Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
long wind
دراز نفسی
Search result with all words
prolixly
ازروی دراز نفسی یا پرگویی با اطناب
Other Matches
halituous
نفسی
modesty
شکسته نفسی
cardiac dyspnea
تنگ نفسی قلبی
humblest
شکسته نفسی کردن
to humble oneself
شکسته نفسی کردن
humble
شکسته نفسی کردن
there was not a soul
ذی نفسی انجا نبود
to feel humbled
احساس شکسته نفسی کردن
to be humbled
احساس شکسته نفسی کردن
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
longs
دراز
macro
دراز
longish
دراز
longheaded
دراز سر
lengthy
دراز
oblongs
دراز
oblong
دراز
lengthwise
دراز
prolix
دراز
long headed
سر دراز
verbose
دراز
dolichomorphic
دراز تن
longest
دراز
to piece out
دراز
to eke out
دراز
linear
دراز
longed
دراز
to be prolonged
دراز
long
دراز
toom
دراز
long-
دراز
longer
دراز
oblongated
دراز
elongating
دراز شدن
elongating
دراز کردن
proboscis
پوزه دراز
proboscises
پوزه دراز
at full length
دراز کشیده
blue moon
زمان دراز
lengthen
دراز کردن
inductile
دراز نشو
extend
دراز کردن
lengthening
دراز کردن
lengthened
دراز شدن
lengthened
دراز کردن
lengthen
دراز شدن
lengthening
دراز شدن
lengthens
دراز کردن
lengthens
دراز شدن
elongation
دراز شدگی
codlin
یکجورسیب دراز
codling
یکجورسیب دراز
longhead
کله دراز
drag on
<idiom>
دراز کردن
prolixity
دراز نویسی
long-time
دراز مدت
morella cherry
گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
oblonated
دراز :درازنا
long-drawn-out
دور و دراز
verbalization
دراز گویی
pintail
اردک دم دراز
to stretch out
دراز کردن
prolongate
دراز کردن
protract
دراز کردن
longeval
دراز عمر
long term
دراز مدت
long shunt
شنت دراز
couchant
دراز کشیده
ileum
روده دراز
lantern jawed
چانه دراز
lanternjaws
چانه دراز
long bill
نوک دراز
long billed
نوک دراز
long bone
استخوانهای دراز
long eared
گوش دراز
long necked
گردن دراز
long range
دراز مدت
long run
دراز مدت
streek
دراز کردن
far fetched
دور و دراز
longer-term
دراز مدت
long-life
عمر دراز
narrower
دراز وباریک
long-term
دراز مدت
narrowest
دراز وباریک
weedy
دراز و باریک
narrowed
دراز وباریک
long term
<adj.>
دراز مدت
far-fetched
دور و دراز
long life
عمر دراز
long-winded
دراز نفس
long winded
دراز نفس
stretched
دراز کردن
narrow
دراز وباریک
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
lanky
دراز وباریک
elongate
دراز شدن
stretch
دراز کردن
longevity
دراز عمری
sniping
نوک دراز
wader
مرغ دراز پا
snipes
نوک دراز
sniped
نوک دراز
snipe
نوک دراز
stretches
دراز کردن
in the long run
در دراز مدت
gangling
طولانی و دراز
oblong
دراز پهنا
elongate
دراز کردن
oblongs
دراز پهنا
string
چسبناک دراز
elongates
دراز شدن
elongates
دراز کردن
spindles
دراز و باریک شدن
interminably
بطور بسیار دراز
tractile
لوله شو دراز شدنی
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
long term memory
حافطه دراز مدت
longhorn
گاو شاخ دراز
longevous
دارای عمر دراز
longicorn
دارای شاخک دراز
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
longhorn
گوسفند شاخ دراز
spindle
دراز و باریک شدن
mygale
موش پوزه دراز
longer-term
دوره دراز مدت
orang outang
یکجوربوزینه دراز دست
gibbons
میمون دراز دست
gibbon
میمون دراز دست
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
to make old bones
عمر دراز کردن
weeded
دراز و لاغر پوشاک
secular trend
روند دراز مدت
ringtail
تلیله نوک دراز
to live a long life
عمر دراز کردن
scoldpaceous
مانند نوک دراز
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
prolate
دوک وار دراز
orangoutang
بوزینه دست دراز
orangutan
بوزینه دست دراز
long-term
دوره دراز مدت
tusks
دندان دراز وتیز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
weeding
دراز و لاغر پوشاک
repose
دراز کشیدن غنودن
orang-outans
یکجوربوزینه دراز دست
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
scolopax
جنس نوک دراز
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
weed
دراز و لاغر پوشاک
long-lived
دراز عمر معمر
long-lived
دارای عمر دراز
long lived
دراز عمر معمر
long lived
دارای عمر دراز
deferred liability
دیون دراز مدت
extended pole piece
قطبک دراز شده
full bottomed
دارای دنباله دراز
godwit
نوک دراز ابی
reach
دراز کردن دست
tusk
دندان دراز وتیز
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
toboggan
سورتمه دراز و باریک
toboggans
سورتمه دراز و باریک
verbosity
دراز نویسی پرگویی
grallatorial
وابسته به دراز پایان
hatchet face
صورت دراز وباریک
verbose
دراز نویس درازگو
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
abusive
ناسزاوار زبان دراز
mongooses
میمون پوزه دراز
johnboat
قایق دراز و باریک
mongoose
میمون پوزه دراز
windbags
نطاق روده دراز
windbag
نطاق روده دراز
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
chatterboxes
ادم روده دراز
chatterbox
ادم روده دراز
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
ileitis
اماس روده دراز
long necked flask
بالن گردن دراز
ileal
وابسته به روده دراز
ileac
وابسته به روده دراز
to reach down
سوی پائین دراز کردن
Stretch your legs according to your coverlet .
<proverb>
پایت را به اندازه گلمت دراز کن .
elongates
دراز کردن امتداد دادن
guttersnipe
نوک دراز یا پاشله معمولی
i lay on the grass
روی علف دراز کشیدم
its was extended
مدت اعتبارانرا دراز کردند
lantern jawed
دارای ارواره دراز و لاغر
longhead
شخص دراز سر مال اندیش
prolix
خسته کننده روده دراز
basilicas
کلیساهایی که سالن دراز دارند
fly rod
چوب مجوف دراز ماهیگیری
diaphysial
مربوط ببدنهء استخوانهای دراز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com