Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
verbosity
دراز نویسی پرگویی
Other Matches
prolixly
ازروی دراز نفسی یا پرگویی با اطناب
prolixity
دراز نویسی
pleniloquence
پرگویی
loquacity
پرگویی
verbiage
پرگویی
loquaciousness
پرگویی
long windedness
پرگویی
logorrhea
پرگویی
verbalization
پرگویی
garrulousness
پرگویی
hyperlogia
پرگویی
volubility
پرگویی
hyperphrasia
پرگویی
lalorrhea
پرگویی
logomania
پرگویی
prattling
پرگویی کردن
to launchout
پرگویی کردن
prattled
پرگویی کردن
prate
وراجی پرگویی
prattle
پرگویی کردن
prattles
پرگویی کردن
prolixity
پرگویی روده درازی
delirium verborum
روان اشفتگی پرگویی
gift of the gab
طلاقت لسان پرگویی
communicativeness
امادگی برای رساندن خبر پرگویی
pascal
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
modular programming
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
longheaded
دراز سر
to piece out
دراز
longs
دراز
macro
دراز
oblongs
دراز
long headed
سر دراز
oblong
دراز
longest
دراز
longish
دراز
to eke out
دراز
longed
دراز
long-
دراز
longer
دراز
long
دراز
dolichomorphic
دراز تن
lengthy
دراز
verbose
دراز
to be prolonged
دراز
linear
دراز
oblongated
دراز
prolix
دراز
lengthwise
دراز
toom
دراز
oblonated
دراز :درازنا
longevity
دراز عمری
protract
دراز کردن
narrow
دراز وباریک
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
narrowed
دراز وباریک
narrower
دراز وباریک
prolongate
دراز کردن
morella cherry
گیلاس دم دراز
oblong
دراز پهنا
stretches
دراز کردن
stretched
دراز کردن
stretch
دراز کردن
lanky
دراز وباریک
weedy
دراز و باریک
pintail
اردک دم دراز
to stretch out
دراز کردن
lantern jawed
چانه دراز
narrowest
دراز وباریک
gangling
طولانی و دراز
elongation
دراز شدگی
lengthen
دراز کردن
at full length
دراز کشیده
blue moon
زمان دراز
elongating
دراز شدن
elongating
دراز کردن
elongates
دراز شدن
elongates
دراز کردن
elongate
دراز شدن
elongate
دراز کردن
lengthen
دراز شدن
lengthened
دراز کردن
lengthened
دراز شدن
proboscis
پوزه دراز
proboscises
پوزه دراز
lengthens
دراز شدن
lengthens
دراز کردن
lengthening
دراز شدن
lengthening
دراز کردن
codlin
یکجورسیب دراز
codling
یکجورسیب دراز
long range
دراز مدت
long run
دراز مدت
long shunt
شنت دراز
long term
دراز مدت
long wind
دراز نفسی
longeval
دراز عمر
longhead
کله دراز
sniping
نوک دراز
long necked
گردن دراز
long eared
گوش دراز
long bone
استخوانهای دراز
couchant
دراز کشیده
ileum
روده دراز
inductile
دراز نشو
snipes
نوک دراز
sniped
نوک دراز
snipe
نوک دراز
lanternjaws
چانه دراز
long bill
نوک دراز
long billed
نوک دراز
oblongs
دراز پهنا
longer-term
دراز مدت
string
چسبناک دراز
long-life
عمر دراز
long life
عمر دراز
extend
دراز کردن
long-time
دراز مدت
drag on
<idiom>
دراز کردن
long-drawn-out
دور و دراز
long-winded
دراز نفس
long winded
دراز نفس
streek
دراز کردن
long-term
دراز مدت
verbalization
دراز گویی
in the long run
در دراز مدت
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
wader
مرغ دراز پا
long term
<adj.>
دراز مدت
far fetched
دور و دراز
far-fetched
دور و دراز
automatic coding
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
orang outang
یکجوربوزینه دراز دست
gibbons
میمون دراز دست
gibbon
میمون دراز دست
tractile
لوله شو دراز شدنی
weeded
دراز و لاغر پوشاک
weeding
دراز و لاغر پوشاک
spindle
دراز و باریک شدن
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
weed
دراز و لاغر پوشاک
toboggan
سورتمه دراز و باریک
long-term
دوره دراز مدت
longer-term
دوره دراز مدت
long term memory
حافطه دراز مدت
toboggans
سورتمه دراز و باریک
repose
دراز کشیدن غنودن
long necked flask
بالن گردن دراز
orang-outans
یکجوربوزینه دراز دست
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
johnboat
قایق دراز و باریک
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
full bottomed
دارای دنباله دراز
extended pole piece
قطبک دراز شده
deferred liability
دیون دراز مدت
reach
دراز کردن دست
tusk
دندان دراز وتیز
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
ileitis
اماس روده دراز
ileal
وابسته به روده دراز
ileac
وابسته به روده دراز
hatchet face
صورت دراز وباریک
grallatorial
وابسته به دراز پایان
godwit
نوک دراز ابی
tusks
دندان دراز وتیز
long-lived
دراز عمر معمر
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
secular trend
روند دراز مدت
prolate
دوک وار دراز
interminably
بطور بسیار دراز
scolopax
جنس نوک دراز
scoldpaceous
مانند نوک دراز
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
ringtail
تلیله نوک دراز
paidle
یکجوربیل دسته دراز
long lived
دارای عمر دراز
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
mygale
موش پوزه دراز
spindles
دراز و باریک شدن
long lived
دراز عمر معمر
orangoutang
بوزینه دست دراز
orangutan
بوزینه دست دراز
long-lived
دارای عمر دراز
verbose
دراز نویس درازگو
chatterbox
ادم روده دراز
longevous
دارای عمر دراز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com