Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 163 (8 milliseconds)
English
Persian
proserpina
دختر زاوش
proserpine
دختر زاوش
Other Matches
zeus
زاوش رئیس خدایان یونانی
interwed
در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins
پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
tantalus
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
sluts
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut
دختر بی شرم دختر پیشخدمت
granddaughters
دختر دختر
phoebe
دختر گا
wench
دختر
sissified
دختر
she
ان دختر یا زن
wenches
دختر
lass
دختر
girlie
دختر
granddaughter
دختر دختر
daughtren
دختر
girls
دختر
daughter
دختر
daughters
دختر
girl
دختر
grand daughter
دختر دختر
quean
دختر
lasses
دختر
girly
دختر
maid
دختر
fille
دختر
maids
دختر
first cousin
دختر خاله
first cousin
دختر عمه
hoyden ar hoi
دختر گستاخ
first cousins
دختر عمو
hoyden
دختر گستاخ
nurse maid
دختر پرستار
first cousin
دختر عمو
god daughter
دختر تعمیدی
age of consent
سن قانونی دختر
inheritress
زن یا دختر ارث بر
inheritrix
زن یا دختر ارث بر
lass n
دختر بچه
trull
دختر جوان
ingenue
دختر ساده
minx
دختر گستاخ
whose d. is she?
او دختر کیست
hoyden ar hoi
دختر بی شرم
first cousin
دختر دایی
first cousins
دختر خاله
first cousins
دختر عمه
granddaughters
دختر پسر
first cousins
دختر دایی
girl scout
پیشاهنگ دختر
girl scouts
پیشاهنگ دختر
girlfriend
دوست دختر
girlfriends
دوست دختر
schoolgirl
دختر مدرسه
schoolgirls
دختر مدرسه
teeny-bopper
دختر بچه
teeny-boppers
دختر بچه
tomboys
دختر پسروار
colleen
دختر بور
colleen
دختر موخرمایی
tomboy
دختر پسروار
nursemaids
دختر پرستار
hussies
دختر گستاخ
bobby socker
دختر نابالغ
maiden
دختر باکره
granddaughter
دختر پسر
balletgirl
دختر رقصنده
hussy
دختر گستاخ
periwinkle
گل تلفونی دختر
stepdaughters
دختر خوانده
stepdaughter
دختر خوانده
maidens
دختر باکره
periwinkles
گل تلفونی دختر
hussies
دختر جسور
hussy
دختر جسور
cowgirl
دختر گاوچران
bobby soxer
دختر نابالغ
wenches
دختر دهقان
gamine
دختر کوچه
gamine
دختر ولگرد
belle
دختر خوشگل
girl guide
دختر پیشاهنگ
goddauhgter
دختر تعمیدی
grand son
پسر دختر
nursemaid
دختر پرستار
grandsons
پسر دختر
demoiselle
دختر خانم
belles
دختر خوشگل
wench
دختر دهقان
czarevna
دختر تزار
grandson
پسر دختر
She is a pretty of it .
دختر قشنگی؟ است
fillies
دختر شوخ و جوان
niece
دختر برادر یا خواهر
goddaughter
دختر خواندهی روحانی
milkmaid
دختر شیر دوش
alumna
دختر یا زن فارغ التحصیل
nieces
دختر برادر یا خواهر
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.
دختر خودرأیی است
milkmaids
دختر شیر دوش
filly
دختر شوخ و جوان
townswoman
دختر شهری فاحشه
girly
دختر وار دخترانه
gamine
دختر هوس باز
spinsterish
مثل دختر ترشیده
senorita
دوشیزه دختر خانم
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
goddaughters
دختر خواندهی روحانی
pinup
تصویر دختر زیبا
who is this girl ?
این دختر کیست
old maid
دختر خانه مانده
old maids
دختر خانه مانده
girlie
دختر وار دخترانه
besom
دختر گستاخ وجسور
spinster
دختر خانه مانده
spinsters
دختر خانه مانده
grisette
دختر کارگر فرانسوی
nymphet
دختر کوچک و زیبا
sissies
دختر مردیا بچه زن صفت
cissies
دختر مردیا بچه زن صفت
sissy
دختر مردیا بچه زن صفت
her next was a girl
بچه دومش دختر بود
kitty
دختر جوان زن سبک و جلف
She bore him a daughter.
برایش یک دختر آورد (زائید)
She is svelt . she has a small waist .
دختر کمر باریکی است
She is a good – looker .
دختر خوش قیافه ای است
She is very sweet . She is a pet .
دختر خیلی نازی است
jade
دختر لاسی پشم سبز
step daughter
دختر اندر دخترزن یا شوهر
wenches
فاحشه دختر بازی کردن
statutory rape
هتک ناموس دختر نابالغ
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
kitties
دختر جوان زن سبک و جلف
wench
فاحشه دختر بازی کردن
to pick up women
<idiom>
دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
She is a ball of fire.
دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
electra complex
حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
The blow made me giddy young girl .
دختر گیج وسر بهوایی است
paranymph
دختر ملازم عروس به خانه داماد
pinup girl
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scout
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scouts
عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Will you go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
Do you want to go out with me?
با من می روی بیرون؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go out
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
to date
باهم بیرون رفتن
[به عنوان دوست پسر و دختر]
gals
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gal
واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
femme-fleur
[طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
to pick up somebody
کسی را پیدا کردن
[دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together?
نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟
[به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner
کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن
[بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies
دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off
[up]
with somebody
کسی را با کسی دیگر زوج کردن
[برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر]
[همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy
دختر خانم خانم
I am
[have]
finished with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you.
رابطه بین من و تو تمام شد!
[رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com