Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
desirability
درجه اشتیاق
Other Matches
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
wistfulness
اشتیاق
hankering
اشتیاق
enthusiasms
اشتیاق
aspiration
اشتیاق
appetite
اشتیاق
avidity
اشتیاق
hankerings
اشتیاق
appetency
اشتیاق
appetence
اشتیاق
anxiousness
اشتیاق
enthusiasm
اشتیاق
appetites
اشتیاق
lackadaisical
بی اشتیاق
longing
اشتیاق
longings
اشتیاق
hunger
اشتیاق
hungers
اشتیاق
hungered
اشتیاق
hungering
اشتیاق
aspirations
اشتیاق
raring
پر از اشتیاق
eagerness
اشتیاق
lukewarm
بی اشتیاق
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
craves
اشتیاق داشتن
heats
اشتیاق وهله
cravings
اشتیاق داشتن
longer
:اشتیاق داشتن
hankered
اشتیاق داشتن
longs
:اشتیاق داشتن
longest
:اشتیاق داشتن
longed
:اشتیاق داشتن
long-
:اشتیاق داشتن
long
:اشتیاق داشتن
hanker
اشتیاق داشتن
breathlessly
با نهایت اشتیاق
enthusiasm
وجدوسرور اشتیاق
to be thirsty
اشتیاق داشتن
snap up
<idiom>
با اشتیاق گرفتن
enthusiasms
وجدوسرور اشتیاق
hankers
اشتیاق داشتن
heat
اشتیاق وهله
hunger
اشتیاق داشتن
craved
اشتیاق داشتن
thirst
ارزومندی اشتیاق
anxiety
اشتیاق نگرانی
anxieties
اشتیاق نگرانی
thirst
اشتیاق داشتن
crave
اشتیاق داشتن
hungers
اشتیاق داشتن
hunger for
اشتیاق به چیزی
hungered
اشتیاق داشتن
hungering
اشتیاق داشتن
keenness
اشتیاق ارزومندی
to yearn to
بکسی اشتیاق داشتن
forwardness
اشتیاق شتاب زدگی
set-tos
با اشتیاق شروع کردن
set-to
با اشتیاق شروع کردن
set to
با اشتیاق شروع کردن
kleptomania
میل و اشتیاق به دزدی
appetence or tency
اشتیاق خواهش طبیعی
solicitude
اشتیاق دقت زیاد
to groan for anything
اشتیاق یا ارزوی چیزیراداشتن
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
languish
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
aspires
ارزو کردن اشتیاق داشتن
aspiring
ارزو کردن اشتیاق داشتن
languished
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
languishes
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
aspire
ارزو کردن اشتیاق داشتن
yearns
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
languishing
باچشمان پر اشتیاق نگاه کردن
aspired
ارزو کردن اشتیاق داشتن
yearned
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
to p for
ارزو یا اشتیاق چیزی راداشتن
yearn
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
passion
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
rushing
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rush
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed
برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
master at arms
درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
fervor
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervour
حرارت شدید اشتیاق شدید
echelon
درجه
grades
درجه
marks
درجه
mark
درجه
grade
درجه
gauges
درجه
gauged
درجه
gauge
درجه
echelons
درجه
nobby
درجه یک
chinical t.
درجه
top hole
درجه یک
tophole
درجه یک
topnotch
درجه یک
high-class
درجه یک
number one
درجه یک
slap-up
درجه یک
top-notch
درجه یک
aquastat
درجه
clinical thermometer
درجه
copacetic
درجه یک
copesetic
درجه یک
low grade
کم درجه
kyu
درجه
run of the mine
بی درجه
scalage
درجه
second class
درجه 2
gauge=gage
درجه
gauge glass
درجه اب
gage=gauge
درجه
gage
درجه
first string
درجه یک
first class
درجه یک
ranks
درجه
second class
درجه دو
ranked
درجه
rank
درجه
lengths
درجه
length
درجه
proportion
درجه
proportions
درجه
degrees
درجه
degree
درجه
third-rate
درجه سه
third rate
درجه سه
pitches
درجه
titles
درجه
title
درجه
pitch
درجه
elevations
درجه
equally
<adv.>
به یک درجه
just as well
<adv.>
به یک درجه
elevation
درجه
top
درجه یک
rates
درجه
scale
درجه
classy
درجه یک
second rate
درجه دو
second-rate
درجه دو
rate
درجه
graduates
درجه گرفتن
graduate
درجه گرفتن
graduate
درجه دادن
tip top
بالاترین درجه
to take one's d.
درجه گرفتن
quantum
درجه میزان
pinnacle
منتهی درجه
adjustability
درجه انطباق
adjusted elevation
درجه تنظیمی
advancement in rating
ارتقاء درجه
tiptop
درجه اعلی
pinnacles
منتهی درجه
tiptop
بالاترین درجه
angle of elevation
زاویه درجه
anti knock property
درجه اکتان
puny
درجه پست
baccalaureate
درجه باشلیه
centigrade degree
درجه صدبخشی
the positive d.
درجه مطلق
tertiary hydrogen
هیدروژن 3 درجه
tertiary carbon
کربن 3 درجه
tertiary amine
امین 3 درجه
tertiary alcohol
الکل 3 درجه
confidence level
درجه اطمینان
consistence
درجه غلظت
quadratic
درجه دوم
cope flask
درجه روئی
calibration
درجه بندی
baccslavreate
درجه شوالیه
thirty degree cut
برش 03 درجه
bar sight
شکاف درجه
bar sight
ستون درجه
battle sight
درجه جنگی
battle sight
شکاف درجه
baume degree
درجه بومه
third rater
درجه سوم
brick layer
بنای درجه دو
third degree of readiness
امادگی درجه سه
third class road
جاده درجه سه
rapidity
درجه تندی
graduates
درجه دادن
promptness
درجه تندی
pip
درجه سردوش
honorary
درجه افتخاری
doctorate
درجه دکتری
doctorates
درجه دکتری
calibrating
درجه بندی
calibrates
درجه بندی
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...