Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
head
دربالا واقع شدن
Search result with all words
above
مافوق واقع دربالا
Other Matches
atop
دربالا
over-
درسرتاسر دربالا
over
درسرتاسر دربالا
that was said above
که دربالا گفته شد
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
peg
دربالا پهن ودرپایین نازک
pegs
دربالا پهن ودرپایین نازک
intercostal
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
to lie east and west
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
indeed
در واقع
post mortem
پس از واقع
situated or situate
واقع
postmortem
پس از واقع
substantially
در واقع
situate
واقع در
situates
واقع در
As it were
در واقع
situating
واقع در
bestead
واقع
in reality
در واقع
sincipital
واقع در جلوی سر
realist
واقع گرا
realists
واقع گرا
sinisteral
واقع درسمت چپ
postern
واقع درعقب
situated or situate
واقع شده
subjacent
واقع در زیر
initialed
واقع در اغاز
situated
واقع در جایگزین
situated
واقع شده در
precordial
واقع در پیش دل
extraception
واقع نگری
procephalic
واقع در جلو سر
initial
واقع در اغاز
shipside
واقع در کنارکشتی
simultaneous with each other
با هم واقع شونده
initialing
واقع در اغاز
initialled
واقع در اغاز
initialling
واقع در اغاز
initials
واقع در اغاز
realist
واقع بین
osculant
واقع شونده
intradermic
واقع در زیرپوست
intradermal
واقع در زیرپوست
intervascular
واقع در میان رگ ها
alpha lyrae
نسر واقع
axile
واقع درمحور
capsulate
واقع درکپسول
centric
واقع درمرکز
extreme position
واقع درمنتهاالیه
dereism
واقع گریزی
initiatory
واقع در اول
dichasial
واقع در دو طرف
hypodermal
واقع در زیرپوست
haemal
واقع درسوی دل
intralogical
واقع در حدودمنطق
intramontane
واقع در کوهستان
trumped-up
خلاف واقع
realistically
واقع بین
lumbar
واقع در کمر
hinders
واقع درعقب
located inside
تو واقع شده
limitrophe
واقع در مرز
realistic
واقع بین
realistic
واقع گرایانه
realistically
واقع گرایانه
life like
واقع نما
it lies on the east of
در خاور واقع
trumped up
خلاف واقع
flight from reality
واقع گریزی
covenants
واقع شود
vertical
واقع در نوک
lied
واقع شدن
lie
واقع شدن
vega
نسر واقع
vanward
واقع درجلو
transpontine
واقع در انسوی پل
realism
واقع گرائی
yonder
واقع درانجا
to come to pass
واقع شدن
to take place
واقع شدن
take place
واقع شدن
covenant
واقع شود
objectivity
واقع بینی
realism
واقع بینی
realism
واقع گرایی
set
واقع شده
lies
واقع شدن
setting up
واقع شده
meanest
واقع دروسط
nether
واقع در پایین
occurring
واقع شدن
hindering
واقع درعقب
realists
واقع بین
occurs
واقع شدن
hindered
واقع درعقب
untrue
خلاف واقع
hinder
واقع درعقب
sublunar
واقع در زیرقمر
occur
واقع شدن
occurred
واقع شدن
down-to-earth
واقع بین
down to earth
واقع بین
mean
واقع دروسط
onshore
واقع در ساحل
nether
واقع در زیر
sets
واقع شده
meaner
واقع دروسط
superjacent
واقع درفوق
intermontane
واقع در میان دو کوه
interscapular
واقع در میان دو کتف
interseptal
واقع در میان جدارها
intermaxillary
واقع در میان ارواره ها
haemal
واقع درسوی چپ سینه
intermundane
واقع در میان دو جهان
intercililary
واقع در میان ابروها
first world
واقع دراروپای غربی
intracellular
واقع در درون سلول
intermural
واقع در میان دیوارها
interplanetary
واقع در بین سیارات
interjacent
در میان واقع شونده
interdigitate
واقع در میان انگشتان
prehepatic
واقع در جلو جگر
interaxal
واقع در میان دو کوه
interaxial
واقع در میان دو کوه
intercensal
واقع در میان دو سرشماری
intercolumnar
واقع در میان دو ستون
to keep one's feet on the ground
<idiom>
واقع بین ماندن
hypogynous
واقع در زیر تخمدان
interdental
واقع در میان دو دندان
interdigital
واقع در میان انگشتان
hypogeous
واقع در شکم خاک
interfacial
واقع در میان دورو
hypogeal
واقع در شکم خاک
hypogastric
واقع در زیر شکم
half way
واقع در نیمه راه
intercellular
واقع در میان یاخته ها
interamnian
واقع در میان دو رودخانه
subsolar
واقع در نواحی گرمسیر
subocular
واقع درزیر چشم
subsacral
واقع درزیراستخوان خاجی
superlunar
واقع دربالای ماه
superlunary
واقع بر بالای ماه
supraclavicular
واقع دربالای ترقوه
sublingual
واقع درزیر زبان
surfacer
جسم واقع در سطح
postcardinal
واقع در پشت قلب
pragmatics
فعال واقع بین
pre ocular
واقع در جلو چشم
subcartilaginous
واقع در زیر غضروف
southwestern
واقع در جنوب غربی
southwest
واقع در جنوب غربی
situated to the right
واقع دردست راست
premedian
واقع در نیمه قدامی
sublunary
واقع در زیر ماه
precostal
واقع در پیش دنده ها
suboceanic
واقع درعمق اقیانوس
to come in useful
سودمند واقع شدن
to suffer wrong
مظلوم واقع شدن
pantropical
واقع در مناطق حاره
left handed
واقع در سمت چپ ناشی
laterad
واقع درخط افقی
it never occurred again
دیگر واقع نشد
intratelluric
واقع در درون زمین
intra uterine
واقع در درون زهدان
intervertebral
واقع در میان مهره ها
interurban
واقع در میان شهرها
intertribal
واقع در میان قبیله ها
premedial
واقع در نیمه قدامی
lobar
واقع در قسمتهای ریه
pantropic
واقع در مناطق حاره
nodal
واقع درنزدیک گره
moral realism
واقع نگری اخلاقی
midship
واقع درمیان کشتی
midmost
واقع در عین وسط
middlemost
واقع در عین وسط
mid most
واقع در عین وسط
ventral
واقع بر روی شکم
interseptal
واقع در میان پره ها
alpine
واقع در ارتفاع زیاد
mediate
درمیان واقع شدن
intermediate
در میان واقع شونده
ultramarine
واقع در انسوی دریا
become entitled to
مصداق ..... واقع شدن
downstairs
واقع در طبقه زیر
caudate
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
caudel
وابسته به دم واقع درنزدیکی دم
ciecumoral
واقع درگرداگرد دهن
cislunar
واقع درجو قمر
mediated
درمیان واقع شدن
mediates
درمیان واقع شدن
interstellar
واقع در میان ستارگان
pragmatic
فعال واقع بین
lateral
واقع درخط افقی
nocturnal
واقع شونده درشب
worked
موثر واقع شدن
work
موثر واقع شدن
murals
واقع برروی دیوار
mural
واقع برروی دیوار
mediating
درمیان واقع شدن
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...