Total search result: 189 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
coastward |
درامتداد ساحل |
coastwards |
درامتداد ساحل |
|
|
Other Matches |
|
ship to shore |
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل |
beach marker |
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل |
shore to shore movement |
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر |
onshore |
روی ساحل متوجه بطرف ساحل |
inshore |
بطرف ساحل جلو ساحل |
along the river |
درامتداد رودخانه |
ahead |
درامتداد حرکت کسی |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
weld bead |
تکه فلزی که درامتداد اتصال جوش قراردارد |
dish rag |
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه |
approach lane |
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل |
wing spar |
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال |
joggling |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggles |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggled |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
joggle |
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور |
bed levels |
نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال |
bank |
ساحل |
brae |
ساحل |
banks |
ساحل |
causey |
ساحل |
coasts |
ساحل |
beached |
ساحل |
beaches |
ساحل |
beach |
ساحل |
coast |
ساحل |
littoral |
ساحل |
sea shore |
ساحل |
landside |
ساحل |
shores |
ساحل |
ashore |
به ساحل |
rivage |
ساحل |
shore |
ساحل |
river line |
خط ساحل رودخانه |
shore duty |
خدمت ساحل |
sea coast |
ساحل دریا |
riparian |
ساحل رودخانه زی |
beaches |
زدن به ساحل |
beached |
ساحل شنی |
beached |
زدن به ساحل |
seacoast |
ساحل دریا |
back beach |
ساحل جزرو مد |
stethe |
ساحل رودخانه |
beach |
ساحل شنی |
beaches |
ساحل شنی |
on shore |
روی ساحل |
attack group |
گروه تک به ساحل |
coastward |
بطرف ساحل |
coast guardsman |
ساحل بان |
coral reef |
ساحل مرجانی |
hard beach |
ساحل مستحکم |
coastwards |
بطرف ساحل |
land combat |
نبرد در ساحل |
low lander |
ساحل نشین |
beach party |
تیم ساحل |
basegram |
پیام از ساحل |
bankside |
شیب ساحل |
bank revetment |
پوشش ساحل |
bank protection |
ساحل داری |
backshore beach |
ساحل جزرو مد |
backshore |
ساحل جزرو مد |
near shore |
نزدیک به ساحل |
coastwise |
درطول ساحل |
beach |
زدن به ساحل |
shores |
ساحل دریا |
river bank |
ساحل رودخانه |
shores |
کرانه ساحل |
offshore |
از جانب ساحل |
shore |
ساحل دریا |
onshore |
واقع در ساحل |
offshore |
دور از ساحل |
shore |
کرانه ساحل |
river banks |
ساحل رودخانه |
in- |
نزدیک ساحل |
sandbanks |
ساحل شنی |
sandbank |
ساحل شنی |
shorelines |
خط ساحل یا خط ساحلی |
shoreline |
خط ساحل یا خط ساحلی |
seashore |
ساحل دریا |
seashores |
ساحل دریا |
in |
نزدیک ساحل |
inshore |
به طرف ساحل |
coast in point |
نقطه ورود به ساحل |
hinterlands |
زمین پشت ساحل |
retracting |
دور شدن از ساحل |
coast defence |
سازمان پدافنداز ساحل |
retracts |
دور شدن از ساحل |
roadstead |
لنگرگاه دور از ساحل |
inside |
موج نزدیک ساحل |
insides |
موج نزدیک ساحل |
put out |
از ساحل عازم شدن |
retracted |
دور شدن از ساحل |
near bank |
ساحل نزدیک رودخانه |
retract |
دور شدن از ساحل |
ashore |
بکنار بطرف ساحل |
lee shore |
ساحل در معرض باد |
landing beach |
ساحل پیاده شدن |
hinterland |
زمین پشت ساحل |
seebreeze |
باد از دریا به ساحل |
waterside |
متعلق به کناردریا ساحل |
bank angle |
زاویه شیب ساحل |
bank line |
نخ ماهیگیری وصل به ساحل |
Ivory Coast |
کشور ساحل عاج |
bar |
خور پیشرفتگی اب به ساحل |
the waves beats or the shore |
امواج به ساحل می کوبد |
shoring |
پیاده شدن در ساحل |
riverain |
ساکن ساحل رودخانه |
bars |
خور پیشرفتگی اب به ساحل |
the wares beat the shore |
خوردن امواج به ساحل |
shelf |
سراشیب ساحل دریا |
beaching gear |
وسایل به ساحل کشیدن ناو |
to wash something up |
بکنار ساحل شستن چیزی |
to wash something ashore |
بکنار ساحل شستن چیزی |
skate boat |
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه |
offshore winds |
بادخشکی بادهای دور از ساحل |
landing forces |
نیروها پیاده شونده به ساحل |
surf cast |
قلاب اندازی از ساحل در موج |
shore break |
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند |
landing attack |
تک همراه با پیاده شدن به ساحل |
debarkation net |
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل |
cay |
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره |
banks |
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل |
bank |
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل |
foreshore |
لبه جلوی ساحل دریا |
foreshores |
لبه جلوی ساحل دریا |
coasting |
کشتی رانی در طول ساحل |
barrier reef |
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است |
mooring |
نقطه مهار کردن قایق به ساحل |
straight off |
مستقیما درجلو موج روبه ساحل |
point break |
موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند |
offshore |
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا |
coast in point |
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل |
shore duty |
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی |
council of entent |
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا |
landings |
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما |
beachheads |
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل |
alighting area |
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل |
liberty man |
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود |
landing |
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما |
beachhead |
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل |
camp-shedding |
[پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه] |
soups |
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد |
wharfs |
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار |
soup |
موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد |
wharf |
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار |
wharves |
لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار |
approach line |
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود |
dune |
خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند |
landing attack |
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما |
coastal refraction |
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل |
mooring line |
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل |
landing party |
گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود |
jolly boat |
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس |
barrier light |
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی |
bollard |
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری |
bank protection |
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان |
painter |
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل |
bollards |
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری |
hard up |
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد |
scylla |
صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل |
painters |
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل |
hard-up |
جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد |
transfer area |
در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل |
transfer berth |
دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی |
touchdown |
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل |
mooring penant |
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل |
touchdowns |
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل |
tac log group |
گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی |
cabotage |
کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل |
left slide |
حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل |
catch |
مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل |
hard beach |
قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده |
landing approach |
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل |
landing area |
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل |
disembarkation |
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو |
beach party |
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل |
piloting |
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای |
cabotage |
کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل |
landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
army landing forces |
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل |
naval landing party |
تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی |
riverain |
کرانه نشین ساحل نشین |
attack force |
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک |
inshore |
نزدیک کرانه نزدیک ساحل |
riverine |
داخل رودخانهای یا ساحل رودخانهای |
coastal convoy |
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل |
landing group |
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن |