Dictiornary-Farsi | دختر خانم خانم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
missy	دختر خانم خانم


Search result with all words

demoiselle	دختر خانم
senorita	دوشیزه دختر خانم
Other Matches

mrs. gadabout	د دری خانم هرجایی خانم
schoolma'am	خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm	خانم معلم خانم دبیر
headmistresses	خانم مدیر خانم رئیس
headmistress	خانم مدیر خانم رئیس
missus	خانم
madam	خانم
signora	خانم
ma'am	خانم
donna	خانم
dames	خانم
mademe	خانم
dame	خانم
dona	خانم
wife	خانم
goodwife	خانم
lady	خانم
ladies	خانم
begum	خانم
madem	خانم
Madonnas	خانم من
Madonna	خانم من
mistresses	خانم
missis	خانم
gentlewomen	خانم
Mrs	خانم
mistress	خانم
gentlewoman	خانم
head mistress	خانم رئیس
senora	بانو خانم
princesses	شاهزاده خانم
missy	خانم کوچولو
housewives	خانم خانه
housewife	خانم خانه
ladykin	خانم کوچولو
lady principal	خانم رئیس
lady killer	خانم قرزن
princess	شاهزاده خانم
schoolmistress	خانم رئیس
gentlewomanlike	خانم وار
doctress	حکیم خانم
waitress	خانم پیشخدمت
maid	خانم خدمتکار
knockout <idiom>	خانم زیبا
schoolmistresses	خانم رئیس
faille	روسری خانم ها
head mistress	خانم مدیرمدرسه
princess	شاهدخت شاهزاده خانم
hand bag	کیف دستی خانم ها
princesse	شاهدخت شاهزاده خانم
electress	خانم انتخاب کننده
princesses	شاهدخت شاهزاده خانم
She is a very captivating lady .	خانم بسیار گیرایی است
woman doctor	پزشک زن حکیم خانم طبیبه
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word .	خانم به تمام معنی است
princesses	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princess	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
cloches	کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
andromeda	شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
cloche	کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
princesse	مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
your good ladies	خانم شما یا زن شما
interwed	در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousins	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousin	پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut	دختر بی شرم دختر پیشخدمت
fille	دختر
daughtren	دختر
sissified	دختر
quean	دختر
grand daughter	دختر دختر
phoebe	دختر گا
maid	دختر
girly	دختر
daughter	دختر
girl	دختر
granddaughters	دختر دختر
girlie	دختر
lass	دختر
lasses	دختر
wenches	دختر
she	ان دختر یا زن
girls	دختر
daughters	دختر
maids	دختر
wench	دختر
granddaughter	دختر دختر
schoolgirl	دختر مدرسه
granddaughter	دختر پسر
teeny-boppers	دختر بچه
girlfriends	دوست دختر
girlfriend	دوست دختر
girl scouts	پیشاهنگ دختر
schoolgirls	دختر مدرسه
teeny-bopper	دختر بچه
girl scout	پیشاهنگ دختر
girl guide	دختر پیشاهنگ
trull	دختر جوان
whose d. is she?	او دختر کیست
granddaughters	دختر پسر
age of consent	سن قانونی دختر
first cousin	دختر عمو
first cousin	دختر خاله
first cousin	دختر عمه
first cousin	دختر دایی
first cousins	دختر عمو
first cousins	دختر خاله
first cousins	دختر عمه
first cousins	دختر دایی
grandsons	پسر دختر
grandson	پسر دختر
nursemaid	دختر پرستار
hussies	دختر گستاخ
nursemaids	دختر پرستار
tomboys	دختر پسروار
tomboy	دختر پسروار
hussy	دختر جسور
hussy	دختر گستاخ
hussies	دختر جسور
belle	دختر خوشگل
gamine	دختر کوچه
stepdaughter	دختر خوانده
periwinkles	گل تلفونی دختر
maidens	دختر باکره
colleen	دختر بور
minx	دختر گستاخ
maiden	دختر باکره
lass n	دختر بچه
gamine	دختر ولگرد
inheritrix	زن یا دختر ارث بر
god daughter	دختر تعمیدی
goddauhgter	دختر تعمیدی
hoyden ar hoi	دختر گستاخ
grand son	پسر دختر
inheritress	زن یا دختر ارث بر
ingenue	دختر ساده
hoyden	دختر گستاخ
hoyden ar hoi	دختر بی شرم
periwinkle	گل تلفونی دختر
nurse maid	دختر پرستار
proserpine	دختر زاوش
cowgirl	دختر گاوچران
wench	دختر دهقان
czarevna	دختر تزار
proserpina	دختر زاوش
bobby soxer	دختر نابالغ
colleen	دختر موخرمایی
belles	دختر خوشگل
wenches	دختر دهقان
bobby socker	دختر نابالغ
stepdaughters	دختر خوانده
balletgirl	دختر رقصنده
grisette	دختر کارگر فرانسوی
old maids	دختر خانه مانده
besom	دختر گستاخ وجسور
townswoman	دختر شهری فاحشه
old maid	دختر خانه مانده
spinster	دختر خانه مانده
spinsters	دختر خانه مانده
alumna	دختر یا زن فارغ التحصیل
gamine	دختر هوس باز
girly	دختر وار دخترانه
girlie	دختر وار دخترانه
filly	دختر شوخ و جوان
who is this girl ?	این دختر کیست
milkmaids	دختر شیر دوش
goddaughter	دختر خواندهی روحانی
niece	دختر برادر یا خواهر
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
She is a pretty of it .	دختر قشنگی؟ است
princess of the blood	دختر یا نوه پادشاه
pinup	تصویر دختر زیبا
goddaughters	دختر خواندهی روحانی
spinsterish	مثل دختر ترشیده
milkmaid	دختر شیر دوش
fillies	دختر شوخ و جوان
nieces	دختر برادر یا خواهر
nymphet	دختر کوچک و زیبا
She bore him a daughter.	برایش یک دختر آورد (زائید)
sissy	دختر مردیا بچه زن صفت
princessroyal	بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
wenches	فاحشه دختر بازی کردن
sissies	دختر مردیا بچه زن صفت
cissies	دختر مردیا بچه زن صفت
kitty	دختر جوان زن سبک و جلف
statutory rape	هتک ناموس دختر نابالغ
She is very sweet . She is a pet .	دختر خیلی نازی است
She is a good – looker .	دختر خوش قیافه ای است
She is svelt . she has a small waist .	دختر کمر باریکی است
step daughter	دختر اندر دخترزن یا شوهر
kitties	دختر جوان زن سبک و جلف
wench	فاحشه دختر بازی کردن
her next was a girl	بچه دومش دختر بود
jade	دختر لاسی پشم سبز
paranymph	دختر ملازم عروس به خانه داماد
electra complex	حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
The blow made me giddy young girl .	دختر گیج وسر بهوایی است
She is a ball of fire.	دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
infanta	دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال