Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
effectiveness clock |
دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد |
|
|
Other Matches |
|
counterflak |
اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی |
static employment |
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت |
air defense commander |
فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه |
rate gyro |
ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد |
break down <idiom> |
تجزیه وتحلیل |
self analysis |
تجزیه وتحلیل خویشتن |
analytics |
علم تجزیه وتحلیل |
lipolysis |
تجزیه وتحلیل چربی |
histoloysis |
تجزیه وتحلیل بافتهای بدن |
SAS |
سیستم تجزیه وتحلیل اماری |
epicycle |
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند |
chromatolysis |
تجزیه وتحلیل مواد رنگی سلول |
system analysis |
روش تجزیه وتحلیل جریان کار |
air defense action area |
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی |
psychanalyze |
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن |
liquidity perference |
جدولی که میزان پولهایی را که مردم جهت استفاده از ربح انهاراکد گذاشته اند نشان میدهد |
scroll |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
scrolls |
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد |
telling |
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی |
flak |
گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی |
air defense readiness |
وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی |
meter power supply |
امکان ای در ویندوز که میزان توان باتری را در laptop نشان میدهد و نیز می گوید آیا از طریق بالا اجرا میشود یا منبع اصلی الکتریسیته |
circular probable error |
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای |
zmarker beacon |
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی |
annulus |
دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد |
circle of position |
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر |
supervisory |
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد |
splashing |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splashes |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
splash |
ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد |
anti aircraft defense |
پدافند ضد هوایی |
anti aircraft |
پدافند هوایی |
air defense |
پدافند هوایی |
air defense command |
فرماندهی پدافند هوایی |
anti aircraft artillery |
توپخانه پدافند هوایی |
active air defense |
پدافند عامل هوایی |
air defense artillery |
توپخانه پدافند هوایی |
flak |
توپخانه پدافند هوایی |
integrated defense |
پدافند هوایی توام |
air defense element |
عنصر پدافند هوایی |
area air defense commander |
فرمانده منطقه پدافند هوایی |
vital area |
منطقه حیاتی پدافند هوایی |
air defense ship |
ناو مخصوص پدافند هوایی |
air defense sector |
منطقه ماموریت پدافند هوایی |
rules of engagement |
روشهای درگیری پدافند هوایی |
sector commander |
فرمانده ناحیه پدافند هوایی |
air defense direction center |
مرکز هدایت اتش پدافند هوایی |
faker |
هواپیمای تمرینی درتیراندازی پدافند هوایی |
weapons hold |
فرمان اتش قطع در پدافند هوایی |
missile master |
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی |
air defense artillery controller |
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی |
splashed |
در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد |
filter center |
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی |
parrots |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
parroting |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
flad suppression |
تیر ممانعتی روی جنگ افزارهای پدافند هوایی |
parroted |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
parrot |
وسایل مخابراتی شناسایی دشمن وخودی در پدافند هوایی |
coprocessor |
پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد |
battery integration end radar display |
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه |
fire unit |
یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه |
client |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
clients |
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد |
mauler |
نوعی موشک هدایت شونده باسکوی خود کششی مخصوص پدافند هوایی |
seen fire |
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود |
control and reporting center |
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی |
quail |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
quails |
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود |
ToolTips |
برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد |
marker circle |
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما |
speed ring |
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما |
button |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
buttoning |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
buttoned |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
freaks |
میزان فرکانس بی سیم بحسب مگاسیکل در درگیریهای هوایی |
freak |
میزان فرکانس بی سیم بحسب مگاسیکل در درگیریهای هوایی |
previous question |
موضوع کفایت یا عدم کفایت مذاکرات |
bathymetric contour |
میزان منحنیهای نشان دهنده عمق |
charting |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
charted |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
chart |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
charts |
شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند |
reverberation index |
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی |
audio |
تجزیه کننده صوت که به کامپیوتر اجازه میدهد پاسخ را به درخواست ها بیان کند |
what state |
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید |
point |
نشان میدهد |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
what is the thir everning |
امشب چه نشان میدهد |
country cover diagram |
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور |
businesses |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
business |
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد. |
differentials |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
clocks |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
clock |
ماشینی که زمان را نشان میدهد |
differential |
آنچه اختلاف را نشان میدهد |
efficiency |
کارامدی |
waterline |
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد |
lock spit |
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد |
numerals |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
numeral |
حرف یا نشانه که یک عدد را نشان میدهد |
teacher efficiency |
کارامدی معلم |
selections |
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد |
selection |
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد |
service chevron |
علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد |
transparencies |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
setters |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
setter |
سگی که با خزیدن محل شکار را نشان میدهد |
negatives |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
isometric view |
رسمی که سه بعد شی را به نسبت متعادل نشان میدهد |
force |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
forces |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
neper |
واحدی که نسبت اسکالر دوجریان را نشان میدهد |
forcing |
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد |
winning post |
تیری که پایان مسافت دور را نشان میدهد |
intelligence quotient |
عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد |
negative |
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد |
transparency |
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد |
diagram |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
d. of death |
تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد |
d. of macabre |
تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد |
colours |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
press mark |
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد |
action |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
modelled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
terminator |
موضوعی در لیست داده که انتهای فایل را نشان میدهد |
porism |
قضیهای که از راه حلهای بیشماربرای یک مسئله نشان میدهد |
colour |
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد |
actions |
خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد |
accession number |
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد |
he is always a little peculiar |
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد |
modeled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
model |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
models |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
diagrams |
نموادری که ترتیب کارهای پردازش شده را نشان میدهد |
semicolon |
که انتهای خط برنامه یا عبارت را در برخی زبان ها نشان میدهد. |
gyrostabilizer |
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد |
detotalizing counter |
شمارندهای که کل مقدارباقیمانده ماده مورد سنجش را نشان میدهد |
manual |
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد |
MAPI |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
starting post |
تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد |
positive |
که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد |
stern attack |
در رهگیری هوایی تکی که هواپیمای تک کننده با زاویه 54 درجه یا بیشتر به هدف انجام میدهد |
hard |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
hardest |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
harder |
کدی در متن کلمه پرداز که انتهای پاراگراف را نشان میدهد |
shift |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
shifts |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
demonstration |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
demonstrations |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
absolute address |
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد |
logic |
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد |
breakout box |
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد |
shifted |
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود |
end |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
ended |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
gyrocompass |
نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد |
demo |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
ends |
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد |
access control |
بایت اولیه Token که حق دستیابی ایستگاه را به شبکه نشان میدهد |
circular scanning |
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای |
looks |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
processes |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
shot silk |
ابریشمی که چون از چند سوبدان نگاه کنندچند رنگ نشان میدهد |
look |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
ems |
سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد |
story board |
مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد |
check |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
checked |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
checks |
نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است |
looked |
زمانی که مدار مین نسبت به عامل انفجار حساسیت نشان میدهد |
maps |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
map |
نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد |
isoseismic line |
خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد |
approval |
متنی که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
cabling |
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را |
process |
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد |
approval |
توافقنامهای که نشان میدهد یک موضوعی به طور رسمی پذیرفته شده است |
bravo, pattern |
شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد |
dir |
در DOS-MS دستور سیستم که لیستی از فایلهای روی دیسک را نشان میدهد |
anthropomorphic software |
نرم افزاری که به آنچه کاربر می گوید عکس العمل نشان میدهد |
drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
cursor |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
bracket |
علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود |
cursors |
علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد |
bergson criterion |
ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است |
commoners |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
common |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
group |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
groups |
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست |
commonest |
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد |
graphics |
UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد |
fracto cumulus |
ابرهای ناهموار کومولوس که در انها تکههای مختلف تغییرات پیوستهای را نشان میدهد |
legion ofholour |
نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد |
radix |
نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد |
mathematical school |
مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد |
decision |
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد |
artificial horizon |
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد |
branch |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |
branches |
جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد |