
knowledge
دانش
gramarey
دانش
gramary
دانش
gramarye
دانش
cognisance
[British]
دانش
know-how
دانش
kenning
دانش
knowledge base
پایگاه دانش
kith
دانش و معرفت
knowledge domain
قلمرو دانش
knowledge engineer
مهندسی دانش
grader
دانش اموز
knowledge representation
نمایش دانش
knowing faculty
قوه دانش
in ken
د رحدود دانش
knowlege representation
نمایش دانش
maieutic
دانش مامایی
physical science
دانش مادی
schoolfellow
کسب دانش
knowledge representation
بازنمود دانش
life sciences
دانش زیستی
witting
معلومات دانش
technical know how
دانش فنی
to a knowledge
دانش اندوختن
polymathy
دانش زیاد
polyhistor
دانش بسیار
photology
دانش روشنایی
architectonic
دانش معماری
normal school
دانش سرا
teacher's college
دانش سرا
ominscience
دانش بی پایان
omniscience
دانش بی پایان
onomastics
دانش نام
organum
وسیله دانش
pansophism
دانش مطلق
patrons of learning
دانش پروران
life science
دانش زیستی
philomath
دانش پرست
to reach for knowledge
دانش کوشیدن
erudition
فضل و دانش
schoolboys
دانش اموز
aeronautics
دانش هوانوردی
smattering
دانش سطحی
educating
دانش اموختن
educates
دانش اموختن
educate
دانش اموختن
scholar
دانش پژوه
alumnus
دانش اموخته
schoolboy
دانش اموز
academy
انجمن دانش
pupil
دانش اموز
letter
معرفت دانش
pupils
دانش اموز
letters
معرفت دانش
learning
دانش یادگیری
student
دانش اموز
students
دانش اموز
academies
انجمن دانش
an encourouges of science
دانش پرور
computer awarness
دانش کامپیوتر
treatise
دانش نویسه
computer literacy
دانش کامپیوتر
postgraduate
دانش اموخته
treatises
دانش نویسه
postgraduates
دانش اموخته
scholars
دانش پژوه
thermodynamics
دانش دماپویایی
strikers
دانش اموز
schooling
کسب دانش
striker
دانش اموز
technology
دانش فنی تکنولوژی
technologies
دانش فنی تکنولوژی
reservoir of knowledge
مخزن یا گنج دانش
psychologt
دانش قواوکارهای ذهنی
old boys
دانش آموز پیشین
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
To acquire knowledge.
دانش فرا گرفتن
old boy
دانش آموز پیشین
knowledge
نرم افزاری که دانش
summa
اثار دانش بشری
statics
دانش پایداری نیروها
aeronautical
مربوط به دانش هوانوردی
cardiology
دانش قلب شناسی
logic
دانش تفکرات و دلایل
relativity of knowledge
نسبی بودن دانش
academician
عضو انجمن دانش
liturgiology
دانش ایین نمازliturgist
he is a prodigy of learning
اعجوبه ایست در دانش
gynecology
دانش امراض زنانه
metaphsics
نسبت بهشتی و دانش
domain knowledge
دانش محیط کاربرد
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
geogony
دانش زمین پیدایی
nonrated man
دانش اموز دریایی
superficiality
دانش سطحی بیمایگی
geogeny
دانش زمین پیدایی
phonics
دانش صدا وپژواک
geology
دانش زمین شناسی
metaphsics
دانش ماورای طبیعت
aeronautic
مربوط به دانش هوانوردی
paleology
دانش چیزهای کهنه
relative income hypothesis
بوده و نقش اداب و رسوم در رابطه بامصرف را نشان میدهد . این تئوری ازدیگرتئوریهای جدید درباره مصرف است
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
encyclopaedias
دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia
دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias
دایره العلوم دانش جنگ
acadmist
عضو انجمن دانش یافرهنگستان
His knowledge has no limits.
دانش اوحد واندازه ای ندارد
phonology
دانش دگرگونی صدا در زبان
macrobiotics
دانش طولانی کردن عمر
podiatry
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
sophy
پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
gnosis
دانش رازهای روحانی عرفان
psychics
دانش قوا وکارهای ذهنی
old school tie
کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
technologies
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
Ekistics
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com