English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
computer awarness دانش کامپیوتر
computer literacy دانش کامپیوتر
Search result with all words
c استفاده از کامپیوتر برای آموزش به دانش آموزان و برآورد پیشرفت آنها
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Other Matches
straight "A " student دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
kenning دانش
knowledge دانش
know-how دانش
gramarey دانش
know how دانش
cognisance [British] دانش
sciences دانش
scholarships دانش
wisdom دانش
cognition دانش
scholarship دانش
gramarye دانش
realizing دانش
knowledge دانش
realising [British] دانش
understanding دانش
gramary دانش
science دانش
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
in ken د رحدود دانش
polymathy دانش زیاد
treatises دانش نویسه
treatise دانش نویسه
scholars دانش پژوه
scholar دانش پژوه
architectonic دانش معماری
pupils دانش اموز
letter معرفت دانش
schoolfellow کسب دانش
letters معرفت دانش
technical know how دانش فنی
schoolboys دانش اموز
polyhistor دانش بسیار
postgraduates دانش اموخته
knowlege representation نمایش دانش
organum وسیله دانش
academy انجمن دانش
academies انجمن دانش
pansophism دانش مطلق
thermodynamics دانش دماپویایی
alumnus دانش اموخته
smattering دانش سطحی
an encourouges of science دانش پرور
knowledge representation نمایش دانش
teacher's college دانش سرا
onomastics دانش نام
postgraduate دانش اموخته
strikers دانش اموز
learning دانش یادگیری
schoolboy دانش اموز
schooling کسب دانش
to a knowledge دانش اندوختن
knowledge representation بازنمود دانش
erudition فضل و دانش
to reach for knowledge دانش کوشیدن
omniscience دانش بی پایان
aeronautics دانش هوانوردی
ominscience دانش بی پایان
striker دانش اموز
normal school دانش سرا
witting معلومات دانش
grader دانش اموز
photology دانش روشنایی
life science دانش زیستی
life sciences دانش زیستی
physical science دانش مادی
knowledge engineer مهندسی دانش
maieutic دانش مامایی
educating دانش اموختن
kith دانش و معرفت
educates دانش اموختن
educate دانش اموختن
knowledge domain قلمرو دانش
knowledge base پایگاه دانش
patrons of learning دانش پروران
knowing faculty قوه دانش
students دانش اموز
student دانش اموز
pupil دانش اموز
philomath دانش پرست
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
knowledge نرم افزاری که دانش
statics دانش پایداری نیروها
metaphsics دانش ماورای طبیعت
he is a prodigy of learning اعجوبه ایست در دانش
aeronautical مربوط به دانش هوانوردی
summa اثار دانش بشری
cardiology دانش قلب شناسی
old boys دانش آموز پیشین
technologies دانش فنی تکنولوژی
technology دانش فنی تکنولوژی
To acquire knowledge. دانش فرا گرفتن
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
old boy دانش آموز پیشین
phonics دانش صدا وپژواک
geology دانش زمین شناسی
savoir vivre دانش اداب ومعاشرت
geogony دانش زمین پیدایی
nonrated man دانش اموز دریایی
gynecology دانش امراض زنانه
geogeny دانش زمین پیدایی
equivalent knowledge credit تصدیق دانش علمی
rudimentary knowledge دانش مقدماتی یا نخستین
paleology دانش چیزهای کهنه
psychologt دانش قواوکارهای ذهنی
reservoir of knowledge مخزن یا گنج دانش
relativity of knowledge نسبی بودن دانش
domain knowledge دانش محیط کاربرد
logic دانش تفکرات و دلایل
metaphsics نسبت بهشتی و دانش
superficiality دانش سطحی بیمایگی
aeronautic مربوط به دانش هوانوردی
academician عضو انجمن دانش
macrobiotics دانش طولانی کردن عمر
psychics دانش قوا وکارهای ذهنی
podiatry دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
sophy پسوندی بمعنی " دانش "و " شناسی "
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
encyclopaedias دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedias دایره العلوم دانش جنگ
encyclopedia دایره العلوم دانش جنگ
seaman recruit دانش اموز ملوانی دریایی
acadmist عضو انجمن دانش یافرهنگستان
phonology دانش دگرگونی صدا در زبان
women students زنان دانش اموز محصلین اناث
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
acodemian عضوانجمن دانش عضوفرهنگستان عضودانشگاه یادانشکده
academical ادبی عضو انجمن دانش بافرهنگستان
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
Ekistics [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
technologies اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
learning curve نمایش گرافیکی بدست آوردن دانش در زمان
actinochemistry مبحث دانش شیمی راجع به نیروی خورشید
misology بیزاری از علم ودانش وخرد دانش گریزی
lore دانش مجموعه معارف وفرهنگ یک قوم ونژاد
caddied دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
There is no royal road to learning . <proverb> مقصد علم و دانش را,جاده اى نیست هموار .
caddie دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddies دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
caddying دانش اموز دانشکده افسری پسر کهتر
informatics دانش و مط العه روشهای پردازش اطلاعات و ارسال
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
bootstrap مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stored program computer کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
computer literacy دانش کامپیوترها و چگونگی استفاده از انها برای حل مسائل
No less than half the students failed the test. کم کمش نیمی از دانش آموزان درآزمون قبول نشدند.
to make a p of one's learing دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
c استفاده از سیستم کامپیوتری برای آموزش دانش آموزان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com