Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
English
Persian
first cousin
دختر خاله
first cousins
دختر خاله
Other Matches
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
aunt
خاله
maternal aunt
خاله
maternal aunts
خاله ها
aunts
خاله
auntie
عمه یا خاله
cousin
خاله زاده
cousins
خاله زاده
grandaunt
خاله پدری
grand aunt
خاله پدری
first cousin
پسر خاله
coz
خاله زاده
first cousins
پسر خاله
old wives' tales
حرفهای خاله زنکی
old wives' tale
حرفهای خاله زنکی
kiss of death
دوستی خاله خرسه
grandaunt
خاله مادری عمه پدری
grand aunt
خاله مادری عمه پدری
rubberneck
ادم فضول و خاله وارس جهانگرد
girl
دختر
girlie
دختر
granddaughter
دختر دختر
she
ان دختر یا زن
girls
دختر
maids
دختر
maid
دختر
grand daughter
دختر دختر
daughtren
دختر
quean
دختر
sissified
دختر
fille
دختر
wenches
دختر
girly
دختر
wench
دختر
daughter
دختر
daughters
دختر
lass
دختر
lasses
دختر
phoebe
دختر گا
granddaughters
دختر دختر
age of consent
سن قانونی دختر
first cousin
دختر عمو
trull
دختر جوان
whose d. is she?
او دختر کیست
proserpina
دختر زاوش
nurse maid
دختر پرستار
minx
دختر گستاخ
lass n
دختر بچه
teeny-boppers
دختر بچه
schoolgirl
دختر مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
teeny-bopper
دختر بچه
proserpine
دختر زاوش
first cousin
دختر عمه
first cousin
دختر دایی
first cousins
دختر عمو
first cousins
دختر عمه
first cousins
دختر دایی
girl scout
پیشاهنگ دختر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
girlfriend
دوست دختر
girlfriends
دوست دختر
maiden
دختر باکره
bobby soxer
دختر نابالغ
colleen
دختر موخرمایی
colleen
دختر بور
cowgirl
دختر گاوچران
czarevna
دختر تزار
demoiselle
دختر خانم
granddaughters
دختر پسر
gamine
دختر کوچه
gamine
دختر ولگرد
bobby socker
دختر نابالغ
girl guide
دختر پیشاهنگ
balletgirl
دختر رقصنده
maidens
دختر باکره
stepdaughter
دختر خوانده
stepdaughters
دختر خوانده
periwinkles
گل تلفونی دختر
periwinkle
گل تلفونی دختر
wenches
دختر دهقان
wench
دختر دهقان
belles
دختر خوشگل
belle
دختر خوشگل
granddaughter
دختر پسر
grandsons
پسر دختر
grandson
پسر دختر
hussies
دختر جسور
hussies
دختر گستاخ
hoyden
دختر گستاخ
nursemaids
دختر پرستار
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
nursemaid
دختر پرستار
ingenue
دختر ساده
inheritress
زن یا دختر ارث بر
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
hussy
دختر گستاخ
tomboys
دختر پسروار
hussy
دختر جسور
god daughter
دختر تعمیدی
goddauhgter
دختر تعمیدی
grand son
پسر دختر
tomboy
دختر پسروار
fillies
دختر شوخ و جوان
filly
دختر شوخ و جوان
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
milkmaids
دختر شیر دوش
milkmaid
دختر شیر دوش
niece
دختر برادر یا خواهر
nieces
دختر برادر یا خواهر
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
old maid
دختر خانه مانده
spinsters
دختر خانه مانده
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
girlie
دختر وار دخترانه
old maids
دختر خانه مانده
besom
دختر گستاخ وجسور
who is this girl ?
این دختر کیست
gamine
دختر هوس باز
townswoman
دختر شهری فاحشه
senorita
دوشیزه دختر خانم
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
grisette
دختر کارگر فرانسوی
girly
دختر وار دخترانه
pinup
تصویر دختر زیبا
nymphet
دختر کوچک و زیبا
spinsterish
مثل دختر ترشیده
spinster
دختر خانه مانده
uncle
شوهر عمه شوهر خاله
uncles
شوهر عمه شوهر خاله
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
wench
فاحشه دختر بازی کردن
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
jade
دختر لاسی پشم سبز
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com