Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
verbose
دراز نویس درازگو
Other Matches
windier
درازگو
verbalizer
درازگو
windy
درازگو
windiest
درازگو
addersser or or
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
soricine
موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
to piece out
دراز
toom
دراز
oblongs
دراز
oblong
دراز
prolix
دراز
lengthy
دراز
to eke out
دراز
longheaded
دراز سر
longed
دراز
long-
دراز
long
دراز
macro
دراز
longish
دراز
longer
دراز
to be prolonged
دراز
longs
دراز
oblongated
دراز
lengthwise
دراز
linear
دراز
long headed
سر دراز
dolichomorphic
دراز تن
longest
دراز
verbose
دراز
elongates
دراز شدن
pintail
اردک دم دراز
elongates
دراز کردن
tender fleshed cherry
گیلاس دم دراز
elongate
دراز شدن
elongate
دراز کردن
at full length
دراز کشیده
streek
دراز کردن
elongating
دراز کردن
oblonated
دراز :درازنا
couchant
دراز کشیده
long winded
دراز نفس
long-time
دراز مدت
long-winded
دراز نفس
in the long run
در دراز مدت
narrow
دراز وباریک
narrowed
دراز وباریک
narrowest
دراز وباریک
to stretch out
دراز کردن
longevity
دراز عمری
blue moon
زمان دراز
far fetched
دور و دراز
far-fetched
دور و دراز
weedy
دراز و باریک
oblongs
دراز پهنا
oblong
دراز پهنا
lanky
دراز وباریک
stretch
دراز کردن
stretched
دراز کردن
stretches
دراز کردن
snipe
نوک دراز
sniped
نوک دراز
snipes
نوک دراز
long-drawn-out
دور و دراز
codling
یکجورسیب دراز
drag on
<idiom>
دراز کردن
narrower
دراز وباریک
long life
عمر دراز
long-life
عمر دراز
sniping
نوک دراز
codlin
یکجورسیب دراز
verbalization
دراز گویی
gangling
طولانی و دراز
long range
دراز مدت
prolongate
دراز کردن
lanternjaws
چانه دراز
proboscis
پوزه دراز
prolixity
دراز نویسی
long-term
دراز مدت
morella cherry
گیلاس دم دراز
longer-term
دراز مدت
extend
دراز کردن
long shunt
شنت دراز
lantern jawed
چانه دراز
long term
دراز مدت
long wind
دراز نفسی
long run
[American E]
<adj.>
دراز مدت
protract
دراز کردن
long necked
گردن دراز
wader
مرغ دراز پا
long eared
گوش دراز
long bone
استخوانهای دراز
long billed
نوک دراز
long bill
نوک دراز
string
چسبناک دراز
long run
دراز مدت
elongation
دراز شدگی
long term
<adj.>
دراز مدت
longeval
دراز عمر
proboscises
پوزه دراز
longhead
کله دراز
lengthening
دراز شدن
lengthened
دراز کردن
lengthens
دراز کردن
lengthened
دراز شدن
lengthen
دراز شدن
lengthening
دراز کردن
elongating
دراز شدن
lengthens
دراز شدن
inductile
دراز نشو
ileum
روده دراز
lengthen
دراز کردن
chirographer
خط نویس
paidle
یکجوربیل دسته دراز
daddy-long-legs
بابا لنگ دراز
toboggans
سورتمه دراز و باریک
long lived
دارای عمر دراز
long lived
دراز عمر معمر
long-lived
دراز عمر معمر
long-lived
دارای عمر دراز
toboggan
سورتمه دراز و باریک
long term memory
حافطه دراز مدت
secular trend
روند دراز مدت
tractile
لوله شو دراز شدنی
verbosity
دراز نویسی پرگویی
scolopax
جنس نوک دراز
porrect
دراز کردن جلوگذاردن
to make old bones
عمر دراز کردن
scoldpaceous
مانند نوک دراز
ringtail
تلیله نوک دراز
prolate
دوک وار دراز
tusks
دندان دراز وتیز
tusk
دندان دراز وتیز
to live a long life
عمر دراز کردن
proboscis monley
بوزینه دراز بینی
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
tirade
سخنرانی دراز وشدیداللحن
kick around
<idiom>
دراطراف دراز کشیدن
long necked flask
بالن گردن دراز
longhorn
گوسفند شاخ دراز
longhorn
گاو شاخ دراز
hatchet face
صورت دراز وباریک
longicorn
دارای شاخک دراز
grallatorial
وابسته به دراز پایان
godwit
نوک دراز ابی
spindle
دراز و باریک شدن
spindles
دراز و باریک شدن
extended pole piece
قطبک دراز شده
chaise longue
نوعی نیمکت دراز
chaises longues
نوعی نیمکت دراز
interminably
بطور بسیار دراز
reach
دراز کردن دست
ileac
وابسته به روده دراز
weed
دراز و لاغر پوشاک
weeded
دراز و لاغر پوشاک
weeding
دراز و لاغر پوشاک
long horned grasshopper
ملخ شاخک دراز
gibbon
میمون دراز دست
gibbons
میمون دراز دست
orang outang
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outangs
یکجوربوزینه دراز دست
orang-outans
یکجوربوزینه دراز دست
repose
دراز کشیدن غنودن
longer-term
دوره دراز مدت
lanternjaws
ارواره دراز و لاغر
johnboat
قایق دراز و باریک
longevous
دارای عمر دراز
ileitis
اماس روده دراز
full bottomed
دارای دنباله دراز
ileal
وابسته به روده دراز
chatterbox
ادم روده دراز
windbags
نطاق روده دراز
orang-outang
یکجوربوزینه دراز دست
deferred liability
دیون دراز مدت
long-term
دوره دراز مدت
mygale
موش پوزه دراز
orangoutang
بوزینه دست دراز
tirades
سخنرانی دراز وشدیداللحن
abusive
ناسزاوار زبان دراز
mongooses
میمون پوزه دراز
chatterboxes
ادم روده دراز
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
orangutan
بوزینه دست دراز
windbag
نطاق روده دراز
mongoose
میمون پوزه دراز
anecdotist
حکایت نویس
fabulist
افسانه نویس
inker
مرکب نویس
proforma
پیش نویس
dialogist
مکالمه نویس
natural historian
تاریخ نویس
annalist
تاریخچه نویس
annotator
حاشیه نویس
magazin
مجله نویس
annotator
تفسیر نویس
allegorist
تمثیل نویس
affiant
گواهی نویس
deponent
گواهی نویس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com